تبیان، دستیار زندگی

پایان «بانوی عمارت» پربیننده‌ترین سریال سیما

با من از عشق بگو

روابط عمومی رسانه ملی، هفته پیش اعلام کرد بر اساس یک نظرسنجی، سریال «بانوی عمارت» در میان سریال‌های جدید تلویزیون ۴۷ درصد مخاطبان را به خود اختصاص داده است. از این میزان بیش از ۹۳ درصد در حد «زیاد» و کمتر از ۷ درصد در حد «کم» از این سریال رضایت داشته‌اند. آخرین قسمت «بانوی عمارت» شب گذشته روی آنتن رفت؛ رمز موفقیت این سریال چه بود؟
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
بانوی عمارت
راستش را بخواهید گمان نمی‌کردم که سریال «بانوی عمارت» مورد استقبال فراوان قرار گیرد. این هیچ ربطی به کیفیت سریال یا توانمندی سازندگان آن ندارد؛بلکه از ذهنیتی که درباره مخاطب شناسی سریال‌های تاریخی، به‌ویژه در یک دهه اخیر داشتم برآمده است.

این سریال‌ها غالباً واجد جذابیت دراماتیک لازم نبوده یا نگاهی سیاسی و یکسویه به سوژه و اتفاق داشته یا در کلیشه‌های کسل‌کننده فرم‌های تکراری روایت‌های تاریخی گرفتار شده‌اند. «بانوی عمارت» اما نشان داد که اگر سریال های تاریخی وجوه دراماتیک و داستانی قصه، قربانی سویه‌های تاریخی – سیاسی سوژه نشوند و هر سریال با پرهیز از کلی‌گویی به جزییات در شخصیت‌پردازی و قصه‌گویی توجه کنند، می‌توانند حتی بیش از سریال‌های روتین و خانوادگی – اجتماعی، مخاطب را با خود همراه سازند.

مثلاً یکی از ویژگی‌های این سریال روایت قصه‌ای عاشقانه در بستر یک برهه تاریخی است. الگویی که در سریال «شهرزاد» حسن فتحی هم به‌خوبی جواب داد و چه‌بسا سازندگان «بانوی عمارت» این الگوی موفق را در پس ذهن خود داشتند و از تجربیات آن استفاده کردند. جالب اینکه خود حسن فتحی در همین تلویزیون سریال‌های پرمخاطبی در فضای تاریخی – مذهبی با تم عاشقانه ساخته است که هنوز هم به‌عنوان یکی از بهترین سریال‌ها شناخته می‌شوند. علاوه بر «مدار صفر درجه»، سریال «شب دهم» یکی از موفق‌ترین الگوهای ساخت سریال تاریخی است که با مؤلفه‌های عاشقانه، ایرانی و بومی ساخته‌شده و به‌خوبی توانسته است با مخاطب ارتباط برقرار کند.

تجربه‌هایی ازاین‌دست نشان می‌دهد نه سریال‌های محض تاریخی بلکه سریال‌هایی که با ترکیب ژانر تاریخی- عاشقانه ساخته‌شده اند با ذائقه و نگاه زیبایی‌شناسی مخاطب ایرانی همخوانی بیشتری دارند و رضایت مخاطب را جلب می‌کنند. بر اساس همین تجربه باید گفت آنچه در سریال‌های تاریخی مهم است نه خود تاریخ که مساله روایت و قصه است. از این‌رو رمز موفقیت یک سریال تاریخی با سریال غیر تاریخی چندان متفاوت نیست چون در هر دو آن‌ها عنصر داستان و قدرت قصه‌گویی مهم‌ترین مؤلفه‌های جذابیت اثر و جذب مخاطب است. سریال‌های محض تاریخی که به عنصر قصه توجه جدی نمی‌کنند یا در بازنمایی واقعه به‌صرف تصویر کشیدن واقعه با منطق وفاداری به تاریخ بسنده می‌کنند چندان موفق نیستند.

