گفتگو با علیاکبر فرهنگیان درباره جلوههای شعر آیینی در مدیحهسرایی
باید«دعبل خزایی»زمان بود
شعر، خمیرمایه اصلی مدح و منقبت ائمه معصومین است و مدیحه، بخشی از گستره شعر آیینی است که نقش مهمی در غنای فرهنگی و دینی جامعه دارد. بخشی از شناخت اهل بیت (ع) و باور ارزشهای اخلاقی و معرفتی ایشان از راه شعر آیینی حاصل میشود. به همین خاطر شعر و شاعر و مداحی در این حوزه تأثیرگذار، از اهمیت بالایی برخوردار است.
از همین روست که وظیفه و تعهد شاعر و مداح در قبال مخاطب دوچندان میشود.علیاکبر فرهنگیان از شاعران جوان آیینی کشور است که شاگردی اساتید بنامی چون یوسفعلی میر شکاک، مرحوم آقاسی، حاج علی انسانی و ... را تجربه کرده و شعرهایش در مدح و منقبت اهلبیت علیهمالسلام در مجالس و محافل مذهبی بر زبان مدیحهسرایان ساری و جاری است. درباره هنر شعر و شاعر آیینی با ایشان به گفتگو نشستیم.
ازنظر شما شعر آیینی چه تعریفی دارد؟
من برای شعر آیینی قائل به تعریف گستره بزرگی هستم. از نگاه من اصلاً شعر غیر آیینی یا شاعر غیر آیینی وجود ندارد. هر شاعری بر اساس آیین خود شعر میگوید.درواقع اگر بخواهیم تعریف بهتری ارائه دهیم، دو نوع شعر داریم؛ اول: شعر حکمی که ریشه در حکمت دارد و از قول پیامبرالشعرا تلامیذ الرحمان، شعری که از حکمت برمیآید و خاستگاهش بیداری است.
دوم: شعری که غیر حکمی باشد و بویی از حکمت نبرده باشد. خاستگاه این شعر غفلت، اغوا و مشغول کردن است و درجه پایینی دارد.به نظر من شعر در مدح و منقبت اهلبیت (ع) در روزگاران مختلف و به اشکال مختلف بخشی از شعر حکمی است.
به چه کسی میتوان شاعر آیینی گفت؟
همه شعرا نویسندگان و حتی هنرمندان، به تفکری تعلق دارند. اینکه بگوییم شعر برای شعر یا هنر برای هنر به نظر من یک حرف تبلیغاتی و اغواگرانه است. در عصر ما شاعر آیینی کسی است که با الگوبرداری از نقاط سیاه و سپید تاریخ شعر میگوید. بهعبارتدیگر در جوامع بشری، شاعر آیینی با ذکر نقاط نورانی (مدح و منقبت) و تاریک تاریخ (مرثیه) شعری مناسب بازمان حال میسراید. درواقع شاعر آیینی نباید تنها به توصیف و تکرار مسائل تاریخی بپردازد، بلکه مسئولیتهای مضاعفی هم بر عهده دارد.
برای گسترش مضامین در شعر آیینی چه باید کرد؟
مقام معظم رهبری هم بر این نکته تأکیددارند. ضمن اینکه نگاه رهبری آرمانهایی از شعر آیینی را دربرمی گیرد که این افقها فقط برای ملت ما نیست. نگاه رهبری به شعر آیینی یک نگاه جهانی است. شاعر امروز باید برای دنیا حرفی داشته باشد.شاعر یا مداح اهلبیت باید افق دید جهانی داشته و اثری را تولید کند که آیندگان هم از آن استفاده کنند. یک اثر، زمانی ماندگار میشود که مؤلفههای زیادی داشته باشد، اما یکی از مهمترین ویژگیهای آن این است که دردی را دوا و مشکلی را حل کند.
چگونه یک شعر آیینی وجه کاربردی پیدا میکند؟
شعر یک رسانه است. شعر و مداحی نقش یک رسانه قوی را در زمان حال بازی میکنند. اگر ما شناخت خوبی از شعر، متون حدیثی و ذوات مقدس اهلبیت (ع) و حتی مسائل روز دنیا داشته باشیم، قطعاً مدیحه و مداحی ما به سمت بصیرت افزایی و روشنگری میرود.
از شاعران معاصر چه کسی را مثال میزنید؟
به نظر من آثار مرحوم آقاسی در شعر آیینی به معنای واقعی کارهایی بصیرت افزا و روشنگر بوده و هست. مرحوم آقاسی پرچمدار بصیرت در شعر معاصر بود. منظومه شیعه نامه مرحوم آقاسی، که گزیدهای از اشعار در مدح اهلبیت (ع) است، از نمونههای خوب و ماندگاری است که حتی در زمان حال هم کاربرد دارد و برخی از تشبیهات آن وصف حال و وضعیت موجود جامعه ماست.
چراگاهی در مدح امامان فقط به جنبههای ظاهری پرداخته میشود؟
متأسفانه این هم معضلی است در هنر؛ وقتی المانها تبدیل به کلیشه میشود، امام در گنبد و گلدسته خلاصه میشود. دلیل آنهم این است که گاهی شناخت کافی درباره ذات مقدس و سیره امام نداریم. امام رضا (ع) بزرگترین سیاستمدار عصر خویش بود. ببینید در هجرت امام به خراسان نکات بسیاری وجود دارد. یا چرا امام کاظم (ع)سالها در زندان بودند؟ چرا درباره مواضع صریح و روشن امامان در شعر و مدح ایشان کاری نشده؟ به نظرم یک شاعر آیینی باید شاعر سیاسی هم باشد تا بتواند وجوه دیگر زندگی اهلبیت را در شعر و مدح بگنجاند.
حلقه ارتباطی شاعر و مداح اهلبیت (ع) شعر آیینی است، چه در قالب مدیحه و چه مرثیه. این ارتباط دوسویه برای تولید یک اثر خوب چگونه باید باشد؟
من قائل به این نیستم که شاعر باید برای مداح شعر بگوید. شاعر باید شاعری کند. این هنر مداح است که شعر را تبدیل به یک مداحی اثرگذار کند. مثلاً حاج حسن خلج ازجمله مداحانی است که با توانایی و تسلط از شعر امروزی، یک مدیحه هنرمندانه اجرا میکند. مداح باید شعر درست را بخواند و هنر خودش را نشان بدهد. مداح و شاعر اهلبیت فقط نباید اشک مخاطب را دربیاورد. اشک یا کف زدن اول راه است. گریه و کف زدن اگر اثر و کاربرد نداشته باشد شور بیشعور است.
آسیبی که شعر آیینی و مداح اهل را تهدید میکند چیست؟
اول بگذارید یک مسئله را بگویم. متأسفانه شاعر آیینی دیده نمیشود. در کشورهای عرب مثل سوریه و لبنان و ... که شعر میخوانند یا مداحی که شعر را میخواند، نام شاعر را میآورند. منظور من تفرعن یا شهرت شاعر نیست؛ امضای یک شاعر زیر اثرش نشاندهنده تفکر اوست. اما در بسیاری مداحیها و مدیحهسراییها، نامی از شاعر برده نمیشود.
مسئله دیگری که باید به خودمان ـ جمع شاعران آیینی ـ بگویم این است که نباید به تمجید و تشویق دیگران اکتفا کنیم. رفقای شعر آیینی باید همیشه کار کنند.شعر خوب باید سروده شود که مستلزم ورود، تسلط خوب و آشنایی با شعرای قدیم و معاصر است. غفلت از مسائل روز هم برای شاعر آیینی یک آسیب به شمار میرود. چرا در زمان خودمان نتوانیم دعبل خزایی باشیم؟ اگر میخواهیم شعر ما درباره اهلبیت مورد رضایت ایشان باشد، باید جهادی شعر بگوییم. شاعر هم مثل یک رزمنده است. باید به نیت قربه الی الله بنویسم.
