تبیان، دستیار زندگی

دیدگاه‌های سران قدرت‌های غربی

شاید مهم‌ترین توافق صورت گرفته در مورد آینده ایران این بود که نیروهای متفقین شش ماه پس از خاتمه جنگ به کلی از ایران خارج خواهند شد و خاک ایران را ترک خواهند نمود. اما نکته قابل تامل دیگر این بود که ایران پل پیروزی نامیده شد. این عنوان البته برای تشکر و قدردانی از ایران نبود بلکه منظور این بود که به جهان بفهمانند که اگر کمک‌های امریکا به شوروی از طریق ایران نبود شوروی پیروز نمی‌شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
سران غربی
جنگهای جهانی آثار و تبعات بسیاری برای کشورهای مختلف جهان به همراه داشته است. از قحطی و ویرانی گرفته تا میزان تلفات بالای انسانی. از اشغال نظامی گرفته تا بحرانهای عمیق اقتصادی. در مجموع بر اساس برخی برآوردها دو جنگ جهانی نزدیک به 60 میلیون نفر کشته برجای گذاشت و جامعه جهانی را بر آن داشت دیپلماسی را جایگزین جنگ، و سازمان ملل را در نبود قدرت فائقه مرکزی معیار و میزان حل و فصل اختلافات بین‌المللی قرار دهند.

در این میان و در بحبوحه دو جنگ جهانی یکی از ابزارهای مورد استفاده توسط قدرتهای بزرگ برای تحقق بخشیدن به اهداف و منافعشان، برگزاری کنفرانسهای چندجانبه و شور و مشورت و هماهنگی میان آنها بود. در همین حال یکی از کنفرانسهایی که در جنگ جهانی دوم برگزار شد کنفرانس تهران بود.

کنفرانسی که به واسطه محل برگزاریش به کنفرانس تهران شهرت پیدا کرد و دارای تبعات و آثار بسیاری برای ایران بود. بر این اساس تلاش خواهیم کرد تا به این کنفرانس و حواشی آن پرداخته و نظری بدان بیفکنیم.

زمینه برگزاری کنفرانس تهران

در پی پیروزیهای ارتش سرخ در استالینگراد و دفع حملات آلمانیها در لنینگراد ورق جنگ جهانی دوم برگشت و نیروهای متفقین شروع به عقب راندن ارتش آلمان نازی از جبهه‌های جنگ کردند. در واقع  پیروزی شوروی در اوکراین و بیرون راندن آلمانیها از کیف بود که واشنگتن و لندن را به پیروزی در جنگ و یاری رساندن شوروی در جهت رسیدن به این هدف امیدوار کرد. این در حالی بود که تا پیش از این، آلمان به رهبری هیتلر توانسته بود بخشهای مهمی از اروپا را به تصرف خود در آورد. بر این اساس بود که برنامه دیدار میان سه تن از رهبران جنگ یعنی روزولت، استالین و چرچیل در دسامبر 1943 در تهران گذاشته شد.

در فاصله سه روز یعنی 21 تا 24 دسامبر 1943 تهران میزبان رهبران سه کشور متفق بود که بعدا پیروز جنگ جهانی دوم لقب گرفتند. طی این ملاقاتها برای اولین بار استالین و روزولت با یکدیگر ملاقات کردند. در این دیدارها رابطه استالین و روزولت به حدی گرم شد که روزولت استالین را عمو ژوزف خطاب می‌کرد. با این حال، طنز مطلب در اینجا بود که کشوری محل کنفرانس انتخاب شده بود که با منشا جنگ فاصله بسیار داشت. کشوری که در ابتدای جنگ اعلام بی‌طرفی کرده بود و حاضر نبود به نفع هیچ کدام از طرفین وارد درگیری شود.

این مذاکرات به صورت سرّی انجام شد و به غیر از چند تن از مقامهای بلندپایه دولت کسی از مذاکرات با خبر نبود. در همین حال انگلیسیها زمانی از ایران خارج شدند که توانستند میخ خود را به صورت هرچه تمام‌تر بر صحنه سیاست ایران بکوبند.



بدین‌ترتیب جنگ خانمان‌سوزی که منشا آن در اروپا بود و قدرتهای اروپایی را درگیر منازعات قدرت کرده بود به اقصی نقاط جهان از جمله ایران و تهران کشیده شده بود. این کنفرانس که در چهارمین سال نبرد جهانی دوم برگزار شد تمام هم و غم خود را صرف طرح و ارائه نقشه‌های جنگی و مراحل بعدی آن تا شکست کامل آلمان نمود و حل مسائل مربوط به پیروزی را به کنفرانس دیگری واگذار نمود.

