تبیان، دستیار زندگی

به‌شدت سینمای ما آلوده شده است!

«بی‌برنامگی‌ها، قانون‌شکنی‌ها، فیلم‌سوزی‌‌ها و... اتفاقاتی است که شرایط اکران همه فیلم‌ها را بحرانی کرده است. به‌شدت سینمای ما آلوده شده و بی‌نظمی بدی بر اکران فیلم‌ها حاکم است»
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

 
هاتف علیمردانی

هاتف علیمردانی جزو موفق‌‌های نسل خودش است، کارگردانی نسبتا پرکار که پیوسته در سینمای ایران کار کرده و توانسته آثار قابل اعتنایی را روانه پرده نقره‌ای کند. گرچه «کوچه بی‌نام» هنوز هم بهترین اثر او و نقطه عطف کارنامه کاری‌‌اش است اما آثار دیگرش چون «آباجان»، «هفت‌ماهگی»، «بخاطر پونه» و... هر کدام قابل بحث هستند و در نگاه مخاطب ماندگار شدند.

علیمردانی پس از «آباجان»، «کلمبوس» را با رگه‌‌های بارز کمدی و البته نگاهی اجتماعی به تب مهاجرت ساخت و این‌چنین دنبال‌کنندگان سینمای خود را با یک فضای متفاوت روبه‌رو کرد. به بهانه اکران «کلمبوس» گفت‌وگویی با هاتف علیمردانی داشتیم که در ادامه می‌خوانید.

بعد از دیدن «کلمبوس» اولین نکته‌ای که به ذهن می‌رسد، تفاوتی است که این اثر با‌ آثار قبلی شما دارد. چطور سمت‌وسوی فیلمسازی شما به سمت دیگری رفت و به سراغ ساخت یک فیلم کمدی رفتید؟
هیچ چرخشی وجود ندارد، فیلم «کلمبوس» در ادامه همان سینمایی بوده که‌ من سال‌هاست، آن را دنبال می‌کنم. «کلمبوس» یک فیلم اجتماعی با رگه‌‌های کمدی است، اگر شما فیلم‌های قبلی من «آباجان»، «هفت‌ماهگی»، «کوچه بی‌نام» و... را دیده باشید، متوجه خواهید شد حتی همان فیلم‌ها پر از لحظه‌‌هایی است که مخاطب را می‌خنداند. سینمای من فضایی ناتورالیستی دارد که همواره سعی می‌کند ترکیبی از خنده و غم باشد. «کلمبوس» در ادامه فیلم‌های قبلی من است و به هیچ وجه نمی‌توان گفت «کلمبوس» یک فیلم کمدی است.

اما در حال حاضر همه ژانر کمدی را به فیلم اطلاق می‌کنند، شما خودتان این برچسب را قبول ندارید؟
خیر، این فیلم، اثری اجتماعی با رگه‌‌های کمدی است!

در ادامه صحبتی که خودتان داشتید باید بگویم شما در این فیلم همچنان دغدغه‌‌های اجتماعی خود را پی گرفتید و به‌نوعی باتوجه به شخصیت‌‌ها و پایان‌بندی اثر، «کلمبوس» به سمت فضای کمدی سیاه سوق پیدا کرده است، خودتان تا چه اندازه به این موضوع قائل هستید؟
طنز تلخ گزنده و هدفمندی در تمام طول قصه من وجود دارد تا تلنگری بزند، «کلمبوس» یکی از چالش‌‌های مهم‌ موجود در جامعه را هدف قرار داده است و در مورد آن با مخاطب صحبت می‌کند. چند روز پیش خبری خواندم مبنی بر این‌که از هر هفت نفر در دنیا، یک نفر مهاجر است، فکر می‌کنم این آمار در جغرافیای ایران رشد بیشتری داشته باشد؛ شاید چیزی حدود ۱۵درصد ایرانیان مهاجر باشند و نزدیک به ۳۰درصد آن‌ها در فکر مهاجرت باشند. این رویکرد بسیار در جامعه ما در حال گسترش است و به نظرم موضوع مهمی بوده و ما باید در مورد آن صحبت کنیم. البته درخصوص مهاجرت فیلم‌های بسیاری ساخته شده ولی معمولا همه آن‌ها به درگیری‌‌های پس از مهاجرت پرداخته‌اند اما در سینما از این‌که چرا مهاجرت می‌کنیم، چه تفکری داریم و درنهایت چه چیزی در انتظار ماست، کمتر صحبت شده است. با «کلمبوس» خواستم بگویم، مهاجرت زوایای تلخ و پیچیده بسیاری دارد اما نخواستم مخاطب را به مهاجرت کردن یا نکردن تشویق کنم چرا که خودم مهاجرت کردم و جزو کسانی بودم که روزی تصمیم گرفتم و رفتم؛ به‌خاطر این‌که ترجیح می‌دادم فرزندم در شرایط بهتری بزرگ شود، امکانات بهتری در اختیار او باشد، فضاهای آموزشی بهتری را تجربه کند، آن بحران‌‌هایی که من تجربه کردم او تجربه نکند. اما واقعا این تفکرات شدنی است؟ با مهاجرت تحقق پیدا خواهد کرد؟ من که به‌واسطه سال‌ها کار و تلاش توانستم جایگاه اجتماعی خوبی را به دست بیاورم و به‌عنوان یک کارگردان شناخته شدم، پس از مهاجرت در جغرافیای تازه چیزی شبیه به یک شهروند درجه‌دو هستم، دیگر هاتف علیمردانی نیستم! اگر زبان انگلیسی را به‌خوبی صحبت کنم در حد یک شهروند درجه‌دو هستم و اگر نه، با یک‌کودک ده‌ساله هیچ تفاوتی ندارم!

اما خیلی‌‌ها نگاه شما در «کلمبوس» را ضدمهاجرت می‌دانند؛ البته نظر شخصی خود من نیست اما خودتان چقدر با چنین نگاهی این فیلم را ساختید و چنین برچسبی را قبول دارید؟
همیشه نقد‌‌ها برایم مهم بوده و آن‌ها را دنبال می‌کنم، خوشبختانه بازخورد‌‌های مثبتی برای «کلمبوس» گرفتم. در این فصل سرما که چندان برای اکران فیلم مطلوب ‌نیست، در شرایطی که همه کمی به سینمای کمدی بدبین شدند، من از مخاطبان و منتقدان بازخورد‌‌های خوبی دریافت کردم. این بازخوردی که مردم نسبت به آخرین ساخته من نشان دادند، من را واقعا شرمنده کرد! نقد‌‌ها را گوش می‌دهم و می‌خوانم چرا که برای مردم فیلم می‌سازم و مهم‌ترین ویژگی فیلم‌های من همین مردمی بودن آن‌هاست. در همه آثارم و در رابطه با هر موضوعی چه مهاجرت باشد یا هر مسئله دیگر، سعی می‌کنم در نقطه صفر قرار بگیرم. قضاوت و یا اظهارنظر نمی‌کنم فقط می‌خواهم شرایط و بحران‌‌ها را به نمایش بگذارم. «کلمبوس» ضدمهاجرت نیست چنانکه در برخی لحظات فیلم از مهاجرت دفاع کردم مثل نریشن پایانی فیلم که می‌گوید ما در بحران به دنیا آمدیم، در بحران زندگی کردیم و همیشه به‌دنبال یک راه نجات بودیم! من به‌عنوان کسی که مهاجرت کردم، هیچ وقت نمی‌توانم ضدمهاجرت صحبت کنم؛ رطب خورده منع رطب کی کند؟

با این‌که به این قائل هستید که «کلمبوس» یک اثر اجتماعی با رگه‌‌های کمدی است و در ادامه فیلم‌های قبلی‌تان است، اما وقتی به کارنامه کاری شما نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم فضاهای نسبتا مختلفی را در فیلمسازی دنبال کردید، جزو آن دسته از کارگردانان هستید که به نظرتان فیلمساز باید تنوع ژانر داشته باشد؟
مسیر من مشخص است؛ من فیلم کودک، فیلم اجتماعی درباره جوانان، فیلم درباره جنگ و... ساختم. سعی می‌کنم فضاهای مختلف را تجربه کنم و به نظرم هنوز در مرحله آزمون و خطا و بسیار بی‌تجربه هستم. معمولا دوست دارم برای رسیدن به زبان محکمی که می‌خواهم در آثارم وجود داشته باشد، تجربه‌‌های بیشتری کنم. این تجربه‌‌ها گاهی همسو می‌شود با همان چیزی که می‌خواهم و گاهی هم نه! اما در تمام این هشت فیلمی که تا به امروز ساخته‌ام، مهم‌ترین دغدغه‌ام تجربه کردن بوده است.

فارغ از کمدی‌‌های سطح پایین، در چند وقت اخیر به سبب شرایط موجود و تنشی که‌ در جامعه وجود دارد بسیاری از فیلمسازان به سمت و سوی سینمای کمدی رفتند، این موضوع چقدر برای‌ خود شما تعیین‌کننده بوده است؟
حال مردم ما چندان خوب نیست و خیلی‌‌ها به قصد این‌که کمی حالشان بهتر شود به سینما می‌روند. در چنین شرایطی ما نیز باید با زبانی فیلم بسازیم که مردم نیاز دارند. در حال حاضر زمان ساخت فیلم‌های تلخ و تاریک نیست چرا که مردم آن را پس می‌زنند. من که فیلمساز مردمی هستم و از چرخه سینما ارتزاق می‌کنم باید با زبان مردم همگام باشم و به همین دلیل آنچه را می‌سازم که مردم می‌خواهند. سعی می‌کنم فیلم‌هایم را با حال امروز مردم تطبیق دهم اما متاسفانه در فضای حال حاضر اتفاقاتی را تجربه می‌کنیم که بسیار ناراحت‌کننده است؛ دو سال پیش مصاحبه‌ای کردم و گفتم می‌خواهم فیلمی درباره آمریکا بسازم، در طول این مدت فیلم‌های بسیاری در مورد آمریکا ساخته شد، شما نگاه کنید اسم تمام شهر‌‌های آمریکا تبدیل به اسم فیلم شد. نمی‌دانم آیا این مسئله اتفاقی است؟ به نظرم به‌لحاظ ایده‌پردازی کمی مشکل داریم و از روی دست هم نگاه می‌کنیم. این یکی از بزرگ‌ترین مشکلات سینمای ماست. در فیلم‌ها مد شده به یک کشور خارجی می‌روند، یک بازیگر زن خارجی که حجاب ندارد را هم عهده‌دار یکی از نقش‌‌های اصلی می‌کنند، این کارها فقط برای یک یا دو فیلم جواب می‌دهد و در فیلم سوم همه چیز لو می‌رود. فیلمسازان باید به فکر ایده‌‌های نو باشند.

اما یکی از مسائل جالب توجه فیلم شما، مشارکت فرهاد اصلانی در بخش فیلمنامه است!
فرهاد اصلانی در تمام مراحل و در تمام فیلم‌هایم همراه من بوده است، در «کلمبوس» نیز از ابتدا تا انتهای ساخت اثر حضور داشت.

در تمام آثار شما بازیگران خاصی تکرار می‌شوند، به‌عنوان مثال باران کوثری، هانیه توسلی، فرهاد اصلانی و... ازجمله کسانی هستند که در بیشتر آثار شما حضور داشتند، چرا فقط با بازیگران خاصی کار می‌کنید؟
به دلیل این‌که بازیگر خوب کم داریم.

این احتمال وجود دارد که در کارهای بعدی‌تان فضایی شبیه به «کلمبوس» را تجربه کنید؟
نمی‌دانم، هیچ چیز مشخص نیست. ابتدا باید این اثر تمام و کمال به نتیجه برسد و بعد ببینم می‌خواهم برای ساخت اثر بعدی چه کنم، اصلا نمی‌دانم قرار است فیلمی بسازم یا نه!

مردم ایران به سبب شرایط موجود، این روزها با اتفاقات جهانی که گریبان‌گیر ایران می‌شود کاملا عجین هستند و از این حیث با اثر شما در این مقطع زمانی ارتباط خوبی برقرار می‌کنند، اما خودتان شرایط اکران اثر را چطور می‌بینید؟
اصلا شرایط اکران فیلم مطلوب نیست، بی‌برنامگی‌ها، قانون‌شکنی‌ها، فیلم‌سوزی‌‌ها و... اتفاقاتی است که شرایط اکران همه فیلم‌ها را بحرانی کرده است. به‌شدت سینمای ما آلوده شده و بی‌نظمی بدی بر اکران فیلم‌ها حاکم است


منبع: روزنامه صبا/ملیکا مومنی‌راد