تبیان، دستیار زندگی

مهدی چمران در گفت‌وگو با «تبیان» به چند سوال تاریخی درباره برادرش پاسخ می‌دهد؛

امام‌موسی‌صدر و شهیدچمران بازوی قدرتمند امام در منطقه بودند

از اهداف اصلی شهید چمران برای حضور در لبنان، ایجاد پایگاه نظامی و تربیت نظامی جوانان ایرانی برای مبارزه با شاه ایران بود.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : آزاده مرنی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چمران
هفته گذشته سید محمد موسوی خوئینی‌ها در مصاحبه‌ای به مناسبت دومین سالگرد درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی به انتقاد از رفتار سیاسی وی و چند تن از سیاسیون مبارز از جمله آیت الله هاشمی رفسنجانی، دکتر مصطفی چمران و امام موسی صدر، قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی پرداخت و گفت: «امام موسی صدر، تا آنجا که رفتار ظاهری‏‌اش نشان می‏داد، هیچ نوع همراهی با انقلاب نداشت. به نظرم می‏آید که اساساً در آن زمان ایشان نظرش این نبوده که نهضتی که در ایران شروع شده به یک نتیجه خاصی می‌‏تواند برسد. مصطفی چمران هم گفت که اصلاً این کاری که در ایران شروع شده، اشتباه است و شما بی‌خود وقت خود را صرف این نهضت می‏‌کنید. کار شما اصلاً نتیجه ندارد، اصل کار اینجا در لبنان است و کاری که آقا موسی می‏‌کند، اصل است. اگر این به نتیجه برسد و ما در اینجا موفق شویم، خود به‏ خود مسئله ایران هم حل می‏‌شود. اگر اینجا درست نشود، آن هم به نتیجه نمی‏‌رسد. یادم هست که آقای چمران وقتی نهضت پیروز شد و امام به ایران آمد به‌فاصله یک هفته به لبنان برگشت. من اطلاع داشتم که نرفته که دوباره بازگردد. اما بعد از مدت کوتاهی امام خمینی پیام فرستاد که بیا ایران کارَت داریم.»

اگر انقلاب به نتیجه مطلوب برسد و مشکلات حل شود، مشکلات لبنان نیز رفع می‌شود و ضرورت در پیشبرد انقلاب بود.



به همین مناسبت با مهندس مهدی چمران، رئیس سابق شورای اسلامی شهر تهران و سومین رئیس شورای عالی استان‌ها به گفت‌وگو پرداخته‌ایم تا به چند سوال تاریخی درباره شهید چمران پاسخ دهد:

آیا دکتر چمران با ماهیت انقلاب اسلامی مخالف بود؟

مهندس مهدی چمران، در پاسخ به این ادعا که آیا مصطفی چمران مخالفتی با ماهیت انقلاب اسلامی می‌گوید: «دکتر چمران بدون شک یکی از پایه‌گذاران اصلی مقاومت اسلامی در منطقه است و نهالی که اواخر دهه چهل و پنجاه در لبنان غرس کرده با پیروزی انقلاب اسلامی و احیای قدرت شیعیان در لبنان، امروز درختی تنومند با عنوان حزب الله لبنان شده است. بی‌شک این قدرت‌افزایی نتیجه سختی‌ها و جانفشانی‌های مبارزانی همچون امام موسی صدر و دکتر چمران است. این دو بزرگوار با مبارزات مستمر خود، به انقلاب اسلامی و بیداری مردم مسلمان در منطقه فکر می‌کردند و در واقع، امام موسی صدر دست امام خمینی(ره) در لبنان و شهید سید محمد باقر صدر دست دیگر ایشان در عراق بود. استکبار طلبان با ربودن امام موسی صدر و به شهادت رساندن سید محمد باقر صدر در حقیقت دستان امام خمینی(ره) را در منطقه قطع کردند تا ارتباط ایشان را با مسلمین قطع و در مسیر بیداری اسلامی سنگ اندازی کنند.»

چرا چمران لبنان را برای فعالیت انتخاب کرد؟

مهندس مهدی چمران، یکی از مهم‌ترین اهداف شهید مصطفی چمران برای حضور در لبنان پیش از انقلاب اسلامی را ایجاد پایگاه نظامی و تربیت نظامی جوانان ایرانی برای مبارزه رژیم شاه عنوان کرد و گفت: « شهید چمران با دستان خالی و بدون پشتوانه در لبنان به جوانان آموزش نظامی می‌داد. امروز هم بسیاری از کادرهای اصلی و نیروهای مهم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دوره دیده‌های دهه 50 در لبنان و سوریه محسوب می‌شوند. ذخایر نظامی که شهید چمران برای انقلاب اسلامی فراهم آورد تا آنجا رشد کرد که قبل از 22 بهمن دکتر چمران با حافظ اسد تماس گرفته و 2 فروند هواپیمای نظامی برای انتقال حدود 400 چریک ایرانی و لبنانی به داخل ایران درخواست می‌کند که البته ساعاتی پس از آماده شدن این افراد در فرودگاه، پیروزی انقلاب اسلامی رسماً اعلام می‌شود.»

ادعای موسوی خوئینی‌ها در مورد ترک ایران توسط شهید چمران پس از انقلاب اسلامی درست است؟

مهدی چمران می‌گوید: «این که ادعا کرده‌اند مصطفی چمران 5 روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ایران را رها کرد و به لبنان رفت، نادرست است. اول اینکه اگر امام(ره) به فردی پیغام داده باشد که به ایران بازگرد، نشان دهنده اهمیت و ضرورت وجود او برای انقلاب اسلامی است. مصطفی چمران شخصیتی انقلابی داشت که برای انقلاب مفید بود. دوم اینکه چمران 9 روز بعد از پیروزی انقلاب با هواپیمای لبنانی و همراهی گروه 92 نفره از مهم‌ترین شخصیت‌ها و علمای لبنان از جمله شیخ مهدی شمس الدین، سید حسین حسینی رئیس پارلمان وقت و نبیه بری رئیس پارلمان کنونی لبنان به ایران آمد.
شوق بازگشت مصطفی چمران به میهن، آنقدر زیاد بود که چند روز پس از پیروزی انقلاب، وقتی با وی تماس گرفتم، گفتند بیش از 8 ساعت است که روی باند فرودگاه بیروت منتظر اجازه برگشت به ایران است اما هنوز پروازهای ایران باز نشده و کسی هم به‌عنوان اولین دیدار جواب درخواستشان را نمی‌دهد. من سریعاً پیگیری کردم و چند ساعت بعد از آن وی و همراهان وارد ایران شدند و فردای آن روز هم به‌عنوان اولین دیدار به محضر امام(ره) رفتند. دکتر مصطفی چمران در بدو ورود به ایران در فرودگاه می‌نویسد: «من بعد از 22 سال به کشورم برگشتم در حالی‌که حتی لحظه‌ای خدا را فراموش نکرده‌ام. اینک خوشحالم که در هوای آزادی تنفس می‌کنم.» که همین جمله، نظر او را نسبت به فضای بعد از انقلاب نشان می‌دهد. پس چمران هرگز ایران را ترک نکرد و تا هنگام شهادت در خوزستان در خدمت انقلاب نوپای ایران بود، بنابراین ادعای اینکه او پس از انقلاب به لبنان رفت یک اشتباه تاریخی است.» 

البته سرنوشت اما موسی صدر و سرانجام تلاش‌های آن‌ها در منطقه برای عقب راندن استکبار، همواره از دغدغه‌های شهید چمران پس از انقلاب بود و از آنجایی که امام(ره) این دل نگرانی‌ها را متوجه شده بودند خطاب به چمران گفتند: «اگر انقلاب به نتیجه مطلوب برسد و مشکلات حل شود، مشکلات لبنان نیز رفع می‌شود و ضرورت در پیشبرد انقلاب بود.» 

مهدی چمران

چمران خودش را برای انقلاب می‌خواست یا انقلاب را برای خودش؟

مهدی چمران درباره احساس دکتر مصطفی چمران نسبت به پیروزی انقلاب اسلامی می‌گوید: شوق شهید چمران از پیروزی انقلاب غیرقابل وصف بود، خودش در مورد این اشتیاق چنین نوشت که «خدایا! به شکرانه این پیروزی بزرگ خوش دارم که هدیه‌ای تقدیم تو کنم. اما چیزی جز جان ندارم. من از شدت سرور می‌سوزم، می‌لرزم و شرم‌زده‌ام و خدایا نمی‌دانم تو را چگونه شکر کنم. می‌خواهم همه چیز خود را بدهم. می‌خواهم خود را قربانی کنم. با کمال اخلاص هر چه دارم را تقدیم تو می‌کنم. مال و ملکی ندارم، درویش و بی‌چیزم؛ فقط قلبی سوزان دارم که آن را تقدیم کردم. جانم ناچیزتر از آن است که بخواهم برای تقدیم آن منتی بگذارم. خدایا! آمده‌ام که خود را قربانی راه تو کنم، آمدم تا همه حیات و هستی خود را به شکرانه این پیروزی بزرگ تقدیم تو کنم. چیزی از تو نمی‌خواهم. من سربازی گمنام و درویشی پابرهنه‌ام؛ و زمانی که چشم از دنیا فرو می‌بندم می‌خواهم هیچ چیز نداشته باشم. می‌خواهم بسوزم تا راه را روشن کنم. می‌خواهم رسالت بزرگ اسلامی ما تحقق پذیرد و این تحقق بزرگترین پاداش برای من است.»