توافقهای کنفرانس

در نشست تهران جزئیات نقشه‌های جنگی مشترک، به خصوص درخواست استالین یعنی بازکردن جبهه دوم نبرد در غرب اروپا، مورد توافق طرفین قرار گرفت. در جریان این مذاکرات، این دیدگاه که جبهه دوم جنگ از دریای مانش و غرب فرانسه باید گشوده شود بیشتر مورد توافق استالین و روزولت بود و چرچیل تمایل چندانی به آن نشان نمی‌داد.

نگرانی چرچیل از آن بابت بود که همانند حوادث جنگ جهانی اول قوای بریتانیا در خاک فرانسه و بلژیک متحمل تلفات سنگین شوند. با این حال در نهایت چرچیل به نظر رهبران اتحاد جماهیر شوروی و آمریکا تن داد. در همین حال استالن وعده داد که روسها نیز حمله بزرگ دیگری علیه آلمان ترتیب دهند.


چرچیل هم پیشنهاد کرد حمله‌ای از ناحیه تریست به سمت وین صورت گیرد. در جریان این کنفرانس شالوده نظام اروپای نوین پس از جنگ نیز مورد بحث قرار گرفت و دیدگاه‌های گوناگونی درباره آلمان پس از جنگ مطرح شد. با این حال، طی یک اعلامیه مشترک، مشهور به اعلامیه "سه نفر بزرگان دنیا" تصمیم نهایی و قطعی متفقین اعلام شد. آنها به نابودی کامل قدرت نظامی آلمان رای دادند.

نتایج توافقها در میدان عملیات

نتایج کنفرانس تهران در میدان عملیات که به مدت چهار روز ادامه داشت عبارت بود از حمله بزرگ ارتش سرخ در تابستان 1944و بیرون راندن قطعی آلمانیها از خاک شوروی و اروپای شرقی و همچنین ایجاد جبهه دوم و استقرار نیروهای مشترک امریکایی، انگلیسی، کانادایی و فرانسه آزاد در نرماندی. ارتش آلمان که از دو طرف مورد حمله قوایی قرار گرفته بود که جان تازه‌ایی گرفته بودند و از نیروهای نازی به مراتب قوی‌تر بودند در مواجهه با ضربات سهمگین آنها نتوانست پایداری کند و به‌تدریج ایتالیای مرکزی، فرانسه، بلژیک و کشورهای اروپای شرقی را تخلیه کرد و به مرزهای خود پیش از آغاز جنگ عقب‌نشینی نمود.

توافقها در مورد ایران

در طول مدت زمانی که کنفرانس تهران در جریان بود اقدامهایی به منظور روشن شدن وضعیت ایران و در نظرگرفتن منافع تهران پس از پایان جنگ از طرف رهبران ایران به عمل آمد. علی سهیلی نخست‌وزیر وقت و محمد ساعد مراغه‌ای وزیر امور خارجه کشور، با ویاچسلاو مولوتوف و آنتونی ایدن وزیران خارجه شوروی و بریتانیا و ژنرال پاتریک هرلی مشاور مخصوص رئیس جمهوری امریکا ملاقات و مذاکره نمودند و نکاتی را در مورد وضعیت ایران برای آنها متذکر شدند.

با توجه به مسائلی که رهبران سیاسی در ارتباط با جنگ و تاثیر آن بر سامان سیاسی و اجتماعی کشور متذکر شدند اعلامیه‌ای در اول دسامبر1943 به امضای رهبران سه قدرت فاتح جنگ رسید که به اعلامیه تهران معروف شد. در همین حال، یکی از موارد مهم کنفرانس تهران و شاید مهم‌ترین توافق صورت گرفته در مورد آینده ایران این بود که نیروهای متفقین شش ماه پس از خاتمه جنگ به کلی از ایران خارج خواهند شد و خاک ایران را ترک خواهند نمود.

اما نکته قابل تامل دیگر این بود که ایران پل پیروزی نامیده شد. این عنوان البته برای تشکر و قدردانی از ایران نبود بلکه منظور این بود که به جهان بفهمانند که اگر کمکهای امریکا به شوروی از طریق ایران نبود شوروی پیروز نمی‌شد.

سه قدرت پیروز در جنگ جهانی دوم تصدیق کردند که جنگ جهانی دوم مشکلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی فراوانی را برای ایران به وجود آورده و موافقت کردند با توجه به کمبود وسایل حمل و نقل و مایحتاج ضروری و اولیه مردم ایران، کمک خود به تهران را به اصطلاح ادامه دهند. دولتهای مورد اشاره همچنین تایید کردند که ایران کمکهای خود را در تداوم جنگ علیه دشمن مشترک به انجام رسانده است. این امر به صورت خاص اشاره به تسهیل وسایل حمل و نقل تسلیحات از سرزمینهای دور به شوروی داشت.

اما در مورد دوره پس از جنگ، کشورهای ایالات متحده امریکا و اتحاد جماهیرشوروی و دولت بریتانیا تضمین کردند که هر نوع مسائل اقتصادی که در پایان مخاصمات ایران با آن مواجه باشد مورد توجه کامل قرار گیرد. «آنها همچنین اذعان کردند که در حفظ استقلال و حاکمیت و تمامیت ارضی ایران با دولت ایران هم‌رای و هم‌نظر هستند و به مشارکت ایران با سایر ملل در برقراری صلح و امنیت بین‌المللی بعد از پایان جنگ بر طبق اصول منشور آتلانتیک که مورد قبول هر چهار دولت است اذعان می‌نمایند».
 

آنچه در عمل اتفاق افتاد

تاییدها و تصدیقهایی که رهبران انگلستان، روسیه و آمریکا کردند بیشتر در حد حرف باقی ماند و تحولات پس از پایان جنگ سرد نشان داد که آنها بیشتر منافع و اهداف خود را دنبال کردند تا رعایت ملاحظات و منافع مردم ایران. روسها در پایان جنگ از خروج امتناع کردند و با کمک پیشه‌وری و قاضی محمد کرد بحران آذربایجان و کردستان را به وجود آوردند. آنها تا زمان تاسیس شرکت نفت ایران و شوروی و تشکیل کابینه ائتلافی با حزب توده حاضر نشدند از ایران خارج شوند.

البته برخی نیز اولتیماتوم ترومن رئیس جمهور آمریکا را نیز در این ماجرا تاثیرگذار می‌دانند. واشنگتن و لندن نیز که در کنفرانس تهران استقلال و تمامیت ارضی ایران را به رسمیت شناخته بودند به راحتی از ایران خارج نشدند.
سه ماه پس از پایان کنفرانس تهران دو هیئت آمریکایی و انگلیسی به تهران آمدند تا از طرف شرکتهای نفتی شوکونی ـ واکیوم و سینکلر آمریکا و شرکت رویال داچ شل انگلیسی ـ هلندی درباره امتیاز نفت مناطق جنوب شرقی ایران با تهران مذاکره کنند.

این مذاکرات به صورت سرّی انجام شد و به غیر از چند تن از مقامهای بلندپایه دولت کسی از مذاکرات با خبر نبود. در همین حال انگلیسیها زمانی از ایران خارج شدند که توانستند میخ خود را به صورت هرچه تمام‌تر بر صحنه سیاست ایران بکوبند. آنها طیف گسترده‌ای از رجال سیاسی وابسته به خود را از طریق انتخابات بحث‌برانگیز دوره چهاردهم مجلس شورای ملی به مجلس فرستادند.

دقیقا در همین مقطع زمانی و در همین دوره بود که سیدضیاءالدین طباطبایی عامل کودتای سوم اسفند 1299 و از رجال سیاسی وابسته به انگلستان توانست به مجلس راه پیدا کند. او که چند سالی را در اروپا به‌سر می‌برد به درخواست انگلستان به ایران آمد و به عنوان نماینده دوره چهاردهم دوباره به سیاست‌ورزی در ایران مشغول شد.

در پایان آنچه از مطالب مطرح شده می‌توان نتیجه‌گیری کرد این است که رهبران سه قدرت فاتح جنگ جهانی دوم به‌‌رغم وعده‌هایشان هرگز به آنچه گفتند عمل نکردند و هر یک منافع خاص خود را دنبال کردند. در پایان اگرچه هر سه کشور خاک ایران را ترک کردند اما ویرانیهای ناشی از جنگ و اشغال کشور توسط متفقین آثار و تبعات بسیاری برای ایران به همراه داشت و تا مدتها این آثار و تبعات گریبان کشور را گرفته بود.

منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران