تبیان، دستیار زندگی

آشنایی با اصطلاحات سیاسی (2)

آشنایی با مفاهیم سیاسی، مهمترین گام در تحلیل و تبیین دقیق و روشن مسائل و پدیده های سیاسی است، چراکه اگر شناخت صحیح و علمی از اصطلاحات و مفاهیم سیاسی نباشد، چه بسا در ارائه تحلیل سیاسی دچار اشتباه و خطا شویم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
اصطلاحات سیاسی
در متن زیر و (ادامه‌ی مطلب پیشین ) در راستای آشنایی با اصطلاحات سیاسی، به بررسی بیشتر این اصطلاحات می‌پردازیم:

16. استالینیسم:

 بعد از لنین "یوسف استالین (1953-1879م.)" ـ نخست وزیر و دبیر كل حزب كمونیست و دیكتاتور اتحاد شوروی سابق ـ روی كار آمد و در عقائد لنین اصلاحاتی انجام داد كه افكار او به نام استالینیسم مشهور گردید.

 17. بولشویسم:

بولشویسم عنوان ایدئولوژی حزب بولشویك به رهبری لنین بود. علت به وجود آمدن بولشویسم به خاطر اختلافی بود كه در حزب مخفی سوسیال دموكرات روسیه بر سر مسأله عضویت در حزب پدید آمد. به دنبال آن، حزب به دو گروه بولشویك (در زبان روسی به معنای اكثریت) به رهبری لنین، و منشویك (به معنای اقلیت) به رهبری "مارتوف" تقسیم شد. و لنین در سال 1918 نام حزب خود ر "حزب كمونیست سراسر روسیه (بولشویكها)" نهاد، و در سال 1925 به نام "حزب كمونیست سراسر اتحاد شوروی" و در سال 1953 به "حب كمونیست اتحاد شوروی" تغییر یافت.

  18. پوپولیسم:

 پوپولیسم به معنای مردم باوری است. به اینكه هدف های سیاسی را باید بر اساس خواست مردم جدا از احزاب و نهادها پیش برد، و خواست مردم عین حق و اخلاق است. به عبارت دیگر هر چه مردم خواستند همان حق و اخلاق می باشد. كه در واقع بولشویسم تركیبی از ماركسیسم و پوپولیسم است.

 19. بورژوا:

 در قرون وسطا فردی از اهل شهر آزاد (بورگ) را كه نه ارباب بود و نه دهقان "بورژا" می نامیدند. در قرن های هفدهم و هجدهم ارباب ها و كارفرماها را در برابر كارگران و بازرگانان به این نام خطاب می كردند. در فرانسه عنوانی برای طبقه میانه سوداگر و پیشه ور یا شهرنشینانی كه بر ملاك دارائی از حقوق سیاسی برخوردار بودند اطلاق می شد، و اما در اصطلاحی سیاسی معنای خاص خودش را دارد.

 فرق پلورالیسم با فاكسیونالیسم آن است كه اصطلاح اولی عمومیت دارد و شامل عقیده به لزوم تعدد جمعیت و انجمن ها از هر قبیل اعم از مذهبی و فرهنگی و علمی و سیاسی و اقتصادی می باشد.



 بورژوازی در اصطلاح ماركسیستی به معنای سرمایه داران، سوداگران، پیشه وران و دارندگان مشاغل آزاد است. در برابر "پرولتاریا" (17) كه به كارگرانی گفته می شد كه هیچ وسیله تولیدی جز نیروی كار خود برای تأمین زندگی ندارند.

 20. سوسیالیسم:

 واژه سوسیالیسم (جامعه باوری) در زبان فرانسه به معنای اجتماعی می باشد. و در انگلیسی (سوسیالیسم سیاستی كه هدف آن نظارت جامعه بر وسایل تولید و اداره‌ آنها به سود همگان است). البته این تعریف، یك تعریف جامع نیست، زیرا نظارت عمومی بر اموال و تولید معنای وسیعی دارد. امابهترین وجه اشتراك سوسیالیست برتری جامعه و سود همگانی بر نظریه فردگرایی و سود فردی است، كه سوسیالیسم به انواع متعددی مانند سوسیالیسم لیبرال، ماركسی، نوین، تكاملی، فابیان، صنفی و پارلمانتر و اقسام دیگر، تقسیم می شود.

 21. كاپیتالیسم:

 كاپیتالیسم روشی است كه در آن وسائل عمده تولید به كمك سرمایه های شخصی فراهم شده و اموال به مالكیت صاحبان سرمایه باقی می ماند. در كاپیتالیسم كارگران به عنوان روز مزد اجیر صاحبان سرمایه اند، و تمام قدرت مالی در دست اشخاص معدودی در جامعه خواهد بود. در مقابل كاپیتالیسم، كمونیسم و لنینیسم و استالینیسم قرار دارد.

 22. پپورتنیسم:

 یكی از فِرَق مذهبی آمریكا است كه به ثروت اندوزی و سرمایه داری و تجارت ظالمانه مشروعیت می دهد. و این مسلك اصلی ترین عنصر فرهنگی و مذهبی تمدن آمریكایی است و با روح سرمایه داری آنان هماهنگ است.

 23. ناسیونالیسم:

 عبارت است از اعتقاد به برتری یك ملت و قوم بر تمام ملل و اقوام دیگر و لزوم وفاداری مطلق و بدون هیچ قید و شرطی نسبت به قوم و ملت خود، و مباهات كردن هر قوم و قبیله نسبت به فرهنگ و زبان و نژاد خودش. بنابراین ناسیونالیسم (ملی گرایی) خود را از همه برتر و دیگران را پایین تر از خود می داند، كه به ناسیونالیسم اقتصادی و سیاسی تقسیم می شود.

24. انترناسیونالیسم:

در برابر ناسیونالیسم، انترناسیونالیسم قرار دارد كه معتقد است خیر و سعادت بشر اقتضا می كند كه ملت ها بدون در نظر گرفتن تعصب های قومی با هم همكاری داشته باشند.

 25. آنارشیسم:

در لغت یونانی به معنای حكومت است و آنارشی یعنی بدون حكومت. لذا در مسلك آنارشیسم حكومت را موجب مصائب و بدبختی های مردم می داند. و بنیاد آنارشیسم بر دشمنی با دولت می باشد. البته مخالف هرج و مرج هم هستند، اما به نظام و حكومتی فكر می كنند كه بر اساس همكاری آزاده پدید آید. و پیشوای آنارشیسم جدید پیرژوزف پرودون" (23) فرانسوی (اوایل قرن 19 م.) می باشد.

26. ایدآلیسم:

ایدآلیسم (ایده آلیسم = Idealime) به معنای خیال پرستی است و ایدآلیست كسی را گویند كه معتقد است كه سیاست باید تابع آمال یا ایدآل های انسانی گردد. این مسلك در برابر "رئالیسم" یا واقع پرستی و اصالت دادن به واقع قرار دارد.

27. رئالیسم:

همانطوری كه بیان شد رئالیسم (واقع پرستی و دنبال حقیقت بودن) در مقابل ایدآلیسم قرار دارد. رئالیست سعی دارد خود را با حقایق جهان و محیط جامعه وفق دهد و عوامل حقیقی را در حوادث دخالت دهد.

 28. فئودالیسم:

فئودالیسم یك سازمان بزرگ اجتماعی و اقتصادی و سیاسی است كه در بسیاری از نقاط اروپا و خاور دور و خاور میانه در قرون وسطی، قبل از تشكیل دولت های ملی جدید وجود داشته است.

 خصلت عمده در فئودالیسم آن است كه از طرف شاه هر قسمت از اراضی بزرگ به تصرف اشراف به نام فئودال در می‌آید، و آن زمین های بزرگ از طرف فئودال یا نمایندگانشان به كشاورزان اجاره داده می شود. و اشراف هم در مقابل این اجاره نسبت به كشاوزان آن منطقه اختیارات قضائی و حكومتی و مالی و سیاسی داشتند.

 ولی در زمان حاضر فئودالیسم به كشوری گفته می شود كه عده ای از اشراف و مالكین املاكی را مالك می باشند و كشاورزان از حقوق سیاسی محروم اند، و یا به مقداری كم ازحقوق سیاسی و كشور بهره مند هستند.

 29. فاكسیونالیسم:

 فاكسیون به معنای حزب است. این اصطلاح را "جورج واشنگتن" در آغاز استقلال آمریكا به جای پارتی (حزب) به كار برد. فاكسیونالیسم یعنی حزب پرستی و عقیده به لزوم وجود احزاب سیاسی و اتكاء دولت و حكومت با احزاب عامه كه آن را سیستم حزبی (پارتی سیستم) نیز می نامند. در مقابل كمونیسم كه تك حزبی است قرار دارد.

فرق پلورالیسم با فاكسیونالیسم آن است كه اصطلاح اولی عمومیت دارد و شامل عقیده به لزوم تعدد جمعیت و انجمن ها از هر قبیل اعم از مذهبی و فرهنگی و علمی و سیاسی و اقتصادی می باشد، در حالی كه فاكسیونالیسم تنها معتقد به تعداد احزاب سیاسی است.

30. ماتریالیسم:

 مکتب ماتریالیسم یا مادیت و اصالت را به ماده دادن، از مكاتب بسیار قدیم می باشد و تاریخ آن به زمان یونان قدیم می‌رسد و عبارت است از اعتقاد به این كه تنها ماده وجود دارد و هر چه عنوان ماوراء الطبیعه و حالت متافیزیكی داشته باشد، مانند خدا، روح و فرشتگان وجود ندارد.
منبع: صاحب نیوز