تبیان، دستیار زندگی

خبری با دوسویه‌ یأس و امید

امام خمینی در 22 دی قاطعانه اعلام کرد که به ایران باز خواهد گشت. کارتر که باور داشت این تصمیم باعث سرنگونی دولت بختیار خواهد شد، از تصمیم بازگشت امام خمینی بسیار شوکه شده و صبح خیلی زود از ژیسکاردستن (رئیس‌جمهور فرانسه) تقاضا می‌کند که با امام خمینی تماس گرفته و هر تلاشی که از وی ساخته است برای تأخیر در عزیمت امام خمینی از فرانسه به ایران به کار بندد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
حکومت پهلوی
از هنگام اتخاذ رویکرد مبارزه از جانب امام خمینی علیه اقدامات محمدرضا شاه، عمده دغدغه حکومت پهلوی، ایجاد فاصله میان توده مردم و رهبری امام خمینی از گذرگاه تبعید بود. محمدرضا‌شاه بر این گمان بود که دوری امام از توده مردم، به‌تدریج شرایط را به نفع حکومت وی تغییر خواهد داد؛ بنابراین از بازگشت امام همواره نگران بود تا اینکه خبر بازگشت ایشان در رسانه‌ها و مطبوعات به‌صورت گسترده منعکس شد. بدین ترتیب، در متن پیش رو به ابعاد اهمیتِ این خبر نزد انقلابیون و همچنین رژیم شاه خواهیم پرداخت.

جمعیتِ معترض؛ نمودِ بحرانِ مشروعیت

محمدرضاشاه به دلیل گستردگی حمایت توده مردم از امام خمینی، عملی‌ترین ابزار ممکن را تبعید می‌دانست. در کنار محمدرضاشاه، ایالات متحده آمریکا نیز یکی از قدرتهای خارجی بود که نسبت به بازگشت امام خمینی نگران بود. نگرانی محمدرضا شاه و ایالات متحده آمریکا از بازگشت امام را باید در سیما، رفتار و شعارهای توده مردم در جریان انقلاب اسلامی ایرانی پی‌جویی کرد. از شهریور تا آذر1357، روزنامه‌های خارجی به بهترین شکل دلیل نگرانی محمدرضاشاه و ایالات متحده آمریکا را از بازگشت امام خمینی روایت می‌کنند.

امام خمینی در ابتدای فرآیند انقلاب اسلامی، با ابزارِ زبان، نطق و بیانیه‌ها توانست ایدئولوژی انقلاب را ساده و عامه‌فهم سازد که درنهایت منجر به بسیج سیاسی گروه‌های مختلف شد. پس از تبعید، حضور امام در ایران می‌توانست این جمعیت را به مرحله عمل انقلابی سوق دهد.


روایتی که نشانه‌هایی از بحران مشروعیت و نارضایتی از روابط رژیم شاه با ایالات‌ متحده آمریکا را آشکار می‌کند." فایننشال تایمز" جمعیتهایی را گزارش می‌دهد که تعداد آنها «ده‌ها هزار نفر» بود و آن را بزرگ‌ترین اجتماع مردمی در ایران از بیست‌وپنج سال پیش به آن‌سو خواند. روزنامه "گاردین" رقم تظاهرات کنندگان را «دویست هزار نفر» ذکر کرد.

هفته‌نامه "تایم" صحنه را توصیف روشن و درخشانی می‌کرد که ده‌ها هزار نفر در راهپیمایی حضور دارند. شعارهای اعتراضی تظاهرکنندگان و موج خروشانشان در خیابانهای تهران، شهری که به فریادها و صداهای مخالف عادت نداشت، روان بود. موضوع اعتراضاتشان سیاستهای محمدرضاشاه پهلوی را شامل می‌شد. بعضی پلاکاردهایی همراه داشتند و خواستارِ خلع ید او از قدرت، بازگشت آزادیهای مدتها دریغ‌ شده‌ مدنی و سیاسی بودند.

جمعیت خیابانها برشی از جامعه ایران و دربرگیرنده آدمهای مختلف و گاه نامتجانس بود که دانشجویان جین‌پوش، زنان، کشاورزان و بازاریان و مهم‌تر از همه روحانیان را شامل می‌شد. در کنار انبوه جمعیت، آنچه بیشتر اهمیت پیدا می‌کند و زمینه‌ساز نگرانی محمدرضاشاه و ایالات آمریکا از بازگشت امام خمینی به ایران می‌شود، در شعارهای معترضین نهفته است.