ما قلمهاییم در دست ولی / کز لب ما میچکد ذکر علی
ذکر مولایم علی اعجاز کرد / عقدهها را از زبانم باز کرد
نام او سر حلقه ذکر من است / کز فروغ او زبانم روشن است
چرا ذائقه مخاطب بیشتر تمایل به شنیدن شعر آیینی دارد تا کتاب شعر خواندن؟
شاعر و مدیحهسرا باید شعر را بخواند. مدیحه و شعر یک هنر زبانی است که هم در سرایش و هم در خوانش جلوه میکند. مردم کمتر سراغ کتاب شعر و مدیحه میروند، اما گوش دادن مفت است. سنتی که مرحوم آقاسی احیا کرد و اعتقاد داشت شعر آیینی را باید سینهبهسینه نقل کرد. مردم عادی شعر را خیلی راحتتر گوش میدهند. خود ما وقتی در مجلس یا مراسمی شعر میخوانیم، تأثیر بیشتری دارد تا اینکه نوشته من بهصورت مکتوب باشد. خوانش شعر توسط شاعر ارتباط بیشتری با مردم برقرار میکند. خواندن شعر درواقع یک نوع احترام است به مخاطب. شعر یک هنر زبانی و شنیداری است، البته کتاب هم باید باشد، ولی خواندن کتاب شعر بیشتر به فرهنگ کتابخوانی مربوط میشود.
چرا شعر برخی شاعران آیینی ماندگار شده است؟
نکتهای که باید عرض کنم این است؛ شاعرانی که آثار کاربردی داشتند، ماندگار شدند. بسیاری از شعرای بزرگ شعرشان در میان توده مردم شناختهنشده، اما شعرهای برخی دیگر که خیلی هم قوی نبوده در جامعه دهانبهدهان خوانده میشود. خیلی از شاعران تمایلی به خوانش شعرشان نداشتند و بیشتر کتاب چاپ میکردند. آثار استاد علی معلم، مرحوم آقاسی، سید حسن حسینی، قیصر امین پور و مشفق کاشانی در ذهن مردم باقیماندهاند. مخاطب با شعر همزادپنداری میکند و سره را از ناسره تشخیص میدهد. بهقولمعروف جانا سخن از زبان ما میگویی. مخاطب نگاه خود را با نگاه شاعر تطبیق میدهد و جهانبینی شاعر را رصد میکند. همه اینها در ماندگاری شاعر مؤثر است. شاعری که صدای مردم باشد ماندگار میشود.
شاعر باید همیشه شاگردی کند. نباید زود احساس شاعر بودن داشته باشد. برای بزرگی کردن در شعر آیینی وقت بسیار است. من هنوز خودم را شاگرد میدانم. باید از اساتیدی چون حاج علی انسانی، استاد میر شکاک، امیری اسفندقه و دیگر عزیزان بسیار آموخت.
عکس: خبرگزاری آنا
ازنظر شما شعر آیینی چه تعریفی دارد؟
من برای شعر آیینی قائل به تعریف گستره بزرگی هستم. از نگاه من اصلاً شعر غیر آیینی یا شاعر غیر آیینی وجود ندارد. هر شاعری بر اساس آیین خود شعر میگوید.درواقع اگر بخواهیم تعریف بهتری ارائه دهیم، دو نوع شعر داریم؛ اول: شعر حکمی که ریشه در حکمت دارد و از قول پیامبرالشعرا تلامیذ الرحمان، شعری که از حکمت برمیآید و خاستگاهش بیداری است.
دوم: شعری که غیر حکمی باشد و بویی از حکمت نبرده باشد. خاستگاه این شعر غفلت، اغوا و مشغول کردن است و درجه پایینی دارد.به نظر من شعر در مدح و منقبت اهلبیت (ع) در روزگاران مختلف و به اشکال مختلف بخشی از شعر حکمی است.
به چه کسی میتوان شاعر آیینی گفت؟
همه شعرا نویسندگان و حتی هنرمندان، به تفکری تعلق دارند. اینکه بگوییم شعر برای شعر یا هنر برای هنر به نظر من یک حرف تبلیغاتی و اغواگرانه است. در عصر ما شاعر آیینی کسی است که با الگوبرداری از نقاط سیاه و سپید تاریخ شعر میگوید. بهعبارتدیگر در جوامع بشری، شاعر آیینی با ذکر نقاط نورانی (مدح و منقبت) و تاریک تاریخ (مرثیه) شعری مناسب بازمان حال میسراید. درواقع شاعر آیینی نباید تنها به توصیف و تکرار مسائل تاریخی بپردازد، بلکه مسئولیتهای مضاعفی هم بر عهده دارد.
در هجرت امام به خراسان نکات بسیاری وجود دارد. یا چرا امام کاظم (ع)سالها در زندان بودند؟ چرا درباره مواضع صریح و روشن امامان در شعر و مدح ایشان کاری نشده؟ به نظرم یک شاعر آیینی باید شاعر سیاسی هم باشد تا بتواند وجوه دیگر زندگی اهلبیت را در شعر و مدح بگنجاند.
برای گسترش مضامین در شعر آیینی چه باید کرد؟
مقام معظم رهبری هم بر این نکته تأکیددارند. ضمن اینکه نگاه رهبری آرمانهایی از شعر آیینی را دربرمی گیرد که این افقها فقط برای ملت ما نیست. نگاه رهبری به شعر آیینی یک نگاه جهانی است. شاعر امروز باید برای دنیا حرفی داشته باشد.شاعر یا مداح اهلبیت باید افق دید جهانی داشته و اثری را تولید کند که آیندگان هم از آن استفاده کنند. یک اثر، زمانی ماندگار میشود که مؤلفههای زیادی داشته باشد، اما یکی از مهمترین ویژگیهای آن این است که دردی را دوا و مشکلی را حل کند.
چگونه یک شعر آیینی وجه کاربردی پیدا میکند؟
شعر یک رسانه است. شعر و مداحی نقش یک رسانه قوی را در زمان حال بازی میکنند. اگر ما شناخت خوبی از شعر، متون حدیثی و ذوات مقدس اهلبیت (ع) و حتی مسائل روز دنیا داشته باشیم، قطعاً مدیحه و مداحی ما به سمت بصیرت افزایی و روشنگری میرود.
از شاعران معاصر چه کسی را مثال میزنید؟
به نظر من آثار مرحوم آقاسی در شعر آیینی به معنای واقعی کارهایی بصیرت افزا و روشنگر بوده و هست. مرحوم آقاسی پرچمدار بصیرت در شعر معاصر بود. منظومه شیعه نامه مرحوم آقاسی، که گزیدهای از اشعار در مدح اهلبیت (ع) است، از نمونههای خوب و ماندگاری است که حتی در زمان حال هم کاربرد دارد و برخی از تشبیهات آن وصف حال و وضعیت موجود جامعه ماست.
چراگاهی در مدح امامان فقط به جنبههای ظاهری پرداخته میشود؟
متأسفانه این هم معضلی است در هنر؛ وقتی المانها تبدیل به کلیشه میشود، امام در گنبد و گلدسته خلاصه میشود. دلیل آنهم این است که گاهی شناخت کافی درباره ذات مقدس و سیره امام نداریم. امام رضا (ع) بزرگترین سیاستمدار عصر خویش بود. ببینید در هجرت امام به خراسان نکات بسیاری وجود دارد. یا چرا امام کاظم (ع)سالها در زندان بودند؟ چرا درباره مواضع صریح و روشن امامان در شعر و مدح ایشان کاری نشده؟ به نظرم یک شاعر آیینی باید شاعر سیاسی هم باشد تا بتواند وجوه دیگر زندگی اهلبیت را در شعر و مدح بگنجاند.
حلقه ارتباطی شاعر و مداح اهلبیت (ع) شعر آیینی است، چه در قالب مدیحه و چه مرثیه. این ارتباط دوسویه برای تولید یک اثر خوب چگونه باید باشد؟
من قائل به این نیستم که شاعر باید برای مداح شعر بگوید. شاعر باید شاعری کند. این هنر مداح است که شعر را تبدیل به یک مداحی اثرگذار کند. مثلاً حاج حسن خلج ازجمله مداحانی است که با توانایی و تسلط از شعر امروزی، یک مدیحه هنرمندانه اجرا میکند. مداح باید شعر درست را بخواند و هنر خودش را نشان بدهد. مداح و شاعر اهلبیت فقط نباید اشک مخاطب را دربیاورد. اشک یا کف زدن اول راه است. گریه و کف زدن اگر اثر و کاربرد نداشته باشد شور بیشعور است.
آسیبی که شعر آیینی و مداح اهل را تهدید میکند چیست؟
اول بگذارید یک مسئله را بگویم. متأسفانه شاعر آیینی دیده نمیشود. در کشورهای عرب مثل سوریه و لبنان و ... که شعر میخوانند یا مداحی که شعر را میخواند، نام شاعر را میآورند. منظور من تفرعن یا شهرت شاعر نیست؛ امضای یک شاعر زیر اثرش نشاندهنده تفکر اوست. اما در بسیاری مداحیها و مدیحهسراییها، نامی از شاعر برده نمیشود.
مسئله دیگری که باید به خودمان ـ جمع شاعران آیینی ـ بگویم این است که نباید به تمجید و تشویق دیگران اکتفا کنیم. رفقای شعر آیینی باید همیشه کار کنند.شعر خوب باید سروده شود که مستلزم ورود، تسلط خوب و آشنایی با شعرای قدیم و معاصر است. غفلت از مسائل روز هم برای شاعر آیینی یک آسیب به شمار میرود. چرا در زمان خودمان نتوانیم دعبل خزایی باشیم؟ اگر میخواهیم شعر ما درباره اهلبیت مورد رضایت ایشان باشد، باید جهادی شعر بگوییم. شاعر هم مثل یک رزمنده است. باید به نیت قربه الی الله بنویسم.
ما قلمهاییم در دست ولی / کز لب ما میچکد ذکر علی
ذکر مولایم علی اعجاز کرد / عقدهها را از زبانم باز کرد
نام او سر حلقه ذکر من است / کز فروغ او زبانم روشن است
چرا ذائقه مخاطب بیشتر تمایل به شنیدن شعر آیینی دارد تا کتاب شعر خواندن؟
شاعر و مدیحهسرا باید شعر را بخواند. مدیحه و شعر یک هنر زبانی است که هم در سرایش و هم در خوانش جلوه میکند. مردم کمتر سراغ کتاب شعر و مدیحه میروند، اما گوش دادن مفت است. سنتی که مرحوم آقاسی احیا کرد و اعتقاد داشت شعر آیینی را باید سینهبهسینه نقل کرد. مردم عادی شعر را خیلی راحتتر گوش میدهند. خود ما وقتی در مجلس یا مراسمی شعر میخوانیم، تأثیر بیشتری دارد تا اینکه نوشته من بهصورت مکتوب باشد. خوانش شعر توسط شاعر ارتباط بیشتری با مردم برقرار میکند. خواندن شعر درواقع یک نوع احترام است به مخاطب. شعر یک هنر زبانی و شنیداری است، البته کتاب هم باید باشد، ولی خواندن کتاب شعر بیشتر به فرهنگ کتابخوانی مربوط میشود.
چرا شعر برخی شاعران آیینی ماندگار شده است؟
نکتهای که باید عرض کنم این است؛ شاعرانی که آثار کاربردی داشتند، ماندگار شدند. بسیاری از شعرای بزرگ شعرشان در میان توده مردم شناختهنشده، اما شعرهای برخی دیگر که خیلی هم قوی نبوده در جامعه دهانبهدهان خوانده میشود. خیلی از شاعران تمایلی به خوانش شعرشان نداشتند و بیشتر کتاب چاپ میکردند. آثار استاد علی معلم، مرحوم آقاسی، سید حسن حسینی، قیصر امین پور و مشفق کاشانی در ذهن مردم باقیماندهاند. مخاطب با شعر همزادپنداری میکند و سره را از ناسره تشخیص میدهد. بهقولمعروف جانا سخن از زبان ما میگویی. مخاطب نگاه خود را با نگاه شاعر تطبیق میدهد و جهانبینی شاعر را رصد میکند. همه اینها در ماندگاری شاعر مؤثر است. شاعری که صدای مردم باشد ماندگار میشود.
شاعر باید همیشه شاگردی کند. نباید زود احساس شاعر بودن داشته باشد. برای بزرگی کردن در شعر آیینی وقت بسیار است. من هنوز خودم را شاگرد میدانم. باید از اساتیدی چون حاج علی انسانی، استاد میر شکاک، امیری اسفندقه و دیگر عزیزان بسیار آموخت.
عکس: خبرگزاری آنا