رمان فانتزی «نشان تکشاخ» منتشر شد
رمان «نشان تکشاخ» نوشته راجر زلازنی با ترجمه پیمان اسماعیلیان توسط نشر پیدایش منتشر و راهی بازار نشر شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : يکشنبه 1397/10/02 ساعت 09:02
رمان «نشان تکشاخ» نوشته راجر زلازنی بهتازگی با ترجمه پیمان اسماعیلیان توسط نشر پیدایش منتشر و راهی بازار نشر شده است.
راجر زلازنی نویسنده فقید آمریکایی متولد سال ۱۹۳۷ و درگذشته به سال ۱۹۹۵ است. او مجموعهای داستانی درباره جهان امبر نوشته که ۱۰ جلد و «تواریخ امبر» نام دارد. پیدایش این مجموعه رابا نام «افسانه امبر» چاپ میکند. «نشان تکشاخ» یکی از عناوین همین مجموعه است که مخاطبانش نوجوانان، جوانان و بزرگسالان هستند. زلازنی شاعر و نویسندهای بود که به نوشتن داستانهای علمیتخیلی و فانتزی شناخته میشود.
طبق طراحیهای این نویسنده برای مجموعه داستانیاش، امبر جهانی واقعی است که باقی دنیاها از جمله زمین، تنها سایهای از آن هستند.
در کتاب «افسانه امبر» داستان از این قرار است که: با مرگ ارِیک، که گوهر داوری را به کُروین سپرده، کروین نایبالسلطنه امبر میشود. چند روزی از پایان جنگ نگذشته که برادر کروین با نام کین، با اتفاقی مشکوک کشته میشود. بهخاطر اختلافات قدیمی کین با کروین، همه کروین را متهم میشمارند و با مطرحشدن این قتل مشکوک، گمشدن باقی اعضای خانواده هم پیش کشیده میشود. به این ترتیب به نظر میرسد توطئهای در درون خانواده سلطنتی جریان دارد...
رمان «افسانه امبر» در ۱۱ فصل نوشته شده است.
در قسمتی از این رمان میخوانیم:
بارها پیش آمده است که با تنی لرزان از خواب پریدهام، از ترس اینکه مبادا دوباره با چشمانی نابینا به همان سلول قدیمیام در سیاهچالهای زیر امبر برگشته باشم. نه اینکه پیش از آن هم در شرایط زندان و اسارت قرار نگرفته باشم. پیش از آن هم به دفعات متعدد مرا برای مدتهای متفاوت زندانی کرده بودند، اما در نهانخانههای ذهنم تنهایی، همراه با کوری و امید اندک به بهبودی، جایگاه مهمی برای محرومیت از نعمت بینایی پیدا کرده بود. همین مسئله و احتمال اینکه آنجا خانه آخرم باشد، اثرش را بر روانم باقی گذاشته بود. این خاطرات را بهطور معمول و در ساعات روز در جایشان سرکوب شده و مخفی نگه میداشتم، ولی شبها گاهی از بند رها میشدند، رقصکنان و پایکوبان از نهانگاهشان فراز میآمدند و یکییکی و دوتا دوتا و سهتا سهتا خود را به پیشخوان پندارهایم میرساندند. دیدن برند در آن سلول خاطراتم را دوباره زنده کرده و باز همان سرمای بیوقت را در وجودم دمیده بود؛ همین ضربه آخر انگار موجب اقامت کم و بیش دائمشان نزد من شده بود. اکنون که همراه خانوادهام در اتاق نشیمن با آن همه سپرهای آویخته از دیوارها نشسته بودیم، گریزی از این فکر نداشتم که یکی از همین افراد با برند همان کرده بود که اریک با من کرده بود. با وجودی که کشف چنین ظرفیتی نزد ماها به خودی خود چیز عجیبی نبود، حضور داشتن در آن اتاق به همراه مجرم و این فکر که نمیدانستی کیست، بیش از حد آزاردهنده بود.
این کتاب با ۲۸۴ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۳۰ هزار تومان منتشر شده است.
منبع: مهر