تبیان، دستیار زندگی

قوام السلطنه كیست‌؟

قوام السلطنه از جمله سیاستمدارانی است كه نام و سرنوشت او به دوران پهلوی اول ودوم گره خورده است‌. او 5 بار نخست وزیر شد؛ اگرچه كابینه‌های وی غالباً عمر كوتاهی داشتند، امّا خطی كه قوام در مدیریت سیاسی جامعه ایران ازاولین سال قرن جاری هجری دنبال كرد، مهمترین بستر را برای نفوذ امریكا در اقتصاد و سیاست و فرهنگ جامعه ایرانی باز كرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
قوام السلطنه
احمد قوام السلطنه‌، فرزند میرزا ابراهیم خان معتمد السلطنه‌، برادر كوچك میرزا حسن خان وثوق (وثوق الدوله ـ عاقد قرارداد 1919) ‌است. پدر قوام میرزا ابراهیم خان معتمدالسلطنه و اجداد وی عموماً در دوران حاكمیت قاجار صاحب مناصب دولتی بوده‌اند. قوام در آذر 1252 در تهران دیده به جهان گشود.

در پی فتح تهران توسط مشروطه خواهان‌، قوام به ایران بازگشت‌. از اولین كابینه سپهدار كه در 8 مهر 1288 تشكیل شد و قوام معاونت وزارت داخله را برعهده گرفت تا 8 بهمن 1296 كه به سمت جنجالی و پرحادثه فرمانروایی خراسان رسید، مجموعاً 9 بار در رأس وزارتخانه‌های عدلیه‌، مالیه و داخله قرار گرفت‌.


قوام و سیدضیاء كینه دیرینه‌ای بایكدیگر داشتند. قوام كسی بود كه در دوران فرمانداری خود در خراسان نشریات وفادار به سید‌ضیاء را توقیف كرده و با اقدامات سیاسی وفرهنگی او مبارزه می‌كرد.

اولین و مهمترین اقدام قوام السلطنه كه در نخستین روزهای صدارتش انجام شد، آزادی تمامی رجالی بود كه توسط سیدضیاءالدین طباطبایی بازداشت شده بودند. قوام السلطنه پس از چند روز مشاوره و مطالعه‌، وزیران كابینه خود را به حضور شاه معرفی كرد.

از جمله اقدامات مصدق كه پس از او به قدرت رسید، تصویب لایحه مصادره اموال قوام در 12 مرداد 1331 بود. البته این مصوبه پس از كودتای 28 مرداد 1332 لغو شد. قوام كه پس از مدتی به اروپا رفت‌ و در پی كودتای 28 مرداد، در روز 6 فروردین 1333 به ایران بازگشت‌.



به جز دو نفر به نامهای عمید السلطنه وزیر عدلیه و حكیم الدوله وزیر امور خیریه‌، بقیه اعضای كابینه قوام و حتی خود او از محبوسین دوران سه ماهه حكومت سیدضیاءالدین طباطبایی بودند. برنامه حكومت قوام و تبلیغات او به گونه‌ای سازمان دهی شده بود كه گویی وی مأموریت یافته تا خرابیهای دوران سیدضیاء راجبران كند. قوام نقش به سزایی در بدبین كردن شاه نسبت به سیدضیاء و هوادارانش ایفا می‌كرد.

قوام در دوران كوتاه مدت نخست وزیری خود با آشوبها و شورشهای متعددی در نقاط مختلف كشور روبرو بود. حاج بابا اردبیلی در زنجان‌، میرزا كوچك خان و خالو قربان و احسان الله خان در رشت و انزلی و لاهیجان و لنگرود، كنترل امور را به دست گرفته بودند، كلنل محمدتقی پسیان در خراسان علم مبارزه با حكومت مركزی را برافراشته بود و چند نقطه دیگر كشور نیز دچار تمرد وطغیان شده بود. مهمترین دغدغه خاطر قوام‌، قیام كلنل پسیان والی خراسان بود.

در 5 مرداد 1300 پسیان وقتی اوضاع را خطرناك دید، با كمك نیروهای خود تمامی مراكز اداری و دولتی و نظامی وانتظامی خراسان را به تصرف درآورد. قوام السلطنه نیز درصدد سركوب پسیان برآمد و قزاق‌های مسلح را با جلب موافقت رضاخان به خراسان روانه كرد. علاوه بر نیروی قزاق‌، قوام كه قبلاً خود حاكم خراسان بود و روابط صمیمانه‌ای با خوانین خراسان داشت‌، به آنان نیز دستور مقابله با پسیان داد.