شعارهای معترضین اغلب آهنگین و دربرگیرنده بازیهایی با کلمات فارسی بود. محبوب‌ترین شعارها «استقلال، آزادی، حکومتِ اسلامی»، «ایران کشور ماست، حسین رهبرِ ماست»، «ایران کشور ماست، خمینی رهبرِ ماست»، «پیروزی نهایی، اخراج آمریکایی»، «بیا خمینی وطن انقلاب است، نقشه دشمن تو بر آب است»، «پنجاه سال حکومت پهلوی، پنجاه سال خیانت»، «شاه جنایت می‌کنه، کارتر حمایت می‌کنه» و شعاری دیگر که سیاست نه شرقی و نه غربی را تداعی می‌کند: «نفتو کی بُرد؟ آمریکا.

زمانی که خبر بازگشت امام منتشر شد بختیار سفیر فرانسه را می‌خواهد تا مستقیماً به ژیسکاردستن (رئیس‌جمهور فرانسه) این پیام را انتقال دهد: «بختیار از شما خواهش می‌کند که به‌هرتقدیر وسیله‌ای که می‌دانید، آمدن خمینی را به ایران به تعویق بیندازید. دیگر چگونگی‌اش را من از اینجا نمی‌توانم بگویم. می‌دانم که شما در یک مملکتی هستید که قانونی نمی‌توانید او را حبس بکنید و چه بکنید. ولی اگر بتوانید، من خیلی خوشحال می‌شوم.»

در چنین شرایطی، تنها حضور امام خمینی در میان توده مردم کافی بود تا این شعارها به مرحله اجرا گذاشته شود. براین اساس، شاه و متحدان وی برای عملی نساختن این شعارها، از راههای گوناگون وارد شدند تا مانع ورود امام خمینی به ایران شوند. کارتر از هنگامی‌که امام خمینی قصد خود را برای بازگشت به ایران پس از عزیمت شاه اعلام کرد، امیدوار بود که امام در فرانسه باقی بماند و به دولت جدید این شانس را بدهد تا نظم را برقرار کرده و به اعتصابات پایان دهد، اما امام خمینی در 22 دی قاطعانه اعلام کرد که به ایران باز‌خواهد گشت.

کارتر که باور داشت این تصمیم باعث سرنگونی دولت بختیار خواهد شد، از تصمیم بازگشت امام خمینی بسیار شوکه شده و صبح خیلی زود از ژیسکاردستن (رئیس‌جمهور فرانسه) تقاضا می‌کند که با امام خمینی تماس گرفته و هر تلاشی که از وی ساخته است برای تأخیر در عزیمت امام خمینی از فرانسه به ایران به کار بندد.

مخالفت با بازگشت امام خمینی تنها به مقامات خارجی محدود نمی‌شود، بلکه مقامات داخلی نیز در این مخالفت سهیم بودند. بختیار در چنین شرایطی، سفیر فرانسه را می‌خواهد تا مستقیماً به ژیسکاردستن (رئیس‌جمهور فرانسه) این پیام را انتقال دهد: «بختیار از شما خواهش می‌کند که به‌هرتقدیر وسیله‌ای که می‌دانید، آمدن خمینی را به ایران به تعویق بیندازید. دیگر چگونگی‌اش را من از اینجا نمی‌توانم بگویم. می‌دانم که شما در یک مملکتی هستید که قانونی نمی‌توانید او را حبس بکنید و چه بکنید. ولی اگر بتوانید، من خیلی خوشحال می‌شوم.»

بدین ترتیب، شُمار و شعارهای انقلابیون نشان از خشم آنها از حکومت پهلوی و ایالات‌متحده آمریکا داشت. در چنین شرایطی، بازگشت امام خمینی می‌توانست ضربه نهایی بر پیکره نیمه‌جان امیدهای رژیم پهلوی و ایالات‌متحده آمریکا برای بهبود اوضاع وارد کند.

امیدِ توده‌ها برای تحققِ رهبریِ عملی

آنچه انقلاب اسلامی را از انقلاب مشروطه و نهضت ملی شدن صنعت نفت پیرامون نقشِ روحانیون متمایز می‌سازد، آن است که در هر دو جنبش قبلی، برخی رهبران ، پس از مدتی به دلایلی چون اختلاف عقیده در باب نحوه مبارزه، عدم اراده و اعتقاد به مبارزه رادیکال و انقلابی‌گری و سرخوردگیها از جریانات سیاسی، رهبری جنبش را رها و به انزوا و سکوت گراییدند. درحالی‌که هیچ‌یک اعتقاد، قاطعیت و اراده رهبری انقلاب اسلامی (امام خمینی) را در مبارزه با قدرت حاکم نداشتند.

