تبیان، دستیار زندگی

تخم اژدها

یک تخم گرد و سفید افتاده بود روی علف های باغچه. یک آفتاب پرست کوچولو هم دمش را گرد کرده بود و روی آن خوابیده بود...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تخم اژدها
موش از سوراخش بیرون دوید و گفت: وای چه تخم مرغی.

آفتاب پرست از روی تخم پایین پرید و فریاد کشید: تخم مرغ نیست. تخم اژدها است.

بعد ها کرد و هو کرد طرف موش.
موش خنده اش گرفت. کنار در لانه اش نشست و گفت: باشد صبر می کنیم تا اژدها از تخم بیرون بیاید.

گربه از روی دیوار پائین پرید.  جیغ کشید: آخ جون، تخم مرغ.
آفتاب پرست فریاد کشید: تخم مرغ نیست. تخم اژدها است.

بعد ها کرد و هو کرد و زبان درازش را گرت کرد طرف گربه. گربه جا خالی داد و با خنده گفت: اژدها؟ این چه حرفیه؟

کلاغ سیاهه روی باغچه چرخ زد و گفت: به به تخم مرغ.

آفتاب پرست سرش را بلند کرد و  فریاد کشید: تخم مرغ نیست. تخم اژدها است.

بعد،ها کرد و هو کرد و رنگش قرمز شد. کلاغ قار قار خندید. سر دیوار نشست و گفت: فرقی نمی کند جوجه مرغ یا جوجه اژدها. من همین جا می نشینم تا بیرون بیاید.

موش و گربه و کلاغ نشستند و از دور به تخم گرد و سفید نگاه کردند.

چند ساعت گذشت. موش خوابش گرفت. گربه خسته شد. کلاغ حوصله اش سر رفت. می خواستند بروند که تخم گرد و سفید تکان خورد. ترق و تروق شکست.  یک اژدهای کوچولوی کوچولوی سبز  از آن بیرون آمو و جیغ کشید.

موش گوش هایش را تکان داد و گفت: عجب اژدهایی. جیغش مثل جیک جیک جوجه هاست.

کلاغ از سر دیوار پایین پرید. نوکش را با  علف ها پاک کرد و گفت: رنگ و رویش هم مثل جوجه هاست.

گربه سبیل اش را تکان داد. دور دهانش را لیسید و گفت: درست اندازه یک جوجه است. می شود یک لقمه چپش کرد.

گربه و موش و کلاغ جلو آمدند.

آفتاب پرست ترسید. عقب عقب رفت و پشت اژدهای کوچولو ایستاد.

اژدها ها کرد و هو کرد و یک فوت آتشی بزرگ از دهانش بیرون آمد. کلاغ و گربه و موش  دم های سوخته شان را گذاشتند روی کولشان و فرار کردند.

آفتاب پرست خندید: ها ها عجب فوتی. حالا فهمیدم چرا مامانت خواست فقط تا وقتی از تخم بیرون می آیی مواظبت باشم.

مطالب مرتبط:
اژدها دیگر عصبانی نمی شود
میوه اژدهایی
مار زنگی

کانال کودک و نوجوان تبیان
تنظیم: شهرزاد فراهانی- منبع: رشد نو آموز
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.