یكی از اقدامات مهم قوام در دوران اول صدارتش‌، واگذاری امتیاز استخراج نفت شمال به مدت 5 سال به شركت امریكایی «استاندارد اویل‌» بود كه قرارداد آن توسط حسین علاء وزیر مختار ایران در واشنگتن به امضاء رسید. این لایحه سپس با توجیهات قوام به این بهانه كه باید توازن در سیاست خارجی رعایت شود، در 30 آبان 1300 درجلسه غیرعلنی مجلس شورای ملی طرح و تصویب شد.


دوره دوم نخست وزیری

روز 26 خرداد 1301 احمد شاه قاجار مجدداً قوام را به نخست وزیری منصوب كرد. مجلس چهارم نیز با 65 رأی موافق از مجموع 80 نماینده حاضر، به زمامداری قوام السلطنه رأی مثبت داد. گزارش رأی‌گیری در مجلس به اطلاع احمدشاه كه در اروپا به سر می‌برد رسید و وی از همانجا فرمان رئیس الوزرایی مجدد قوام را صادر كرد.

قوام در 26 خرداد، كابینه دوم خود را تشكیل داد. كابینه‌ای كه در آن وزارت جنگ همچنان در اختیار رضاخان بود. اما قوام وزارت خارجه را در این دوره خود راساً برعهده گرفت‌. در این دوره نیز قوام قانون واگذاری امتیاز نفت شمال به شركتهای «استاندارد اویل‌» و «سینكلر» را به تصویب رساند.

دوره سوم نخست وزیری

دوره سوم نخست وزیری قوام السلطنه 21 سال پس از پایان دوره دوم حكومت وی در شرایطی آغاز شد كه رژیم قاجار منقرض‌4 و حكومت رضاخان نیز در اثر حوادث جنگ دوم جهانی فروپاشیده و سلطنت به پسر وی محمدرضا پهلوی انتقال یافته بود. طی این دوره 21 ساله، 12 نخست وزیر به قدرت رسیدند‌. دوره سوم نخست‌وزیری قوام‌، یك سال پس از آغاز حكومت محمدرضا پهلوی آغاز شد و 6 ماه به طول انجامید. قوام 10 مرداد 1321 از سوی مجلس شورای ملی به نخست وزیری رسید و 18 مرداد از مجلس رأی اعتماد گرفت‌.

دوره چهارم نخست وزیری

قوام بار دیگر در 25 بهمن 1324 و متعاقب نشستی كه مجلس شورای ملی در ششمین روز همین ماه برای انتخاب قوام به نخست‌وزیری داشت، مأمور تشكیل كابینه شد. وی در این دوره از صدارت خود چون سیاستهای اتحاد جماهیر شوروی را تایید می‌كرد مورد حمایت حزب توده قرار گرفت‌. قوام در اولین انتصاب خود مظفر فیروز مخالف سرسخت شاه را به عنوان معاون سیاسی و پارلمانی خود برگزید. در 29 بهمن 1324 قوام در رأس یك هیأت بلندپایه سیاسی و اقتصادی و فرهنگی به مسكو رفت و در دوم اسفند با استالین مذاكرات مفصل و طولانی انجام داد.

دوره پنجم نخست وزیری

با استعفای دكتر مصدق در 25 تیر 13䕿 از سمت خود و به فرمان شاه، نمایندگان مجلس بدون حضور نمایندگان نهضت ملی، به نخست وزیری قوام السلطنه رأی مثبت دادند و شاه در فرمان نخست وزیری با لقب جناب اشرف حكم نخست وزیری او را صادر نمود. قوام پس از دریافت فرمان نخست‌وزیری، اعلامیة شدیداللحنی خود تحت عنوان «كشتیبان را سیاستی دگر آمد» منتشر نمود كه منجر به واقعه 30 تیر 1331 شد و برای همیشه پروندة سیاسی قوام‌ بسته شد.

واقعه 30تیر از مقاطع حساس تاریخ مبارزات مردم علیه رژیم شاهنشاهی محسوب می‌شود.
قوام پس از این كه قدرت را به دست گرفت، برای ترساندن مردم اعلامیه‌های شدید اللحنی صادر كرد و متعاقب آن سعی كرد تا آزادی‌های سیاسی را محدود كند. وی در اعلامیه‌ای خود كه 27 تیر 1331 منتشر شد، پس از ادعاهای بسیار و وعده‌های زیاد به مردم، مخالفان را چنین تهدید كرد: «من با اتكاء شما و نمایندگان شما این مقام را قبول كرده‌ام و هدف نهائیم رفاه وسعادت شماست‌. سوگند یاد می‌كنم كه شما را خوشبخت خواهم كرد. بگذارید من با فراغ بال شروع به كار كنم‌. وای به حال كسانی كه در اقدامات مصلحانه من اخلال كنند و در راهی كه پیش دارم مانع بتراشند یا نظم عمومی را برهم بزنند.

اینگونه آشوبگران با شدیدترین عكس العمل از طرف من روبرو خواهند شد و چنانكه در گذشته نشان داده‌ام بدون ملاحظه از احدی و بدون توجه به مقام و موقعیت مخالفین‌، كیفر اعمالشان را در كنارشان می‌گذارم‌. حتی ممكن است تا جایی بروم كه با تصویب اكثریت پارلمان دست به تشكیل محاكم انقلابی زده‌، روزی صدها تبهكار را از هر طبقه به موجب حكم خشك و بی شفقت قانون قرین تیره روزی سازم‌. به عموم اخطار می‌كنم كه دوره عصیان سپری شده و روز اطاعت از اوامر و نواهی حكومت فرارسیده است كشتیبان را سیاستی دگر آمد...»

در این هنگام آیت الله كاشانی به مخالفت با قوام پرداخت و مردم را به مبارزه دعوت كرد. آیت الله كاشانی طی اعلامیه‌ای خطاب به قوام چنین گفت‌: «احمد قوام باید بداند در سرزمینی كه مردم رنجدیده آن پس از سالها رنج و تعب شانه را از زیر بار دیكتاتوری بیرون كشیده‌اند، نباید اختناق افكار و عقاید اعلام و مردم را به اعدام دسته‌جمعی تهدید نماید.

من صریحاً می‌گویم كه بر عموم برادران مسلمان لازم است در راه این جهاد كمر همت بربسته و برای آخرین مرتبه به صاحبان سیاست استعماری ثابت كنند تلاش آنان در بدست آوردن قدرت و سیطره گذشته محال است و ملت مسلمان ایران به هیچیك از بیگانگان اجازه نخواهد داد كه به دست مزدوران آزمایش شده استقلال آنان پایمال و نام باعظمت و پرافتخاری كه ملت ایران در اثر مبارزه مقدس خود به دست آورده است‌، مبدل به ذلت و سرشكستگی شود.»

آیت الله كاشانی سپس در مصاحبه‌ای كه خبرنگاران داخلی و خارجی با وی داشتند صراحتاً اعلام كرد اگر قوام ظرف 48 ساعت نرود اعلام جهاد خواهم كرد و شخصاً كفن پوشیده و پیشاپیش مردم به مبارزه خواهم پرداخت‌. پس از این موضعگیری قاطع آیت الله كاشانی و تعطیل بازار و مغازه‌ها در روز 30 تیر (21 ژوئیه‌)، مردم به خیابانها ریختند و خواستار سرنگونی قوام شدند. به دستور قوام مردم را به گلوله بستند و عده‌ای از آنان به شهادت رسیدند. سرلشكر وثوق فرمانده ژاندارمری نیز كفن پوشان باختران، همدان و قزوین را در كاروانسراسنگی به گلوله بست و از حركت آنان جلوگیری كرد.

نمایندگان دولت و شاه با عجله به ملاقات آیت الله كاشانی رفتند تا وی را راضی به آرام كردن مردم كنند. اما این آیت‌الله كاشانی با صراحت درخواست آنان را رد كرد و باز هم تأكید كرد كه اگر قوام كنار نرود، اعلام جهاد خواهد كرد. شاه كه موقعیت خود را در خطر می‌دید، همان روز 30 تیر قوام را عزل كرد و قوام در منزل برادرش خود معتمدالسلطنه در امامزاده قاسم تهران مخفی شد.

از جمله اقدامات مصدق كه پس از او به قدرت رسید، تصویب لایحه مصادره اموال قوام در 12 مرداد 1331 بود. البته این مصوبه پس از كودتای 28 مرداد 1332 لغو شد. قوام كه پس از مدتی به اروپا رفت‌ و در پی كودتای 28 مرداد، در روز 6 فروردین 1333 به ایران بازگشت‌.

وی سرانجام 31 تیر 1334 در اثر بیماری قلبی درگذشت و در قم دفن شد.
احمد قوام در جوانی با اشرف السلطنه دختر حاجب الدوله امیرعلائی ازدواج كرد، امّا صاحب فرزند نشد، سپس در 1326 در لاهیجان‌، با یك دختر روستایی ازدواج كرد و از او صاحب یك پسر شد. این پسر 8 ساله بود كه قوام درگذشت‌.
منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران