نگاهی به زندگی، اندیشه و آثار مرتضی سرهنگی به بهانه رونمایی از مستند پرتره «متولد آذر»
همپای جنگ
مرتضی سرهنگی از آن چهرههای اثرگذار اما نهچندان عامهپسند دنیای فرهنگ و هنر است که بیش از 30 سال بر یک نقطه تمرکز کرده و جزر و مد این ایام هیچ تغییری در موضع و رسالتش ایجاد نکرده است. مدیر دفتر هنر و ادبیات مقاومت حوزه هنری سالهاست در پی ثبت ادیبانه روایتهای دفاعمقدس است که در این سالها محکوم به فراموشی بوده اما فعالیتهای اینچنینی او و همقطارانش تلاشی پسندیده است برای حفظ جنگ و یادگارش.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : دوشنبه 1397/10/03 ساعت 11:05
سرهنگی این روزها بیشتر از هر زمان دیگری مورد توجه مخاطبان و اهالی هنر مقاومت قرار دارد. روز گذشته مستند پرتره او به نام «متولد آذر» به کارگردانی سیدرضا حسینی در حوزه هنری به نمایش درآمد؛ مستندی با محوریت زندگی و زمانه مرتضی سرهنگی که بهانهای شد تا نگاهی داشته باشیم به زندگی، اندیشه و آثار این نویسنده ادبیات پایداری.
نویسندگی در روزنامه، زندگی در دامان علامه
مرتضی سرهنگی آذر 1332 در خانیآباد به دنیا آمد اما تا 7 سالگی یک بار به نازیآباد و بار دیگر به چهارصددستگاه رفت تا اینکه در دبستان شبلی تحصیل را آغاز کند. در مدرسه هدف دیپلم خود را گرفت و وارد رشته علوم اجتماعی شد اما مدتی نگذشت که این رشته را رها کرد و سراغ علاقه خود یعنی روزنامهنگاری رفت. او پس از انقلاب تا سال 67 در روزنامه جمهوری اسلامی مشغول به کار بود. بعد از جنگ اما رویه سرهنگی تغییر کرد؛ رویهای که اکنون بعد از 30 سال همچنان بر آن استوار مانده و در یک نقطه مشغول به فعالیت است و آن نقطه جایی نیست جز دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری که به همراه هدایتالله بهبودی آن را راهاندازی کردند. هرچند در این 30 سال سرهنگی میتوانست خودش را از حوزه ادبیات مقاومت بازنشسته کند، اما وی همچنان مشغول به فعالیت در این حوزه است و به عنوان یک بازوی اثرگذار در ادبیات مقاومت شناخته میشود. در این مدت او همچنین سردبیری دو هفتهنامه کمان- نشریه تخصصی ادبیات پایداری- را برعهده داشت. در این مدت چندصد جلد کتاب در حوزه ادبیات پایداری منتشر شد که برخی از آنها توانستند گامی رو به جلو در این حوزه محسوب شوند. سرهنگی که سال 93 به عنوان چهره برگزیده هنر انقلاب انتخاب شد، جایگاه فعلی خود را مدیون همسرش میداند و در اینباره معتقد است: «بسیار مدیون همسرم هستم، زیرا سالها همیشه بچههایم را در خواب دیدم و تمام زحمت آنها روی دوش همسرم بود». سرکار خانم محرابی، همسر مرتضی سرهنگی نیز در نشستی با ذکر خاطرهای از خواستگاری مرتضی سرهنگی از وی، علامه جعفری را ولی خود برای اذن ازدواج او و مرتضی سرهنگی عنوان کرد. او در خاطرهای از آن روز اینچنین یاد میکند: «سال 61، خدمت مرحوم علامه محمدتقی جعفری بودم و به خاطر ارادت من به این عالم وارسته و به خاطر اینکه پدرم در قید حیات نبود، به ایشان گفتم در ازدواج ولی من باش. در دیدار اول علامه به بهانهای من را به یک اتاق روانه کردند و چند دقیقه طول نکشید که اسم کوچک من را صدا زدند و گفتند یک جمله میگویم و آن هم اینکه «ایشان یک شیعه خوب آقا امیرالمؤمنین است» و همین شد که با ایشان ازدواج کردم و اینکه برویم تحقیق و کارهایی که این روزها انجام میدهند، خبری نبود».
به دنبال قیمت تمامشده جنگ
برای هر هنرمند، اندیشمند و نویسندهای موضوعی وجود دارد که ماهها یا سالها ذهن او را درگیر کرده و تبدیل به پروژه ذهنیاش میکند. مرتضی سرهنگی هم فارغ از این مساله نیست. اگر به صحبتهای او در مدت اخیر توجه کنیم، مساله «قیمت تمامشده جنگ» چالشی است که در عمده مسائل مطرح شده توسط او به میان آمده است. به عقیده سرهنگی، قیمت تمامشده جنگ با ادبیات مشخص خواهد شد و پس از سالهای طولانی و از میان رفتن رزمندگان، این ادبیات است که جنگ را زنده نگه میدارد. سرهنگی در اینباره پیش از این اظهار داشت: «یکی از دلایل اینکه خاطرات جنگ نوشته میشود این است که قیمت تمامشده جنگ برای ملت دربیاید و باید با هرگونه اثر ادبی و هنری این قیمت جنگ به مردم نشان داده شود. اکنون ما نمیدانیم قیمت تمامشده جنگ برای ما چقدر است چون اطلاعی از آن نداریم و اگر زندگینامه آنها را بخوانیم این اتفاق نخواهد افتاد». او همچنین در جایی دیگر میگوید: «این کتابها- خاطرات شفاهی از جنگ- قیمت تمامشده جنگ را به ما نشان میدهند. اگر قیمت جنگ مشخص شود، متوجه میشویم که با بازماندگان چطور باید رفتار کرد». وی همچنین در جایی دیگر با ذکر یادی از کتاب اردوگاه اطفال بیان میکند: «آنچه در اردوگاه اطفال درباره این مردان آمده اسمی بیش نیست، اینها بزرگمردانی هستند که آمدهاند درسی به ما بدهند. در واقع در دنیا ادبیات جنگ خود را جوان نگاه میدارند که بتوانند مشکلات خود را حل کنند و قیمت جنگ را درمیآورند. در ژاپن مردم قیمت جنگ را میدانند، آنها درک میکنند آسفالتی که زیر پای آنهاست به چه قیمت گزافی برای آنها تمام شده است ولی ما هنوز این نکته را درنیافتهایم».
همچنین سرهنگی در رویکرد خود به ادبیات جنگ، آن را نوعی ادبیات انسانی میداند. او از دریچه انسانی به جنگ مینگرد و در اینباره معتقد است: «ادبیات جنگ بیمرز است؛ چون انسانی و مردمی است و فرقی نمیکند جنگ در کدام جغرافیا اتفاق افتاده است، بلکه آنچه پیونددهنده جنگهاست مشترکات انسانی است». او همچنین بیان میکند: «ادبیات جنگ یک ادبیات انسانی است که همدمی جز انسانها ندارد و یک بخش از ادبیات جنگ نیز مربوط به اسیران عراقی است که ما 18 سال در ایران اسیرداری کردیم و یک ورق کاغذ در این زمینه نداریم و این در حالی است که ما به اسیران عراقی در ایران سخت نگرفتیم و میتوانستیم کارهای زیادی در اینباره انجام دهیم».
قلمنوشتهای سرهنگی
کارنامه مرتضی سرهنگی علاوه بر مدیریت دفتر ادبیات و هنر مقاومت و چاپ صدها اثر در حوزه ادبیات پایداری، پر است از آثار مکتوبی پیرامون دفاعمقدس که تاریخ شفاهی و روایتهای متعددی از جنگ را شامل میشود. «اسم من پلاک است»، «اسم من خاکریز است» و «اسم من چفیه است» 3 اثری هستند که سرهنگی در قالب داستان کودکان نگاشته است. «اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی»، «ده روز محاصره»: خاطرات یک افسر عراقی، «آنچه اتفاق افتاد»: خاطرات نظامیان عراقی در ایران و... در زمره مجموعه آثار او از گردآوری خاطرات عراقیها در جنگ تحمیلی قرار دارند. در خاطرهنگاری او از همسران شهدا نیز کتابهایی از این جمله حضور دارند: «همسفر شقایق»: خاطرات همسران فرماندهان شهید استان کرمان، «خرمشهر کو جهانآرا»: گفتوگو با صغرا اکبرنژاد، همسر سردار شهید سیدمحمد جهانآرا، «مرتضی آیینه زندگیام بود»: گفتوگو با مریم امینی، همسر شهید سیدمرتضی آوینی،«خانه کوچک، زندگی بزرگ»: گفتوگو با پروین داعیپور، همسر سردار شهید حسن باقری، «خرمشهر، خانه رو به آفتاب»: گفتوگو با صدیقه زمانی، همسر سردار شهید عبدالرضا موسوی، «باغ انگور، باغ سیب، باغ آیینه»: گفتوگو با صفیه مدرس، همسر سردار شهید مهدی باکری و... او همچنین «نظامنامه حرب» را بازنویسی کرده است و در این مدت چندین بار تجدید چاپ شده است. این کتاب دربرگیرنده 110 فرمان آیتالله بلادیبوشهری به مبارزان تنگستان در دوران جنگ اول جهانی است که بر مبنای آن نظامنامه و شیوه مقابله با دشمن در ایام جنگ شرح داده شده است. همچنین «سفر به قلهها»، «یادهای زلال»، «پابهپای باران»، «روزهای خرمشهر» و... نیز دیگر آثار سرهنگی را تشکیل میدهند.
رئیس حوزه هنری: «سرهنگی» فرزند زمان خویش است
مراسم رونمایی از مستند پرتره مرتضی سرهنگی با عنوان «متولد آذر» روز گذشته با حضور چهرههای شاخص فرهنگی در حوزه هنری برگزار شد. محسن مؤمنیشریف، رئیس حوزه هنری با بیان اینکه مرتضی سرهنگی فرزند زمان خویش است، گفت: انسانی که فرزند زمان خود باشد هویتآفرین و هویتساز میشود و آقای سرهنگی، هم زمان خود را شناخت و هم به دیگران شناساند. احمدرضا درویش نیز در این مراسم ضمن اشاره به اهمیت فعالیتهای سرهنگی گفت: وقتی صحبت از ادبیات جنگ و تاریخ شفاهی جنگ میشود بار مسؤولیت بسیار سنگین بر عهده آقای سرهنگی است و به نظر من نتیجه به محصول کاری است که سرهنگی انجام میدهد. برای من آقای سرهنگی مثل دهخداست؛ ما هر وقت میخواهیم از مطلبی مطمئن شویم به فرهنگنامه دهخدا مراجعه میکنیم و آقای سرهنگی برای امثال بنده که دغدغهمان جنگ است و فراز و فرودهای نمایشی کارها را در عرصه دفاع مقدس حتماً باید از ادبیات شفاهی جنگ بگذرانیم، از مدیریت او استفاده میکنیم. او عیار ادبیات ما است و ذخیره بزرگی در حوزه ادبیات جنگ و دفاع مقدس شمرده میشود. مسعود دهنمکی نیز در سخنانی با بیان اینکه اگر آثاری مثل «فرهنگ جبهه» نبود امروز نمیتوانستیم درباره برخی فضاهای موجود در جبهه صحبت کنیم، گفت: سرهنگی جزو افرادی است که حوزه ادبیات را فرهنگی کرد، سربازهای این حوزه بسیارند اما سرهنگها هرگز روی مین نمیروند ولی در حوزه فرهنگ سرهنگها ابتدا رفتند تا دیگران ادامهدهنده مسیر شده و جرأت دست به قلم شدن را به بچههای پس از جنگ بدهند. دهنمکی در پایان هدیهای ویژه که شامل 5 هزار ساعت مصاحبههای او با اسرا بود را به مرتضی سرهنگی تقدیم کرد. رضا امیرخانی از نویسندگان کشورمان هم در سخنانی اظهار داشت: در اتاق سرهنگی بوی همان روزهای دهه ۶۰ به مشام میرسد، حوزه هنری میتواند رینگ اسپرت شود و خیلی کارها انجام دهد اما برای اصالت خود همچنان به آقای سرهنگی نیازمند است. احسان محمدحسنی، مدیر سازمان هنری - رسانهای اوج هم در سخنانی کوتاه ضمن اشاره به مرتضی سرهنگی گفت: فرق استاد سرهنگی با خیلیها امثال حقیر جایی معلوم میشود که دهها هزار جلد کتاب در حوزه ادبیات و خاطرات جنگ منتشر میشود و تنها آرشیو میشود یا به رایگان از سوی نهادها به زیرمجموعهها ارائه میشود، در صورتی که کتابهایی که بوی آقای سرهنگی میدهند تعدادشان 10 هزار جلد نیست اما جنس این کتابها فرسنگها فاصله دارد با کتابهایی که او پدری کرده و از شروع تا پایانشان با او بوده است.
منبع: وطن امروز/محسن شهمیرزادی