در خصوص رهبری امام خمینی و اهمیت خبر بازگشت ایشان به ایران باید میان دو گونه رهبری از جانب امام یعنی رهبری اخلاقی ـ نمادین و رهبری عملی تفکیک قائل شد. الهام بخشی اخلاقی و رهبری نمادین اولین جنبه رهبری امام خمینی است. شخصیت بلند امام خمینی در کلیه مقاطع، بخش لاینفکی از جریان انقلاب و پیامد آن بود.

امام باآنکه به مدت چهارده سال دور از هم‌میهنان خود زندگی کرده بود، در مورد توان بالقوه انقلابی که در کشور تجلی‌یافته بود، نظری بسیار صائب داشت و توانست توده‌های وسیع مردم ایران را برای رسیدن به هدفی بسیج کند که حتی در پاییز سال 1357 نیز از دیدگاه بسیاری از افراد داخل کشور، هدفی دور از دسترسی و فوق‌العاده بلند پروازانه بود؛ اما با انتشار خبر ورود امام خمینی به ایران، مشخص می‌شود که نقش ایشان صرفاً الهام بخشی اخلاقی و رهبری نمادین نبود، بلکه رهبری عملی انقلاب را نیز در دست می‌گیرند.

انقلابیونی که با تظاهرات به‌پیش می‌رفتند، با آگاه شدن از بازگشت امام خمینی به ایران، این روحیه در آنها تقویت شد که با ورود امام، مدافعان و طرفداران سازش با شاه در حاشیه قرار خواهند گرفت و امام تصمیمات اساسی را با قرار گرفتن در محیط منازعه، خواهد گرفت.
همچنین بدون حضور امام خمینی در ایران، به‌صورت عملی حفظ وفاداری و اطاعت توده‌های مردم ایران که به یک انقلاب پیروزمند ختم شد، می‌توانست به‌عنوان مورد دیگری از تقابل میان نیروهای مخالف و دولت، بدون اخذ نتیجه‌ای قطعی، به بایگانی تاریخ ایران سپرده شود. بدین ترتیب، انقلابیونی که تا قبل از خبر بازگشت امام خمینی، با شعار و تظاهرات به‌پیش می‌رفتند، این امید در آنان جوانه زد که با حضور رهبر انقلاب در اجتماع خود، قادر خواهند بود تا تصمیمات مهم را عملی کنند که این‌گونه هم شد.

امام خمینی پس از تحمل پانزده سال دوری از وطن در میان استقبال گرم و باشکوه ملت به تهران بازگشت. ایشان از فرودگاه به بهشت‌زهرا، آرامگاه اصلی شهدای انقلاب اسلامی رفت. در آنجا، کاملاً آشکار شد که قوی‌ترین مرد ایران است. ایشان اعلام کرد: «من توی دهنِ این دولت می‌زنم.»

امام از نیروهای مسلح خواست تا محل خدمت خود را ترک کنند و قول داد که خیلی زود یک دولت موقت انقلابی برای مساعد کردن زمینه جهت تأسیس جمهوری اسلامی، تشکیل دهد. شش روز بعد، از مهدی بازرگان خواست تا مسئولیت سرپرستی دولت موقت را به عهده گیرد.

امام خمینی در ابتدای فرآیند انقلاب اسلامی، با ابزارِ زبان، نطق و بیانیه‌ها توانست ایدئولوژی انقلاب را ساده و عامه‌فهم سازد که درنهایت منجر به بسیج سیاسی گروه‌های مختلف شد. پس از تبعید، حضور امام در ایران می‌توانست این جمعیت را به مرحله عمل انقلابی سوق دهد.

در چنین شرایطی، رژیم شاه و ایالات‌متحده آمریکا تلاشهای متعددی را برای جلوگیری از ورود امام خمینی به ایران سامان دادند. تلاشهای آنان ناکام بود و خبر بازگشت امام خمینی به ایران دوسویه یأس و امید داشت. به‌گونه‌ای که هم‌زمان باعث تقویت روحیه انقلابیون و تعمیق بحران مشروعیت رژیم پهلوی شد.
منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران