تبیان، دستیار زندگی

ترجمه طباطبایی از داستان عاشقانه جویس اوتس چاپ شد

رمان «دخترِ ذرت» نوشته جویس کارول اوتس با ترجمه ناهید طباطبایی توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رمان «دخترِ ذرت»

رمان «دخترِ ذرت» نوشته جویس کارول اوتس به‌تازگی با ترجمه ناهید طباطبایی توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب دویست و هفتاد و دومین کتاب داستان غیرفارسی است که این ناشر چاپ می‌کند.

درباره عنوان این کتاب می‌توان این توضیح را ارائه داد که قربانی کردن دخترِ ذرت، مراسمی از آیین قربانی‌کردن در قبایل سرخ‌پوست ایروکویی، پاونی و بلک فوت است. رمان «دختر ذرت» در واقع بلندترین داستان از مجموعه «دختر ذرت و دیگر کابوس‌ها» است که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد. مجموعه مذکور جایزه برام استاکر را برای این نویسنده به ارمغان آورد.

از جویس کارول اوتس تا به حال بیش از ۷۰ رمان، مجموعه‌داستان، مجموعه مقاله، نمایش‌نامه و مجموعه‌شعر چاپ شده است. آثار او را در ژانرهای وحشت، رمزآلود و هیجانی طبقه‌بندی می‌کنند. این نویسنده آمریکایی متولد سال ۱۹۳۸ در نیویورک است. او تحصیل‌کرده رشته ادبیات انگلیسی است و در این رشته مدرک دکترا گرفته است.

ناهید طباطبایی مترجم این کتاب که خود به داستان‌نویسی اشتغال دارد، درباره ترجمه داستان بلند یا رمان «دختر ذرت» می‌گوید این کار دلایل مختلفی دارد؛ از جمله تعلیق، هیجان، فضای امروزی و آشنای این اثر که از ابتدا مخاطب را درگیر می‌کند و تا پایان هم او را رها نمی‌کند. همچنین تکنیک کارول اوتس در شخصیت‌پردازی، فضاسازی، دیالوگ‌نویسی و همچنین ساخت پی‌رنگ.

طباطبایی پیش از این کتاب، کتاب ترجمه دو نمایشنامه «رویای امریکایی» و «داستان باغ وحش» را از ادوارد آلبی را با همکاری چشمه منتشر کرده است.

داستان «دختر ذرت» از منظر سه زاویه دید روایت می‌شود و خط سیری نامنظم دارد. فضای داستان هم هذیان‌آلود و پر رمز و راز است.

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

جود می‌دانست که برای ادامه یافتن خلسه دخترِ ذرت باید کم به او غذا داد. چون جود دلش نمی‌خواست مچ دست‌ها و پاهای او را ببندد، به نظر خیلی ظریف می‌آمدند. جود دلش نمی‌خواست دهان او را ببندد. او را بترساند. چون آن وقت دخترِ ذرت از ما می‌ترسید و به ما به عنوان حامیانش اعتماد و علاقه پیدا نمی‌کرد.

با دختر ذرت باید با احترام، تکریم، مهربانی و وفاداری رفتار می‌شد. او هرگز نباید سرنوشتی را که در انتظارش بود حدس می‌زد.

غذای دخترِ ذرت بیش‌تر مایعات بود. آب، آبمیوه‌های صاف و زلال مثل آب سیب،‌ گریپ‌فروت، و شیر.

جود می‌گفت برای دخترِ ذرت قورت دادن هر غذایی به‌جز غذاهای سفید حرام است. و هر غذایی که استخوان یا پوست داشته باشد.

این غذاها، غذاهایی نرم، ترد، یا آب‌شده بودند. پنیر روستایی، ماست صاف‌شده، بستنی. جود می‌گفت دخترِ ذرت آن‌طور که بعضی از کانال‌های تلویزیون می‌گفتند عقب‌افتاده نبود اما باهوش هم نبود. چون غذاهایی که به او می‌دادیم سر بودند، و انگار نمی‌فهمید.

البته مسکن‌های پودرشده سفید خوب با این غذاها مخلوط می‌شدند تا خلسه او باقی بماند.

دخترِ ذرت در مراسم قربانیِ اُنیگارا، در حالت خلسه به جهان دیگر می‌رفت، نه در حالت ترس.

ما به نوبت با قاشق بخش‌های کوچک غذا را به دهان دخترِ ذرت می‌گذاشتیم و او مثل بچه‌ای که به‌اش غذا می‌دهند، آن را می‌مکید. دخترِ ذرت که خیلی گرسنه بود برای غذای بیش‌تر ناله می‌کرد. نه، نه! به‌اش گفته می‌شد دیگر نیست.

(بعد از این غذا دادن‌ها، چه‌قدر گرسنه بودیم! دنیس و آنیتا به خانه می‌رفتند تا در دهان‌شان غذا بتپانند.)

این کتاب با ۱۳۳ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۸ هزار تومان منتشر شده است.

منبع: مهر