اعتیاد به جراحی های زیبایی، ارثی است!
پرداختن به زیبایی یک نگاه دولبه دارد؛ از این بابت که عدهای از افراد واقعا نیازمند رسیدگی به ظاهر خود هستند و از آن احساس خوشایندی به دست میآورند اما عدهای دیگر بیدلیل و مدام به فکر ظاهر امور و به نمایش گذاشتن خود هستند. به نظر میرسد گروه دوم دارای مشکلات جدی در حوزههای روانی و ذهنی باشند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : شنبه 1397/10/22
«از زمانی که به سن بلوغ رسیده بود آرزو میکرد هرچه زودتر به 18 سالگی برسد تا بتواند قوز روی بینیاش را با کمک تیغ جراحی محو کند. فکر میکرد با انجام این جراحی روزگار بر وفق مرادش میشود و دیگر هیچ غمی نخواهد داشت. تا اینکه روز موعود فرا میرسد و آرزویش برآورده میشود اما درست یک سال بعد تصمیم به ترمیم بینی خود میگیرد چرا که احساس میکند یک طرف آن بزرگتر از طرف دیگر است.
این بار علاوه بر جراحی بینی از جراح خود میخواهد حجم لبها و گونههایش را همزمان با این عمل افزایش دهد. غافل از اینکه 6 ماه بعد ایراد دیگری در صورت خود پیدا میکند و همچنان به ملاقات و رفتوآمد به مطب، کلینیک و بیمارستان ادامه میدهد.
شرححالی که خواندید به زندگی دختر جوانی تعلق دارد که شاید از ابتدا حتی به یک جراحی زیبایی هم نیاز نداشته اما متاسفانه آنقدر چهره خود را تغییر داده که دیگر شباهتی با تصویر روی شناسنامهاش ندارد. کم نیستند دختران جوانی که این روزها گرفتار چنین سرنوشتی میشوند و زمان و هزینه بسیاری را صرف جراحیهای افراطی و غیرضروری میکنند. حال سوال مهمی که پیش میآید این است که چنین رفتارهایی از کجا نشات میگیرند و اصلا چرا اعمال جراحی زیبایی در کشور ما تا این حد طرفدار دارند؟ نظرات پوریا پاکرو، روانشناس را در این زمینه بخوانید.
پرداختن به زیبایی یک نگاه دولبه دارد؛ از این بابت که عدهای از افراد واقعا نیازمند رسیدگی به ظاهر خود هستند و از آن احساس خوشایندی به دست میآورند اما عدهای دیگر بیدلیل و مدام به فکر ظاهر امور و به نمایش گذاشتن خود هستند. به نظر میرسد گروه دوم دارای مشکلات جدی در حوزههای روانی و ذهنی باشند. اینگونه رفتارها دلایل مختلفی دارند و اغلب به دوران کودکی مربوط میشوند. درواقع این افراد اعتمادبهنفس لازم و خودباوری را در کودکی تجربه نکردهاند و براثر آسیبهای روانی، برخوردهای اطرافیان و نوع تربیتشان دچار نوعی خودکمبینی شدهاند.
از سوی دیگر، افرادی که در دوران کودکی بیش از حد مورد توجه والدین بوده و به اصطلاح گل سرسبد خانواده بودهاند هم ممکن است برای حفظ این جایگاه در سالهای آینده، خود را به شکلهای مختلف به عرضه و نمایش بگذارند. بنابراین لزوما اعتمادبهنفس پایین باعث پرداختن به زیباییهای ظاهری نمیشود و جایگاه ارزشی کودک در خانواده هم میتواند در ایجاد «اختلال شخصیت نمایشی» یا «هیستریانیک» نقش داشته باشد.
دردسرهای اختلال شخصیت نمایشی
کسانی که دچار اختلال شخصیت نمایشی هستند خود را مدام با دیگران مقایسه میکنند و ظاهرشان را از راههای مختلف به نمایش میگذارند تا دیگران را جذب خود کنند. بنابراین به شکل افراطی به ظاهر خود رسیدگی میکنند و زندگی خیلی آشفتهای دارند. البته یک تیپ شخصیتی نیز وجود دارد که شبیه اختلال شخصیت نمایشی است اما اختلال محسوب نمیشود. افراد با این تیپ شخصیت خیلی به ظاهر خود، خانه و زندگیشان اهمیت میدهند و اگر کسی از ظاهرشان ایراد بگیرد خیلی حساس میشوند. این گروه از افراد باید مراقب باشند به سمت اختلال شخصیت نمایشی پیش نروند.کمالطلب هستید؟ مراقب باشید!
یکی دیگر از اختلالاتی که میتواند فرد را به سمت جراحیهای زیبایی افراطی سوق دهد «وسواس فکری» است. افراد دچار این اختلال مدام وضعیت ظاهری و جزییات چهره خود را بررسی و آن را با دیگران مقایسه میکنند تا نقایص ظاهری خود را پیدا کرده و آنها را برطرف کنند. این رفتار میتواند نشانی از احساس خودکمبینی و ضعف باشد که از دوران کودکی شکل گرفته است. با این حال پایه اصلی هر نوع وسواسی، کمالطلبی است.افراد کمالطلب همیشه دنبال بهترینها هستند و میخواهند از خود موجودی خاص و بینقص بسازند. بنابراین نسبت به کوچکترین نقصی به شدت حساس میشوند. این افراد آنقدر به جزییات فکر میکنند که ممکن است دچار وسواس فکری شوند. درواقع اگر حساسیت و افکار افراطگونه نسبت به موضوعات ظاهری بیشتر از یک ماه طول بکشد میتوان گفت فرد دچار وسواس فکری شده است. این شخص تا عمل زیبایی یا رسیدگی ظاهری مورد نظر را انجام ندهد، آرام نمیگیرد. البته در موارد بیمارگونه، فرد بعد از انجام جراحیهای زیبایی و رسیدگی به ظاهر خود باز هم راضی و خوشحال نمیشود و فکر میکند که میتواند بهتر از این باشد. بنابراین به مقایسه خود با دیگران ادامه میدهد و دنبال جراحیها و رسیدگیهای بعدی میرود.
فرار از واقعیت با کمک جراحی زیبایی
«خودزشتپنداری» و نادیده گرفتن ویژگیهای خوب ظاهری زمانی پیش میآید که فرد دچار احساس حقارت یا خودکمبینی باشد. چنین افرادی همواره به عوامل بیرونی و ظاهری نگاه میکنند تا بتوانند از این طریق احساس ارزشمندی ازدسترفته خود را جبران کنند. آنها میخواهند ارزشمند باشند و دیده شوند زیرا اغلب در دوران کودکی تحقیر شده، زیر سوال رفته و با دیگران مقایسه شدهاند. بنابراین بخشهای سالم شخصیتیشان شکل نگرفته و فاقد هویت لازم برای ایستادن روی پاهای خود هستند.این افراد همیشه از درون احساس پریشانی و بیامنیتی میکنند و برای به دست آوردن این امنیت دنبال تایید و نگاه دیگران میروند. به همین دلیل سعی میکنند با عملهای جراحی از خود ویترینی زیبا بسازند اما در حقیقت با این کار پشت نقابی زیبا پنهان میشوند و از مساله اصلی فرار میکنند.
رسیدگی به مسائل ظاهری عیب نیست اما ...
همه انسانها، بهخصوص کسانی که برای خود ارزش قائل هستند نیاز به رسیدگیهای ظاهری دارند. در اصل این رفتار نشانه سلامت، شادابی و عزت نفس است. مشکل از جایی آغاز میشود که تمام دغدغه و مشغله ذهنی فرد طی روزهای متمادی به رسیدگیهای ظاهری تبدیل شود. در این شرایط حتی ممکن است فرد از رفتار اشتباه خود آگاه نباشد و آن را جزو بخشهای طبیعی و سالم زندگیاش بداند، در حالی که با این رفتارها از هدفهای مهم و معنادار زندگی بازمیماند و مدام برای جلب نظر دیگران دست و پا میزند. درواقع این افراد از طریق ظاهر خود به نوعی گدایی محبت، مهرطلبی و توجهطلبی میکنند.انتظارات جامعه هم میتواند دخیل باشد
در جامعهای که به وضعیت ظاهری بیش از حد توجه میشود و تفکر و عمق وجود ندارد، رسیدگیهای ظاهری و جراحیهای زیبایی افزایش پیدا میکنند. اگر افراد زمان زیادی را به امور ظاهری اختصاص دهند، دیگر وقتی برای امور مهمتر مثل کتاب خواندن، دوره دیدن، رشد شخصی و افزایش آگاهی نخواهند داشت. مردم در چنین جامعهای برای خود هویت مشخصی ندارند و مبنای ارزشمندیشان، زندگی و نظر دیگران است، در حالی که هر فردی باید شیوه زندگی خود را داشته باشد و آن را با دیدگاهها، باورها و فرهنگ شخصی خود بسنجد.ما نباید وضعیت ظاهری زندگی خود را با دیگران مقایسه کنیم، بلکه باید ارزشهایمان را با آنها بسنجیم. همه ما میتوانیم ظاهر، وسایل یا خانه خیلی بهتری داشته باشیم اما باید ابتدا از خود بپرسیم چه مسائل و معیارهایی به زندگی ما معنا میبخشند و عمیقا خوشحالمان میکنند.