چمران امام(ره) بود یا چمران بازرگان؟

مهدی چمران در خصوص نزدیکی شهید مصطفی چمران به شخصیت‌های زمان خودش می‌گوید: «چمران امام(ره) یا چمران بازرگان» برای اولین بار در فیلم "چ" مطرح شد اما پاسخ شایسته‌ای به آن داده نشد. مصطفی چمران، به معنای واقعی چمران خدا بود. در همین راستا دکتر چمران برای حضرت امام خمینی(ره) به‌عنوان مردی الهی، احترام خاصی قائل بود و فراتر از آن، شیفته شخصیت ایشان بود. امام(ره) هم علاقه خاصی به شهید چمران داشتند و دکتر چمران با حکم مستقیم ایشان نماینده امام در شورای عالی دفاع و بعد هم وزیر دفاع شد. مصطفی چمران اولین فردی بود که در این ساختار از نظر سازمانی، نظامی محسوب نمی‌شود و به همین خاطر تیمسار مدنی وزیر دفاع سابق (1358) و چند نفر دیگر به این انتصاب معترض بودند، اما پاسخ امام(ره) این بود که چمران 8 سال در برابر اسرائیل جنگیده و از هر نظامی، نظامی‌تر است. 

شهید چمران می‌گوید اولین باری که وارد نجف شدم و خواستم به زیارت امیرالمومنین بروم، یک بعد از ظهر تا شب کنار درب ایستادم و گریستم و از عشق و ارادتی که نسبت به علی(ع) داشتم نتوانستم به ضریح نزدیک شوم. وی خطاب به امام(ره) می‌نویسد: «گاهی از شدت عشق به شما، نمی‌توانم به دیدارتان بیایم.» و این گویای ارادت و شیفتگی شهید چمران نسبت به امام خمینی(ره) است.

از طرفی مصطفی چمران با بنی صدر و بازرگان اختلاف نظرهایی داشت. او مسیر انقلابی خود را با استحکامی وصف ناشدنی ادامه می‌داد و در مواضع انقلابی با کسی تعارف نداشت. البته مهندس مهدی بازرگان در دانشگاه استاد مصطفی چمران بود و احترام شاگرد به استادی بین آن‌ها برقرار بود، با این حال چندین بار با تصمیمات مهندس بازرگان مخالفت کرد و موضع گیری قاطع نشان داد. به‌طور مثال بازرگان معتقد بود که نگهداری و استفاده از جنگنده‌های اف14 بسیار هزینه‌زا است و بهتر است به پاکستان فروخته شود، آن هم به‌صورت اقساط! دکتر مصطفی چمران در جلسات مختلف بسیار محترمانه ولی به‌شدت با این پیشنهادات مخالفت کرده و می‌گفت: «ما جنگ طلب نیستیم اما نباید تجهیزات نظامی را از دست بدهیم چرا که ممکن است دولت‌های دیگر به ایران تعرض کنند، بنابراین ما باید توان نظامی برای دفاع از کشور را داشته باشیم.»

 

نهضت آزادی قبل از انقلاب، متشکل از جمعی سیاسیون و انقلابیون بود. دکتر چمران هم چون در ایران نبود، اخبار مربوط به آن را پیگیری می‌کرد. وقتی هم به ایران آمد از سوی نهضت آزادی دعوت به همکاری شد و در برخی جلسات نیز شرکت کرد ولی همواره می‌گفت: «دوران این قبیل نهضت‌ها گذشته، ما نیازمند حرکت‌های انقلابی‌تری هستیم.» بنابراین رابطه ایشان با نهضت هم، تنها در حد دوستی با برخی اعضای آن ماند.