تبیان، دستیار زندگی

اسرائیل؛ از پیروزی در برابر اعراب در شش روز تا شکست از حماس در دو روز

لحظه شماری برای پایان نکبت‌ها

اکنون با گذشت ۷ دهه از آغاز اشغالگری صهیونیست‌ها، این رژیم قادر به مهار گروه‌های مقاومت اسلامی در غزه نیست به گونه‌ای که آخرین رویارویی یک روزه این دو دولت بنیامین نتانیاهو را تا آستانه سقوط پیش برد؛ تمام این پیروزی‌ها در حالی است که از آخرین پیروزی یک ارتش عربی در مقابل اسرائیل نزدیک به ۴ دهه می‌گذرد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مصطفی ساجدی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
غزه

سیاوش فلاح‌پور/ کارشناس مسائل جهان عرب

حسن حنفی، فیلسوف معاصر مصری شکست تاریخی عرب‌ها در مقابل اسرائیل در سال 1967 را نقطه آغاز بسیاری از جریانات فکری در جهان عرب و اسلام به شمار می‌آورد. بدون شک جریان‌های فکری و تاریخی مولود پرسش‌های انسان هستند، پرسش‌هایی که خود زاییده شکست‌ها و ناکامی‌ها به شمار می‌روند. از این بابت می‌توان با حسن حنفی همسخن بود. تجربه شکست یکی از عمیق‌ترین تجاربی است که هر انسان، گروه یا فراتر از آن تمدنی ممکن است در طول حیات تاریخی خود با آن مواجه شود. شکست‌ها علاوه بر تحمیل تجاربی سخت بر انسان‌، او را وادار به پرسش از علل شکست می‌کنند و دقیقا در اینجاست که تفکر آغاز می‌شود.

جهان عرب به پشتوانه غرور تاریخی برآمده از نگاه ملی-نژادی به جهان و با تکیه بر تجربه پیروزی مصر برحمله  سه‌گانه فرانسه، انگلیس و اسرائیل به ناگاه با ضربه‌ای تاریخی روبرو شد. نیروهای نظامی بیش از 10 کشور عربی به همراه ارتش غول‌پیکر مصر و رهبری سیاستمدار بزرگی همچون جمال عبدالناصر ظرف کمتر از 6 روز در هم کوبیده شد و شکست خورد. بهانه‌های تاریخی برای توجیه این شکست بی شمارند، چنانکنه برای هر ناکامی دیگری در طول تاریخ همواره بهانه‌ها در دسترس هستند. اما ناخودآگاه ملت‌ها همواره از بهانه‌ها فراتر می‌رود و سعی می‌کند به هر شکل ممکن با واقعیت روبرو شده تا راهی برای نجات بیابد.

اینک تجربه مقابله با اشغالگری و استعمار با تکیه بر ملی‌گرایی نژادی بعثی به پایان رسیده بود، ملت‌هایی که باری دیگر برای رویارویی با تجاوز تاریخی غرب علیه حقوق، هویت و سرزمین خود به پاخواسته بودند شکست خوردند.

مجموعه چنین شکست‌هایی، از وطن عربی گرفته تا سرزمین آناتولی و حتی ایران به دشواره تاریخی ما، فرزندان آئین محمد بدل شده است. چگونه باید از هویت خود صیانت کنیم؟ چگونه پرچمدار تاریخی میراثی باشیم که روزگاری در جهان حرفی برای گفتن داشت؟ چگونه از مرگ فرهنگ (بخوانید هستی تاریخی خود) جلوگیری کنیم؟ پاسخ‌های مطرح شده به این پرسش‌ها طی یک قرن گذشته کم نبوده، پاسخ‌هایی که از قضا یکی از مهمترین آن‌ها، منجر به شکست کشورهای عربی در مقابل اسرائیل در سال 1967 شد.

با این حال سرنوشت تمدن ما نشان داد پاسخی دیگر در مشت مردمان این منطقه باقی مانده است؛ پاسخی که همچنان در حال ظهور است و شاید برای ارائه تعریفی از آن هنوز زود باشد چرا که حتی خود ما هم آن را به خوبی نشناخته‌ایم، اگرچه با نام مقاومت اسلامی شناخته می‌شود، مقاومتی که ریشه در سنت تاریخی احیاء دارد.

احیاء یا همان الصحوه، مسیری است که بخشی از مسلمین برای پاسخ به این پرسش‌های تاریخی پیموده‌اند و می‌پیمایند. از زمزمه‌های تاریخی سید جمال اسدآبای در گوشه گوشه جهان اسلام، تا نامه‌های حسن البناء در کرانه دریای سرخ، از فریاد استقلال طلبی محمد علی جناح تا شلیک اولین گلوله از سوی عزالدین قسام و البته برافراشته شدن پرچم پیروزی در ارتفاعات جنوب لبنان به دست مردان حزب‌الله، همه و همه تنها گام‌هایی در این مسیر ناشناخته است.

پیروزی در برابر خیزش اسرائیل برای اشغال لبنان، نه یک پیروزی نظامی صرف بلکه شکست طرحی بزرگ برای منطقه خاورمیانه بود؛ طرحی که به گواه رهبران غربی به دست مقاومت اسلامی از بین رفت.
این مقاومت با تکیه به ظرفیت‌های فرامرزی خود علاوه بر دو پیروزی تاریخی در مقابل رژیم صهیونیستی در جنگ‌های ۳۳ و ۲۲ روزه، دستاوردهای بزرگ دیگری نیز در مقابله با تهدیدهای منطقه‌ای به ویژه در حوزه تروریسم داشته است.

به گواه تاریخ، این مقاومت دست‌کم تا به امروز قادر به حل بخشی از دشواره‌های مسلمانان بوده، دشوراه‌هایی که بی‌شک ریشه در استعمار و تجاوز به حقوق، هویت و سرزمین‌های مسلمانان دارد. اگرچه همان‌گونه که ذکر شد هنوز برای فهم این پدیده تاریخی زود است، اما شاید بتوان مهمترین ویژگی آن را در ناشناخته بودن آن برای دشمنانش یافت. سنتی که ریشه در هویت و فرهنگ ما دارد و بر خلاف سایر جریانات مقاومت علیه غرب و اشغالگری، از غرب وام نگرفته و با تکیه به سنت تاریخی خود و احیاء آن قوام یافته است و دقیقا در همین جاست که روح آن برای غرب ناشناخته باقی می‌ماند.

اکنون با گذشت ۷ دهه از آغاز اشغالگری صهیونیست‌ها، این رژیم قادر به مهار گروه‌های مقاومت اسلامی در غزه نیست به گونه‌ای که آخرین رویارویی یک روزه این دو دولت بنیامین نتانیاهو را تا آستانه سقوط پیش برد؛ تمام این پیروزی‌ها در حالی است که از آخرین پیروزی یک ارتش عربی در مقابل اسرائیل نزدیک به ۴ دهه می‌گذرد.

سرنوشت مقاومت اسلامی چه خواهد شد؟ از قضا پاسخ این پرسش هم در دست ما نیست، اگرچه با قاطعیت می‌توان گفت این مقاومت اکنون به تنها امید ملت‌های منطقه برای نجات فرهنگ و تمدن تاریخی ما تبدیل شده است، فرهنگ و تمدنی که بدون آن موجودیت تاریخی خود و پدرانمان را برای همیشه از دست خواهیم داد.