تبیان، دستیار زندگی

اگر به «بی‌نامی» هم مجال داده شود، دیده می‌شود

فیلم سینمایی «بی‌نامی» به کارگردانی و نویسندگی علیرضا صمدی و با بازی محمدحسن معجونی و باران کوثری این روز‌‌ها در سینما‌‌ها در حال اکران است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :


 «بی‌نامی»
 فیلم سینمایی «بی‌نامی» به کارگردانی و نویسندگی علیرضا صمدی و با بازی محمدحسن معجونی و باران کوثری این روز‌‌ها در سینما‌‌ها در حال اکران است؛ فیلمی که حول محور شخصیت امیر و احوالات امیر با بازی حسن معجونی می‌گذرد. این اثر اولین تجربه سینمایی علیرضا صمدی است و نگاه نسبتا متفاوتی نسبت به جریان رایج در سینما دارد. با صمدی به بهانه اکران «بی‌نامی» به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید. 

«بی‌نامی» اولین فیلم بلند سینمایی شماست که به اتفاق فرهاد مهندس‌‌پور آن را نگاشتید، ساخت فیلم اول و بالطبع انتخاب سوژه مورد نظر برای نگارش فیلمنامه کار دشوار و حساسی به نظر می‌رسد، انگیزه‌‌های شما برای نگارش فیلمنامه «بی‌نامی» به چه شکل بود و چه سمت‌وسویی داشت؟

فیلمنامه «بی‌نامی» بیش از آن‌که قصه‌گو باشد مبتنی بر وضعیت است و یک وضعیت را به تصویر می‌کشد؛ نگاه «بی‌نامی» به آدم‌‌هایی بوده که در یک وضعیت گیر کرده‌اند و قدرت تصمیم‌گیری ندارند. بگذارید مثالی قابل فهم از مفهوم وضعیت بزنم؛ درست مثل زمانی که دلار از چهارهزار تومان می‌رسد به ۱۷هزار تومان، در چنین شرایطی مردم جامعه ما درگیر وضعیتی هستند که نمی‌توانند تصمیم‌گیری کنند و دست به انتخاب‌‌های درست بزنند. عده‌ای به آن دسته‌ای که کالا و یا دلار می‌خرند می‌پیوندند و عده‌ای دیگر مبهوت اتفاقات افتاده، هستند. به دلیل عدم ثبات وضعیتی به وجود می‌آید که جامعه سردرگم می‌شود. فیلم سینمایی «بی‌نامی» هم در رابطه با انسان‌‌هایی است که درگیر یک بحران هستند و در وضعیتی به‌سر می‌برند که تصمیم‌گیری و انتخاب برایشان کار راحتی نیست.

به‌نوعی جغرافیای پرتنش کشور خودمان و قرارگیری همه مردم در وضعیت‌‌های مختلفی که برایشان سردرگمی به همراه دارد، زمینه‌‌های خلق این اثر را ایجاد کرد؟

ما در منطقه پربحران و پرتنشی زندگی می‌کنیم و نمی‌توانیم بگوییم فقط شرایط کشور ما ایران این‌گونه است، منطقه‌ای که ما در آن زندگی می‌کنیم، در تاریخ همیشه با بحران‌‌های متفاوت دست و پنجه نرم می‌کرده است و انگار هیچ وقت قرار نبوده به این بحران‌‌ها عکس‌العملی نشان دهیم. در سینمای امروزمان هم کاراکتر‌‌هایی می‌بینیم که انگار از بحرانی که در وضعیت ما وجود دارد بویی نبرده‌اند. ما در دنیای واقعی با کاراکتر‌‌هایی که در بیشتر فیلم‌های روی پرده وجود دارند روبه‌رو نیستیم، مردم جامعه ما شکل این شخصیت‌‌ها نیستند. خودمان وضعیتی که در آن زندگی می‌کنیم را به‌خوبی می‌دانیم، از سویی دیگر با وضعیت کشور‌‌هایی چون عراق و سوریه در همین منطقه خودمان روبه‌رو هستیم این در شرایطی است که ما نسبت به چنین وضعیتی هیچ عکس‌العملی نشان نمی‌دهیم، من نمی‌خواهم بحث را به این سمت ببرم که هنرمند رسالت و تعهد دارد، اصلا نمی‌خواهم چنین حرف‌‌هایی بزنم چرا که معتقدم هنرمند هم یک شهروند است و به همان اندازه که یک شهروند سیاسی است او نیز درگیر این موضوع است نه بیشتر، اما به هر حال هنرمند، در خلأ نیست و نسبت به شرایطی که وجود دارد دست به خلق اثر می‌زند. نگارش این فیلمنامه دلایل بسیاری زیادی داشته است و استارت اولیه آن سال۸۸ زده شد.

باتوجه به این‌که حدود ۱۰‌سال پیش استارت اولیه نگارش فیلمنامه زده شد، پس چرا ساخت و اکران آن این‌قدر طول کشید؟

آن زمان سن من خیلی کم بود و آن نسخه اولیه چندان برای خودم راضی‌کننده و خوب نبود، در این سال‌ها بارها متن بازنویسی شد و تغییرات بسیاری کرد تا سال۹۴ درگیر نگارش فیلمنامه بودم و استارت ساخت آن از سال۹۴ زده شد. در همان سال که تصمیم گرفتم فیلمنامه را خودم بسازم به اتفاق آقای مهندس‌‌پور روی متن تمرکز کردیم و ماحصل تعامل با یکدیگر آن چیزی است که در حال حاضر روی پرده می‌بینید.

همه ما می‌دانیم که ساخت فیلم اول و برداشتن چنین قدمی در سینما کار دشواری است، از آن‌جایی که «بی‌نامی» تجربه نخست شما در زمینه ساخت فیلم بلند سینمایی است و نماینده‌ای از سینمای مستقل است، شرایط ساخت آن به چه شکل پیش رفت؟ مشکلاتی که عموما گریبان‌گیر فیلم‌اولی‌هاست، سد راه شما نیز شد؟

فیلمساز فیلم‌اولی باید جسور باشد و نباید همان کاری را انجام دهد که در سینمای بدنه رایج است، نباید جسارت را از فیلم‌اولی‌‌ها گرفت اما بزرگ‌ترین مشکلی که برای آن‌ها وجود دارد، همین است که می‌خواهند جسارت را از فیلم‌اولی‌‌ها بگیرند. از سویی دیگر وقتی می‌خواهی در فضای سینمای مستقل کار کنی همواره شما را به سمت سینمای بدنه سوق می‌دهند. وقوع این اتفاقات، بزرگ‌ترین آسیبی است که می‌تواند دامن‌گیر این گروه از فیلمسازان شود. متاسفانه بسیاری از فیلم‌اولی‌ها ازجمله خود من در طی ساختن فیلم، بعضا مجبور به تسلیم می‌شویم حتی من که فیلم «بی‌نامی» را در فضای سینمای مستقل ساختم و بسیار از سینمای بدنه به دور است، اگر چنین شرایطی وجود نداشت بدون شک فیلم جسورانه‌تری را راهی پرده سینما می‌کردم.

اما همان‌طور که خودتان اشاره کردید، «بی‌نامی» قصه‌گو نیست بلکه بیشتر روایتگر یک وضعیت است، فیلم حول محور شخصیت امیر و احوالات امیر می‌گذرد. این در حالی است که این جنس سینما و تکیه بر شخصیت و درونیات او در سینمای ما خیلی رایج نیست و شاید مورد پسند عموم مخاطب سینما هم نباشد چرا که آنقدر این فضا فیلمسازی نشده که به سلیقه مخاطب رسوخ کند!

من متوجه سوال شما هستم اما با آن مشکل دارم چراکه به نظرم چند گزاره‌ای که شما در این بحث مطرح کردید مشکل بنیادی دارد، ما بعد از اصغر فرهادی با یک سندرم سینمای فرهادی روبه‌رو هستیم، یک زمانی هم با سندرم سینمای کیارستمی مواجه شدیم. این هم از آن‌جایی نشأت می‌گیرد که فیلمسازی یک جایزه معتبر جهانی دریافت می‌کند و سایر فیلمساز‌‌ها تصور می‌کنند باید شبیه نگاه او را داشته باشند. فارغ از سینمای آقای فرهادی، می‌توانم فیلم‌های بسیاری از فیلمسازان مطرح و بزرگ ایرانی نام ببرم که چندان قصه‌گو نیستند و به شخصیت‌‌ها و احوالات درونی آن‌ها توجه ویژه داشته‌اند، مگر چند سال است که از «کاغذ بی‌خط» آقای تقوایی، «هامون» آقای مهرجویی و... می‌گذرد؟

اما قبول کنید این اسامی که گفتید در یک طبقه‌بندی خاص و ویژه‌تری از سینمای ایران قرار می‌گیرند، آیا همه فیلم‌های سینمای ما شبیه به «هامون» یا «کاغذ بی‌خط» است؟ عموم فیلم‌های سینمای ما و ترجیح تماشای مخاطب عام این سینما به این شکل نیست! حداقل در این چند سال به طرز عجیبی تغییر کرده است.

این شبیه حرفی است که بخشی از پخش‌کننده‌‌ها می‌زنند. من به‌عنوان فیلمساز و یا شما به‌عنوان روزنامه‌نگار نباید آن را تکرار و یا باور کنیم. آن‌ها می‌گویند برخی فیلم‌ها فقط خوب می‌فروشد، پس همه برویم شبیه آن فیلم‌ها را بسازیم، درصورتی‌که به نظر من واقعا این‌گونه نیست. اگر به فیلم من هم مجال داده شود، دیده می‌شود. نظر اغلب تماشاگران و منتقدان نسبت به این فیلم مثبت بوده است البته من هیچ ادعایی ندارم، فقط تجربه کردم و یک فیلم ساختم. این‌که نتیجه آن خوب یا بد بوده را من نمی‌توانم تعیین کنم. با این همه منظورم به این است که چنین حرف‌‌هایی را بخشی از پخش‌کننده‌‌ها می‌زنند و همین می‌شود که برخی آثار نامناسب روی پرده سینما می‌روند.

من حرف پخش‌کننده‌‌ها را تکرار نمی‌کنم و منظورم این نیست که آن جنس سینما که اصلا به عقیده من سینما نیست، خوب است و باید به سمت ساخت آن دسته از فیلم‌ها رفت، من اتفاقا می‌گویم سینما دارد به سمتی هدایت می‌شود که مخاطبان بیشتر آن جنس فیلم‌ها را ببینند!

مردم ما در حال حاضر دسترسی راحتی به فیلم‌های روز دنیا دارند و آن‌ها را تماشا می‌کنند، این‌که سینمای ما با یک فرمول ثابت جلو می‌رود به این معنا نیست که آن فرمول، خوب و درست است. سینما با این فرمول جلو می‌رود چون گزینه دیگری مطرح نیست. فیلم من در حال حاضر با چند فیلم قدرتمند به‌لحاظ بازیگر و تبلیغات روی پرده رفته است و شرایط چندان خوبی نیست و به فروش روزانه ده‌میلیون رسیده است، درصورتی‌که فیلمی چون «گرگ بازی» که به نظرم اثر قابل اعتنایی است در شرایط منطقی‌تری اکران شد و توانست به فروش خوبی دست پیدا کند. به نظرم فیلم‌ها را باید با خودشان سنجید. فیلم من یک اثر از سینمای مستقل است؛ فیلمی که همه عوامل برای ساخت آن همکاری و ازخودگذشتگی کردند طبیعتا نباید آن را با فیلمی که چندمیلیارد هزینه ساختش شده، مقایسه کرد.

از شرایط اکران فیلم خود رضایت دارید؟

حقیقت این است که من برای این‌که فیلمم توانسته به اکران برسد، باید خدا را شکر کنم. من فیلم‌اولی هستم و این‌که یک فیلم‌اولی بتواند به اکران برسد اتفاق خوبی است چرا که همین شرایط برای خیلی‌‌ها مهیا نشده است. فیلم در چند روز ابتدایی اکران پنج‌هزار تماشاگر داشته و مطمئنم اگر شرایط خوبی فراهم باشد تماشاگران این فیلم بیشتر و بیشتر خواهد شد و ثابت خواهد کرد مخاطب این جنس از سینما را نیز دوست دارد.

شما «بی‌نامی» را در جشنواره‌‌های خارجی و یا داخلی شرکت دادید یا برنامه‌ای برای آن دارید؟

فیلم من سال۹۵ به جشنواره فیلم فجر فرستاده شد اما پذیرفته نشد و گفتند این فیلم هنری است، فارغ از آن در چند جشنواره خارجی آن را شرکت دادیم اما انگار فیلم‌هایی با نگاه اگزوتیک در آن جشنواره‌‌ها بیشتر جواب می‌دهد.

منبع: روزنامه صبا