یکی از دلایلی که مردم کشور ما به سمت مسائل ظاهری جذب شدهاند، تمایل به رشد، پیشرفت و به دست آوردن موفقیت است. البته این تمایل تا حد لازم میتواند مفید باشد اما اگر همه زندگی به آن اختصاص یابد، از معنا و عمق رها میشویم و فقط به مسائل ظاهری میپردازیم. درنتیجه دچار احساس پوچی خواهیم شد. متاسفانه خیلی از مفاهیم موفقیتی مثل قانون جذب و... باعث شده ذهن افراد فقط به سمت به دست آوردن برود و آنها را در نیازها و خواستههایشان گیر بیندازد. راهحل این است که هر فردی از خود نگاه و تفکری ویژه داشته باشد و ارزشهای زندگی را با آنها بسنجد. در غیر این صورت هرچقدر هم به امور ظاهری بپردازد، خوشحال و سرزنده نمیشود.
آقایان هم بیتقصیر نیستند!
خیلی اوقات این سوال برای افراد پیش میآید که چرا بعضی آقایان جذب خانمهایی با جراحیهای زیبایی افراطی میشوند؟ در پاسخ باید گفت این گروه از آقایان به دلیل کمبودهای معنایی به راحتی جذب خانمهایی با اختلال شخصیت نمایشی میشوند. خانمهایی که دچار این اختلال هستند رفتارهای بسیار جذبکننده دارند و اگر طرف مقابل آنها عزت نفس و احترام و ارزش لازم را نسبت به خود نداشته باشد، نمیتواند خود را مدیریت کند و جذب این فضا میشود. بنابراین بخشی از علت این رفتار به اختلال شخصیتی بعضی از خانمها و بخشی دیگر به عدم توانایی مدیریت آقایان در تنوعطلبی مربوط میشود. به هر حال همه افراد دارای ویژگی تنوعطلبی و زیباییدوستی هستند اما اگر مراقب آن نباشند ممکن است به راحتی جذب تنوع ظاهری شوند و از مسائل اصلی درونی بازبمانند.شاید نیاز به مشاوره و روانشناس داشته باشید
افراد دچار اختلال شخصیت نمایشی برای رهایی از این اختلال باید از متخصص یا روانشناس کمک بگیرند تا با روانکاوی و رفتن به لایههای عمیق شخصیتی، گرههای مشکلساز در زندگی خود را باز کنند اما افرادی که دچار این اختلال نیستند و صرفا زیاد از حد به مسائل ظاهری اهمیت میدهند باید به خود کمک کنند تا هویت درونی لازم را شکل دهند و خلاء عاطفی و روانی خود را برطرف کنند. این افراد تاکنون سعی داشتهاند این خلاء را با رسیدگی به مسائل ظاهری پر کنند، در حالی که باید اول از همه احساس خودکمبینی و حقارت را ترمیم و درمان کنند. برای این منظور میتوان از کتابها و دورههای آموزشی، متخصصان و روانشناسان کمک گرفت. افراد دچار وسواس فکری نیز باید در درجه اول توقعات خود را پایین بیاورند و نقصهایشان را بپذیرند. این کار ابتدا بسیار دشوار است و شاید لازم باشد از روانشناس کمک بگیرند.ترک اعتیاد به جراحی زیبایی در 3 مرحله
یک راه حل عمومی برای ترمیم عزت نفس، تهیه فهرستی از داشتهها و ویژگیهای مثبت از لحاظ درونی و شخصیتی است. البته در انتهای فهرست میتوانید ویژگیهای مثبت ظاهری خود را نیز ذکر کنید اما باید مراقب باشید صرفا گرفتار مسائل ظاهری نشوید. همچنین میتوانید از دیگران درخواست کنید سایر ویژگیهای مثبت شما را به این فهرست اضافه کنند. به این ترتیب نگاهتان به سمت داشتههای خود میرود و به تدریج احساس خودکمبینی جبران میشود.تمرین دوم برای ترمیم عزت نفس، بریدن بند ناف از دیگران است. به عبارتی دیگر نباید دنبال تایید و ارزیابی نظر اطرافیان باشید، بلکه باید خودتان این تایید را به خود بدهید. در مرحله سوم نیز باید نقصهای خود را بپذیرید و آنها را به عنوان بخشی از ظاهر و شخصیتتان قبول کنید زیرا مادامی که بخشهای تاریک، ناسالم یا نقصگونه خود را کتمان و پنهان میکنید، آن عیب بزرگتر میشود ولی درست از زمان پذیرش آنها میتوانید برای تغییرشان قدم بردارید و از لحاظ روانی بهبود یابید.
منبع: هفته نامه سلامت