ابعاد شخصیت حضرت فاطمه (س) باید مورد توجه قرار بگیرد
حجتالاسلام جهانگیری سهروردی گفت:گاه انتساب خونی این بزرگان از جمله حضرت فاطمه (س) را آن قدر برجسته و بزرگ می کنیم که بلندی شخصیت این چهره ها را فراموش می کنیم. این که فاطمه (س) دختر پیامبر (ص) است نباید سبب شود که بلندی و نورپردازی او را نبینیم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : شنبه 1397/10/29
«یک وقت حضرت علی آمد خانه و دید که زهرا (س) احادیث بلندی را برای تاریخ می گوید و این جا بود که علی علیه السلام که خود درِ حکمت بود و باغ شهر علم این جا نگفت که تو حدیث می گویی و من این احادیث را دارم بلکه با تمام بلندی و عظمت خود کرنش کرد و املا کرد و به معنای امروزی حروفچین حضرت فاطمه شد و گفت بگو من بنویسم تا برای تاریخ بماند. ابن نشان می دهد که بلندی حرف فاطمه آن قدر چشمگیر است که فردی مثل علی علیه السلام املاگر حرف های او بود.»
آنچه در ادامه می آید گفتگوی گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان با حجت الاسلام و المسلمین دکتر «یحیی جهانگیری سهروردی»، مبلغ بین المللی درباره شخصیت و جایگاه حضرت فاطمه زهرا (س) است.
گاهی ما در بیان شخصیت و جایگاه حضرت فاطمه زهرا (س) به گونه ای عمل می کنیم و در حقیقت توصیفی از حضرت ارائه می کنیم که شاید برای اذهان امروزی قابل قبول نباشد. منظور اکتفا کردن به این است که بگوییم حضرت صدیقه طاهره دخت پیامبر (ص) و همسر امام علی (ع) و مادر حسنین است. دیدگاه شما در این باره چیست؟
بله ما گاه انتساب خونی این بزرگان از جمله حضرت فاطمه (س) را آن قدر برجسته و بزرگ می کنیم که بلندی شخصیت این چهره ها را فراموش می کنیم. این طور بگویم گاه چنان از بلندی شخص شان گفتیم که همین حجابی شد تا شخصیت این اولیا را فراموش کنیم و اگر حضرت زهرا سلام الله علیها دختر پیامبر است اگر همسر علی است یادمان باشد که او فاطمه است. فاطمه ای که پیامبر (س) درباره او فرمود: "اگر علی نبود همتایش نبود." و این نشان می دهد که خود فاطمه دارای شخصیت برجسته ای بوده و بلندی فاطمه (س) اگرچه با بودن علی (ع) هم به آسمان طعنه می زند اما بدون علی (ع) هم فاطمه (س) کسی است که همتا برایش پیدا نمی شود و این نشان می دهد او شخصا جایگاه رفیعی دارد. اگر ما می گوییم او دختر پیامبر است در واقع باید به بلندی و عظمت او اشاره کنیم نه این که دختر پیامبر بودن سبب شود که عظمت و بزرگی او را درک نکنیم.
گاه ماه در برابر خورشید قرار می گیرد و نور خودش را کم نشان می دهد. این که فاطمه (س) دختر پیامبر (ص) است نباید سبب شود که بلندی و نورپردازی او را نبینیم . این ها عظمت هایی است که تاریخ ضبط کرده و آن قدر بلند بوده که یک وقت حضرت علی (ع) آمد خانه و دید که زهرا (س) احادیث بلندی را برای تاریخ می گوید و این جا بود که علی علیه السلام که خود درِ حکمت بود و باغ شهر علم این جا نگفت که تو حدیث می گویی بلکه با تمام بلندی و عظمت خود کرنش کرد و املا کرد و به معنای امروزی حروفچین حضرت فاطمه شد و گفت بگو من بنویسم تا برای تاریخ بماند. این نشان می دهد که بلندی حرف فاطمه آن قدر چشمگیر است که فردی مثل علی علیه السلام املاگر حرف های او بود.
