تبیان، دستیار زندگی

آیه مشورت و سفارش قرآن به مشورت کردن

در آیات قرآن، مشورت به عنوان یکی از صفات مؤمنین و متوکلین به خداوند ذکر شده است.کسانی که دعوت پروردگارشان را اجابت کرده و نماز بپای می دارند و در کارها با خودشان مشورت می کنند و آنچه را که به آنها روزی داده ایم انفاق می نمایند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
آیه مشورت

فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُتَوَکلِینَ.[1]

به برکت رحمت الهی در برابر مردم نرم شدی، و اگر خشن و سنگ دل بودی از اطراف تو پراکنده می شدند. پس آنان را ببخش و برای آنان آمرزش بطلب و در امور با آنان مشورت کن، امّا هنگامی که تصمیم گرفتی، بر خداوند توکل نما که خداوند متوکلان را دوست دارد.

تفسیر آیه شریفه

شکست قریش در جنگ بدر که با کشته شدن هفتاد نفر و اسیر شدن همین عده از آنها همراه بود، ضربه ای هولناک بر آنها وارد ساخت.

آنان که غوغایی جزء فتح در سر نداشتند، وقتی به این شکست سخت دچار شدند و به مکه بازگشتند، عزاداری را تحریم کردند و گریه بر کشتگان را ممنوع شمردند، همبستری با زنان را جایز ندانستند، تا مبادا آتش خشمشان نسبت به مسلمین فروکش کند و یک صدا فریاد انتقام انتقام سردادند و حدود یک سال بعد با پنج هزار نیروی رزمی سواره و پیاده به همراه بت ها و زنانشان و به فرماندهی ابوسفیان به قصد مدینه از مکه خارج گشتند.

پیامبر خدا با نامه عمویش عباس از حرکت قریش مطلع شد. آن حضرت پس از دریافت اخبار دقیق از کم و کیف سربازان دشمن، جلسه ای با مسلمانان تشکیل داد و مسئله را مطرح نمود و به شور نشست.

عده ای چون «عبدالله بن ابی» گفتند: در داخل شهر با قریش روبرو شویم، بهتر است. هر خانه ای سنگری است، کوچه های تنگ، ما را یاری می کند و حتّی مردان ضعیف و زنان نیز می توانند ما را یاری دهند.

برخی چون «سعد بن معاذ» حماسه سرایی کردند و ماندن در شهر را مطابق شأن خود نپنداشتند و جنگ را در بیرون مدینه پیشنهاد کردند. طبیعی است که این عده به واسطه روحیه حماسی و شهادت طلبی فزونی گرفتند، و گروه اول را در اقلیت قرار دادند.

پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله با اینکه با گروه اول موافق بود ولی به خاطر احترام به مشورت و رأی اکثریت، نظر گروه دوم را به عنوان نظر نهایی اعلام نمود. سپاه اسلام آماده حرکت شد و در احد موضع گرفت.

پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله «عبدالله بن جبیر» را با پنجاه تیرانداز مأمور نمود تا شکاف کوه را پاسداری کنند و به هیچ وجه موقعیت خود را رها نسازند، تا مبادا دشمن از پشت سر حمله کند.

سپاه قریش فرا رسیدند، آنان با تشویق بت ها و هلهله زنان و وعده های آنها وارد کارزار گشتند و مسلمین صدای الله اکبر بلند نمودند.

در همان لحظات آغازین، آثار پیروزی مسلمانان ظاهر شد، و قریش پا به فرار گذاشتند.

پاسداران دره چون فتح را قطعی دیدند، به طمع غنائم از دره پایین آمدند و دستور فرمانده خود را نادیده گرفتند، به طوری که جز ده نفر در کنار فرمانده کسی باقی نماند.

قریش شکست خورده کوه را دورزدند و چون دره را خلوت دیدند عبدالله و یارانش را شهید و مسلمانان دیگر که مغرور از پیروزی شده بودند، از هر سو مورد تاخت و تاز قرار دادند.

عده ای شهید شدند، حمزه سیدالشهدا، بر خاک غلطید. فریاد محمد صلی اللَّه علیه و آله کشته شده بلند گشت و جز تعداد اندکی از مسلمین که از حضرت دفاع می کردند، بقیه پا به فرار نهادند.

هر چند مقداری از حادثه شکست احد با تعقیب کفار جبران شد، امّا چنان سایه ای شوم بر مسلمین انداخت که آثار آن سال های سال باقی ماند.

به هر حال در پی شکست طرح مشورتی، زمزمه های مخالفت با مشورت شروع شد، مسلمانان می گفتند: اگر پیامبر نظر خود را اعمال می کرد، بهتر بود و لذا به شدّت از مشورت بیزار گشتند و آن را جایز نمی دانستند.

آیه مورد بحث، بعد از این واقعه نازل شد. در این آیه شریفه توهّم عدم جواز مشورت بر طرف شده و خداوند، امر به مشورت را بیان می فرماید.

البته امر در این آیه که به دنبال چنین توهمی است،[2] دلالت بر وجوب مشورت ندارد و بلکه تنها جواز آن را مطرح می نماید.

در آیه ذیل نیز، مشورت به عنوان یکی از صفات مؤمنین و متوکلین به خداوند ذکر شده است.

وَ الَّذِینَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُوری بَینَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ ینْفِقُونَ.[3]

کسانی که دعوت پروردگارشان را اجابت کرده و نماز بپای می دارند و در کارها با خودشان مشورت می کنند و آنچه را که به آنها روزی داده ایم انفاق می نمایند.

در انتها لازم است یادآوری شود که مشورت در مبانی اعتقادی، مثلًا تعیین خلفا و جانشینان پیامبر صلی اللَّه علیه و آله جایز نبوده، چه اینکه امام جامعه می بایست از سوی خداوند و فرستاده او معین گردد و هدایت جامعه نباید تابع مطامع اشخاص شود.

پی نوشت:
[1] سوره آل‏عمران، آیه 159.
[2] چنین امرى در اصول فقه، امر عقیب توهم حذر نامیده مى‏شود و جز به معناى كلى امر كه همان جواز باشد دلالت ندارد.
[3] سوره شورى، آیه 38.

منبع : پایگاه حوزه


مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.