 

چه بسیار سریال‌های تاریخی با هزینه‌های بالا ساخته می‌شود که مخاطب را با خود همراه نمی‌کند و این یعنی یک ضرر و زیان فرهنگی و هنری. «بانوی عمارت» نشان می‌دهد ظرفیت سریال تاریخی اگر با ظرافت قصه‌گویی آمیخته شود، آثاری خلق خواهد شد که بیشترین میزان مخاطب را دارد و رضایت او را تضمین خواهد کرد.


شاید یکی از عوامل موفقیت سریال «مختارنامه» هم همین باشد. داوود میرباقری در ارتباط با انتقادهایی که از حیث صحت تاریخی به برخی از صحنه‌های این سریال وارد شد، گفته بود اگر می‌خواستم آن صحنه را عین کتب تاریخی روایت کنم فاقد جذابیت‌های بصری بود و به سکانسی تأثیرگذار بدل نمی‌شد اما من سعی کردم ضمن وفاداری به اصل تاریخی رخداد آن را به شکل دراماتیک روایت کنم. میرباقری این سخن را در ارتباط با صحنه رویارویی مختار با حرمله بیان کرده بود اما این نکته‌ای اصولی در تولید سریال‌های تاریخی است؛ اینکه ساخت سریال تاریخی با نوشتن کتاب تاریخی فرق می‌کند و زمانی که قرار است یک رخداد تاریخ نه در قاب کاغذ که در قاب دوربین روایت شود، قطعاً باید به جاذبه‌های بصری و دراماتیک آن توجه کرد.

موفقیت سریال «بانوی عمارت» و کمی پیش تر سریال «شهرزاد» نشان می‌دهد که دوره سریال سازی تاریخی به پایان نرسیده است و هنوز هم مردم ما علاقه‌مند به دانستن درباره گذشته تاریخی خود هستند. اما مهم این است که این گذشته و هویت تاریخی، کسوت نمایشی و سینمایی به تن کند و واجد قصه‌ای پرکشش باشد. اینجا هم این قاعده صدق می‌کند که در هنر، آگاهی از پس سرگرمی می‌آید و سریال تاریخی هم مشمول این قاعده می‌شود.

اشاره به سویه‌های عاشقانه سریال‌های تاریخی مثل «شهرزاد» یا «شب دهم» و همین «بانوی عمارت»، به این معنا نیست که حتماً یک سریال تاریخی باید تم عاشقانه به‌ویژه قصه یک مثلث عشقی را در خود داشته باشد تا موردتوجه مردم قرار بگیرد. بلکه اصل بر قصه و روایت درست آن است نه لزوماً قصه عاشقانه. مثلاً سریال «مختارنامه» یا سریال‌های تاریخی موفقی مثل «سربداران» و «سلطان و شبان» چندان قصه عاشقانه‌ای نداشتند اما عنصر پررنگ قصه‌گویی و روایت درست آن موجب شد تا این سریال‌های تاریخی مورد اقبال مخاطب قرار گیرد و هنوز هم به‌عنوان یکی از بهترین سریال‌های تلویزیون از آن یاد شود.

بدیهی است ساخت سریال تاریخی یک ضرورت است اما فقدان قصه‌گویی در آن یک ضرر! چه بسیار سریال‌های تاریخی با هزینه‌های بالا ساخته می‌شود که مخاطب را با خود همراه نمی‌کند و این یعنی یک ضرر و زیان فرهنگی و هنری. سریالی مثل «بانوی عمارت» و نمونه‌های موفق دیگری که درگذشته ساخته‌شده‌اند نشان می‌دهد اگر ظرفیت سریال تاریخی با ظرافت قصه‌گویی آمیخته شود، آثاری خلق خواهد شد که بیشترین میزان مخاطب را دارد و رضایت او را تضمین خواهد کرد.

از آن سو ، اقبال فراوان به «بانوی عمارت» یک‌بار دیگر این فرضیه که تلویزیون بیننده ندارد را رد می‌کند.
اگر محصول خوب به مردم داده شود، تلویزیون می‌تواند رسانه‌ای بی‌رقیب بماند.