پس عظمت او بزرگ است و این که صحیفه فاطمه در تاریخ فقط پیش امامان بود و رونمایی نشد و ماند تا زمان ظهور فرزندش امام مهدی (عج) رونمایی شود فلسفه دیگری دارد و نشان از بزرگی این بانوست، یعنی تا زمانی که در زمان ظهور عقل ها به کمال می رسد و اندیشه ها به بهره عالی خودشان می رسند تا آن موقع بشر قدرت درک اندیشه های فاطمیه را ندارد فلذا پیش ائمه نگه داشتند و حتی برای خواص خود هم رو نکردند چون می دانستند ممکن است دچار اندیشه های خطرناک شوند و این ها را نگه داشتند که بشر به اوج معرفت خود برسد و به فهم خود در دانش و خرد و علم نزدیک شود و آن وقت این کتاب رونمایی شود و این نشان از بلندی عظمت فاطمه (س) است که حرف هایش نه فقط برای زمان خودش که فراتاریخ بوده و نه در تاریخ که برای تاریخ بوده و این کتاب نگه داشته شده است برای واپسین روزگار، برای روزگاری که بشر دنبال اندیشه ناب است و توان این را دارد که اندیشه ناب را تحمل کند و سینه اش آماده دریافت این اقیانوس معرفت است و آن زمان امام زمان(عج) می تواند این معارف را در اختیار بشر قرار دهد. این ها نشان بلندی مقام این بانو است.
برخی این موضوع را مطرح می کنند که سخن تازه ای در مناسبت های مذهبی مثلا در همین ایام فاطمیه وجود ندارد و گفتنی ها پیش تر گفته شده است. آیا می توان درباره سیره اهل بیت (ع) از جمله حیات حضرت فاطمه (س) سخن تازه و نو ارائه کرد؟
به نظر میرسد این زاویه دید درستی نیست چرا که تکرار روزگار به معنای تکرار اتفاقات نیست بلکه تکرار روزگار به معنای تحول آفرینی در ماست. روزها تکرار می شوند اما کسی که باید در خود تحول ایجاد کند انسان است. مگر فروردین 97 با فروردین 98 چه فرقی دارد. همان فروردین و همان سی روز است. همان خورشید و ماه دور هم می چرخند اما آن کسی که باید در خود تحول ایجاد کند انسان است. زمان تکرار می آفریند و این انسان است که در خود تحول ایجاد می کند. بنابراین در ایام فاطمیه کسی که در او تحول ایجاد می شود انسان است. ما هر سال وقتی وارد ایام فاطمیه می شویم باید ببینیم امسال چند قدم می توانیم در خودمان تحول و رشد و پیشرفت ایجاد کنیم. نکته دیگر این که اساسا در این جا ما بیش از آن که باید دنبال حرف تازه باشیم باید دنبال راه تازه باشیم یعنی وقتی وارد ایام فاطمیه می شویم به ما راه تازه را یاد می دهند و به ما می گویند اگر راه را به این جا رسانده ای از این به بعد را چطور می خواهی ادامه دهی و این ها برای ما الگوهای زیستن هستند. البته حرف تازه گفته اند اما کار این الگوهای زیست چیزی دیگر است و ما باید از این چهره ها راه را یاد بگیریم که چگونه راه معرفت و رشد را برویم لذا برخی سطح این چهره ها را در حد دانشمندان پایین می آورند که مثلا امسال هم باید یک نظریه جدید ارائه کنند که در حقیقت انتظار غلط ما از الگوهای دینی است.
چقدر توجه جامعه ما به مناسبت های مذهبی از جمله ایام فاطمیه معرفت افزاست؟
مناسبت های دینی باید معرفت زا باشد و اگر نیست ما باید دنبال آسیب شناسی باشیم و ببینیم چرا این طور نیست. ذات این معارف باید دنبال این باشد که تدین و باورمندی به دین را افرایش دهد و در طول تاریخ همین گونه بوده و اگر چنین خصلتی را ندارد باید ببینیم که چه خرافاتی در قالب دین به مردم ارائه می شود چه باورهای ناسره ای در قالب دین ارائه می شود بنابراین ما باید این ناصافی ها را ناسره زدایی و ناب سازی کنیم. طبق آمارها در ایام مذهبی جرم و جنایت ها پایین می آید. این که می بینیم در دنیای سکولار غرب هم افرادی که دیندار هستند آدم های متعهدی هستند و حتی در گزینشها هم به تعهد آدم های دیندار توجه می کنند پس مناسبت های دینی در افزایش ضریب دینی جامعه حتما موثر است و اگر آن طور نیست ما باید دنبال آسیب شناسی باشیم ببینیم که این آسیب ها چه هستند، تا موقعی که آسیب شناسی نکنیم البته ممکن است همین مناسبت ها نتایج معکوسی هم داشته باشند.
منبع: خبرگزاری شبستان
آنچه در ادامه می آید گفتگوی گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان با حجت الاسلام و المسلمین دکتر «یحیی جهانگیری سهروردی»، مبلغ بین المللی درباره شخصیت و جایگاه حضرت فاطمه زهرا (س) است.
گاهی ما در بیان شخصیت و جایگاه حضرت فاطمه زهرا (س) به گونه ای عمل می کنیم و در حقیقت توصیفی از حضرت ارائه می کنیم که شاید برای اذهان امروزی قابل قبول نباشد. منظور اکتفا کردن به این است که بگوییم حضرت صدیقه طاهره دخت پیامبر (ص) و همسر امام علی (ع) و مادر حسنین است. دیدگاه شما در این باره چیست؟
بله ما گاه انتساب خونی این بزرگان از جمله حضرت فاطمه (س) را آن قدر برجسته و بزرگ می کنیم که بلندی شخصیت این چهره ها را فراموش می کنیم. این طور بگویم گاه چنان از بلندی شخص شان گفتیم که همین حجابی شد تا شخصیت این اولیا را فراموش کنیم و اگر حضرت زهرا سلام الله علیها دختر پیامبر است اگر همسر علی است یادمان باشد که او فاطمه است. فاطمه ای که پیامبر (س) درباره او فرمود: "اگر علی نبود همتایش نبود." و این نشان می دهد که خود فاطمه دارای شخصیت برجسته ای بوده و بلندی فاطمه (س) اگرچه با بودن علی (ع) هم به آسمان طعنه می زند اما بدون علی (ع) هم فاطمه (س) کسی است که همتا برایش پیدا نمی شود و این نشان می دهد او شخصا جایگاه رفیعی دارد. اگر ما می گوییم او دختر پیامبر است در واقع باید به بلندی و عظمت او اشاره کنیم نه این که دختر پیامبر بودن سبب شود که عظمت و بزرگی او را درک نکنیم.
گاه ماه در برابر خورشید قرار می گیرد و نور خودش را کم نشان می دهد. این که فاطمه (س) دختر پیامبر (ص) است نباید سبب شود که بلندی و نورپردازی او را نبینیم . این ها عظمت هایی است که تاریخ ضبط کرده و آن قدر بلند بوده که یک وقت حضرت علی (ع) آمد خانه و دید که زهرا (س) احادیث بلندی را برای تاریخ می گوید و این جا بود که علی علیه السلام که خود درِ حکمت بود و باغ شهر علم این جا نگفت که تو حدیث می گویی بلکه با تمام بلندی و عظمت خود کرنش کرد و املا کرد و به معنای امروزی حروفچین حضرت فاطمه شد و گفت بگو من بنویسم تا برای تاریخ بماند. این نشان می دهد که بلندی حرف فاطمه آن قدر چشمگیر است که فردی مثل علی علیه السلام املاگر حرف های او بود.
پس عظمت او بزرگ است و این که صحیفه فاطمه در تاریخ فقط پیش امامان بود و رونمایی نشد و ماند تا زمان ظهور فرزندش امام مهدی (عج) رونمایی شود فلسفه دیگری دارد و نشان از بزرگی این بانوست، یعنی تا زمانی که در زمان ظهور عقل ها به کمال می رسد و اندیشه ها به بهره عالی خودشان می رسند تا آن موقع بشر قدرت درک اندیشه های فاطمیه را ندارد فلذا پیش ائمه نگه داشتند و حتی برای خواص خود هم رو نکردند چون می دانستند ممکن است دچار اندیشه های خطرناک شوند و این ها را نگه داشتند که بشر به اوج معرفت خود برسد و به فهم خود در دانش و خرد و علم نزدیک شود و آن وقت این کتاب رونمایی شود و این نشان از بلندی عظمت فاطمه (س) است که حرف هایش نه فقط برای زمان خودش که فراتاریخ بوده و نه در تاریخ که برای تاریخ بوده و این کتاب نگه داشته شده است برای واپسین روزگار، برای روزگاری که بشر دنبال اندیشه ناب است و توان این را دارد که اندیشه ناب را تحمل کند و سینه اش آماده دریافت این اقیانوس معرفت است و آن زمان امام زمان(عج) می تواند این معارف را در اختیار بشر قرار دهد. این ها نشان بلندی مقام این بانو است.
برخی این موضوع را مطرح می کنند که سخن تازه ای در مناسبت های مذهبی مثلا در همین ایام فاطمیه وجود ندارد و گفتنی ها پیش تر گفته شده است. آیا می توان درباره سیره اهل بیت (ع) از جمله حیات حضرت فاطمه (س) سخن تازه و نو ارائه کرد؟
به نظر میرسد این زاویه دید درستی نیست چرا که تکرار روزگار به معنای تکرار اتفاقات نیست بلکه تکرار روزگار به معنای تحول آفرینی در ماست. روزها تکرار می شوند اما کسی که باید در خود تحول ایجاد کند انسان است. مگر فروردین 97 با فروردین 98 چه فرقی دارد. همان فروردین و همان سی روز است. همان خورشید و ماه دور هم می چرخند اما آن کسی که باید در خود تحول ایجاد کند انسان است. زمان تکرار می آفریند و این انسان است که در خود تحول ایجاد می کند. بنابراین در ایام فاطمیه کسی که در او تحول ایجاد می شود انسان است. ما هر سال وقتی وارد ایام فاطمیه می شویم باید ببینیم امسال چند قدم می توانیم در خودمان تحول و رشد و پیشرفت ایجاد کنیم. نکته دیگر این که اساسا در این جا ما بیش از آن که باید دنبال حرف تازه باشیم باید دنبال راه تازه باشیم یعنی وقتی وارد ایام فاطمیه می شویم به ما راه تازه را یاد می دهند و به ما می گویند اگر راه را به این جا رسانده ای از این به بعد را چطور می خواهی ادامه دهی و این ها برای ما الگوهای زیستن هستند. البته حرف تازه گفته اند اما کار این الگوهای زیست چیزی دیگر است و ما باید از این چهره ها راه را یاد بگیریم که چگونه راه معرفت و رشد را برویم لذا برخی سطح این چهره ها را در حد دانشمندان پایین می آورند که مثلا امسال هم باید یک نظریه جدید ارائه کنند که در حقیقت انتظار غلط ما از الگوهای دینی است.
چقدر توجه جامعه ما به مناسبت های مذهبی از جمله ایام فاطمیه معرفت افزاست؟
مناسبت های دینی باید معرفت زا باشد و اگر نیست ما باید دنبال آسیب شناسی باشیم و ببینیم چرا این طور نیست. ذات این معارف باید دنبال این باشد که تدین و باورمندی به دین را افرایش دهد و در طول تاریخ همین گونه بوده و اگر چنین خصلتی را ندارد باید ببینیم که چه خرافاتی در قالب دین به مردم ارائه می شود چه باورهای ناسره ای در قالب دین ارائه می شود بنابراین ما باید این ناصافی ها را ناسره زدایی و ناب سازی کنیم. طبق آمارها در ایام مذهبی جرم و جنایت ها پایین می آید. این که می بینیم در دنیای سکولار غرب هم افرادی که دیندار هستند آدم های متعهدی هستند و حتی در گزینشها هم به تعهد آدم های دیندار توجه می کنند پس مناسبت های دینی در افزایش ضریب دینی جامعه حتما موثر است و اگر آن طور نیست ما باید دنبال آسیب شناسی باشیم ببینیم که این آسیب ها چه هستند، تا موقعی که آسیب شناسی نکنیم البته ممکن است همین مناسبت ها نتایج معکوسی هم داشته باشند.
منبع: خبرگزاری شبستان