جایگاه ایران در دهکده جهانی
مخاطرات "نرمیسم"ها
امروزه به همان مقدار که معنای قدرت توسعه یافته، ابزارهای دستیابی به آن تغییر و تحول داشته است اما سخت ایستاده ایم تا نرم خورده شویم.
قدرت مولفهای است که دولتها بدنبال حفظ و افزایش آن برای خود هستند، دولتها در گذشته از روندهای نظامی برای افزایش قدرت بینالمللی خود -بخوانید استعمار- استفاده میکردند اما اکنون با گذار از استعمار نوین، "استعمار فرانو" را برای سلطه بر دیگر کشورها مورد استفاده قرار میدهند.
بهبیان دیگر، "قدرت نرم" پدیدهای است که دولتها به دنبال ایجاد آن برای گسترش ایدولوژی و منافع خود در دیگر کشورها هستند. این قدرت با خوانش آمریکایی خود، رنگ و بوی سلطه داشته و زا این رو، "جوزف نای" مقالهای تحت عنوان قدرت نرم power Soft در فصلنامه آمریکایی foreign policy منتشر کرد که دیدگاه جدیدی را به مخاطبان ارائه میکرد. براساس این مقاله، ایالات متحده بهجای آن که از طریق بهکارگیری آنچه که قدرت سخت مینامند به انجام کودتای نظامی در کشورهای رقیب اقدام میکند. ایالات متحده، تلاش خود را بر ایجاد تغییرات در کشورهای مورد هدف از طریق تأثیرگذاری بر نخبگان جامعه متمرکز میکند و به عنوان دستورالعمل سیاست خارجی آمریکا تحت عنوان بکارگیری قدرت هوشمند Smart power به مورد اجرا گذاشته شده است. (1)
قدرت نرم از این دیدگاه با عناوین گوناگون مطرح می وشد همچون جنگ نرم، تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی و جنگ روانی که در یک تعریف کلی می توان آن را تلاشی سازمان یافته برای تغییر ارزش ها، فرهنگ، باور و هویت ملی کشورهای هدف با هدف سلطه و دستیابی به قدرت بیشتر دانست که اهدافی چون تردید افکنی در اذهان، تغییر محاسبات طرف مقابل و بی تفاوتی نسبت به آرمانها را مد نظر دارد.(2)
امروزه، جنگ نرم بیش از پیش با ابزارهای رسانهای و تکنیکهای عملیات روانی در پی ایجاد یک دهکدهی جهانی در راستای منافع صیونیسم جهانی در حال انجام است. در نتیجهی قدرت نرم، جنگ نرم و جنگ روانی مفاهیمی ناهمگون نیستند بلکه همه در پازل ایجاد قدرت هوشمند تعریف میشوند. هر چند مفاهیم جنگ روانی قدمت بیشتری در مباحث نظامی و عملیات های مکمل جنگ سخت دارد اما حال به صورت کامل در خدمت جنگ نرم قرار دارد.
باید توجه داشت که قدرتهای استکباری از جمله رژیم صهیونیستی و آمریکا به صورت ویژه در اینباره دارای ساختار و برنامههای راهبردی و عملیاتی هستند. برای اطمینان خاطر از وجود ساختار و برنامه برای جنگ نرم توسط کشورهای غربی، مطالعه بر روی اقدامات رسانهای علیه جمهوری اسلامی ایران بهتنهایی کافی است. بررسی و تحلیل محتوای شبکههای ماهوارهای فارسی زبان رایگان و شبکههای مجازی، یک عملیات روانی برنامهریزی شده و هماهنگ را علیه ارزشهای اسلامی و هویت ملی ایران را نشان میدهد.
با این حال علاوه بر مقالات نظریهپردازان مطرح و موضع صریح سیاستمداران این کشورها، اسناد دیگری در این رابطه قابل بررسی است، از جمله دستورالمل اجرایی (fm) که شامل تکنیکها و روندهای عملیات روانی مرکز فرماندهی وزارت جنگ آمریکا است.(3)
این دستورالعمل، قابل اجرا برای تمامی نیروهای نظامی آمریکا است که خطوط روشنی از نگرش و رویکردهای این دولت در راستای جنگ نرم را به نمایش میگذارد. این سند در یک سیکل منظم و برنامهریزی شده؛ طی 5 مرحله گردآوری اطلاعات، تحلیل مخاطب هدف، تولید محصول، انتخاب رسانه، تولید رسانهای و توزیع یک عملیات روانی را پیاده سازی میکند. دقت این سند و جامعیت آن برای طراحی عملیات روانی تاجایی است که در یکی از پیوستهای آن تحت عنوان "نیازمندیهای اولیه اطلاعاتی" بیست بخش وجود دارد که بهطور دقیق و جزئی 400 مورد را برای گردآوری اطلاعات ذکر کرده است!
حال این سوال پیش میآید که جمهوری اسلامی ایران در مواجه با این جنگ نرم و در جهت حفظ و صیانت از هویت ملی، ارزشهای اسلامی، حفظ فرهنگّ غنی خود، افزایش قدرت نرم و همچنین مواجه با اندیشههای معارض و افشای زوایای تاریک و انحراف آنها برای افکار عمومی چه ساختار راهبردی، کلان و برنامههای عملیاتیای دارد؟
در واقع شکاف فرهنگی امروز، در استحاله ارزشها و آسیبهای اجتماعی به دلیل فقدان وجود یک ساختار راهبردی منسجم با بازوانی عملیاتی، کارآمد و هماهنگ است.
شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان "مرجع عالی سیاستگذاری، تعیین خط مشی، تصمیمگیری و هماهنگی و هدایت امور فرهنگی، آموزشی و پژوهشی کشور با مأموریت تصحیح و ارتقاء فرهنگ و سازماندهی امور فرهنگی برای حفظ استقلال، تحکیم و تعمیق تدین، فرهنگ دین باوری و در جهت تحقق تمدن نوین اسلامی" تا بهحال در نقش قرارگاه اصلی و فرمانده فرهنگی کشور چه اسنادی و ضمیمههایی را برای تشکیل قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران طراحی، مصوب، ابلاغ و نظارت کرده است؟(4)
"مولفههای قدرت نرم" و "ساختار مقابله با جنگ نرم" در چند سند اختصاصی جا داشته است؟ سندهایی چون الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت و سند مولفههای هویت ملی ایرانیان چند بند مستقیم و غیرمستقیم و البته کاربردی در این رابطه دارند و چه سازوکار واحدی (ساختار راهبردی، هماهنگ کننده و ناظر) برای نظارت بر این بعد از آنها وجود دارد؟
"در عرصی تهاجم پیچیده و فراگیر فرهنگِ جبهی استكبار بر ضد نظام اسلامی، شورای عالی انقلاب فرهنگی همچون یک قرارگاه اصلی، وظیفه سیاستگذاری راهبردی، هدایت دستگاهها، مراكز تأثیرگذار فرهنگی و بخشهای اجرایی را بر عهده دارد."(5)
البته با این ضرورتها و تعیین ماموریت برای این شورا و وجود شوراهایی مانند شورای امنیت ملی، شورای عالی فضای مجازی و شورای فرهنگ عمومی و سازمان های مشابه دیگر در حوزه فرهنگ تحقیقا ساختار مستقل و ستاد راهبردی با نظارت سیستم فرماندهی برای ارتقا قدرت نرم، دیپلماسی عمومی و مقابله با جنگ نرم وجود ندارد.
بسیاری از نویسندگان پس از مرور منابع و اسناد دریافتند كه دربارۀ قدرت نرم و جنگ نرم در كشور منابع علمی خوب و زیادی به شكل بومی تولید شده و برخی نهادها و سازمانها از آنها برای مقابله با جنگ نرم استفاده مینمایند، اما در مورد "ساختار مقابله با جنگ نرم" در كشور ـبه ویژه در سطح راهبردی- تحقیق خاصی در كشور انجام نشده و اگر هم انجام شده یا چاپ نشده یا دارای طبقهبندی بوده است.(5)
میتوان گفت تنها برنامههای کوتاه مدت و عملیاتی بدون ارتباط تعریف شده و هماهنگ با اسناد بالادست وجود دارد که همین برنامهها نیز بر اثر ضعف برنامهریزی، هماهنگی و نظارت کلان دچار کمیتگرایی، سلیقه مداری و موازی کاری شده و اثر مطلوب را ندارند.
نتیجه این سیکل معیوب، صرف بودجههای کلان برای فرهنگ و "گِلهمند بودن رهبر از وضعیت فرهنگی" و تدکرات دائم ایشان درباره تهدیدات جنگ نرم، جنگ روانی تهاجم فرهنگی و رشد آسیبهای اجتماعی در کشور است. از جمله ضعفهای نداشتن برنامههای راهبردی در اینباره عدم استفاده از پتانسیل هنر است.
متاسفانه در حال حاضر، برنامهریزی رسانهای و رویکردهای ایجابی ما نه تنها متناسب با مخاطب هدف نیست بلکه حرف واحدی هم از رسانهها به گوش نمیرسد! بهعنوان مثال در دو رسانه تصویری سینما و تلویزیون که نظارت سیستمی بر آنها وجود دارد هم، هم تناقض در فرهنگسازی را شاهد هستیم و هم ضعف در این زمینه را! نقطه ضعفی که در یادداشت مقام معظم رهبر انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از تهیهکنندگان، کارگردانان و بازیگران سیما بدان اشاره و نسبت به آن مطالبه شده است.
این درحالی است پروتکل های زعمای یهود که در سدههای قبل به نگارش درآمده در بندهای خود اشارات مستقیمی به رسانه و هنر در راستای استعمار فرانو و جنگ نرم علیه ملتها در راستای تخریب دشمن، هویتسازی خود و ترویج فرهنگ مطلوبشان دارد. فارغ از ساختارهای راهبردی و اسناد کلان، چند سازمان یا برنامه میشناسید که تعریف دقیق و مرحلهای برای انجام پروژههای ایجابی و سلبی رسانهای داشته و در ضمیمه آن 400 مورد! برای شناسایی نقاط تاثیر و طراحی یک عملیات رسانه ای در راستای تغییر نگرش و رفتار مخاطب هدف دارند!(6)
پینوشت:
1-جنگ نرم چیست و راههای مقابله با آن کدام است؟؛ ابنا، 1396
2-"جنگ نرم یعنی ایجاد تردید در دلها و ذهنهای مردم" مقام معظم رهبری.۱۳۸۸/۰۹/۰۴
3- کتاب "تکنیکها و روندهای عملیات روانی"، مرکز عملیات روانی وزارت جنگ آمریکا، ترجمه خبرگزاری فارس
4-بیانات رهبر انقلاب در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ 1390/3/23
5- جایگاه، اهداف و وظایف شورای عالی انقلاب فرهنگی،مرکز پژوهشهای محلس شورای اسلامی
مقاله"طراحی ساختار راهبردی مقابله با جنگ نرم در جمهوری اسلامی ایران"، حسین ظریفمن، محمد تولایی، رضا مقیسه
6- پروتکلهای زعمای یهود
بهبیان دیگر، "قدرت نرم" پدیدهای است که دولتها به دنبال ایجاد آن برای گسترش ایدولوژی و منافع خود در دیگر کشورها هستند. این قدرت با خوانش آمریکایی خود، رنگ و بوی سلطه داشته و زا این رو، "جوزف نای" مقالهای تحت عنوان قدرت نرم power Soft در فصلنامه آمریکایی foreign policy منتشر کرد که دیدگاه جدیدی را به مخاطبان ارائه میکرد. براساس این مقاله، ایالات متحده بهجای آن که از طریق بهکارگیری آنچه که قدرت سخت مینامند به انجام کودتای نظامی در کشورهای رقیب اقدام میکند. ایالات متحده، تلاش خود را بر ایجاد تغییرات در کشورهای مورد هدف از طریق تأثیرگذاری بر نخبگان جامعه متمرکز میکند و به عنوان دستورالعمل سیاست خارجی آمریکا تحت عنوان بکارگیری قدرت هوشمند Smart power به مورد اجرا گذاشته شده است. (1)
قدرت نرم از این دیدگاه با عناوین گوناگون مطرح می وشد همچون جنگ نرم، تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی و جنگ روانی که در یک تعریف کلی می توان آن را تلاشی سازمان یافته برای تغییر ارزش ها، فرهنگ، باور و هویت ملی کشورهای هدف با هدف سلطه و دستیابی به قدرت بیشتر دانست که اهدافی چون تردید افکنی در اذهان، تغییر محاسبات طرف مقابل و بی تفاوتی نسبت به آرمانها را مد نظر دارد.(2)
امروزه، جنگ نرم بیش از پیش با ابزارهای رسانهای و تکنیکهای عملیات روانی در پی ایجاد یک دهکدهی جهانی در راستای منافع صیونیسم جهانی در حال انجام است. در نتیجهی قدرت نرم، جنگ نرم و جنگ روانی مفاهیمی ناهمگون نیستند بلکه همه در پازل ایجاد قدرت هوشمند تعریف میشوند. هر چند مفاهیم جنگ روانی قدمت بیشتری در مباحث نظامی و عملیات های مکمل جنگ سخت دارد اما حال به صورت کامل در خدمت جنگ نرم قرار دارد.
باید توجه داشت که قدرتهای استکباری از جمله رژیم صهیونیستی و آمریکا به صورت ویژه در اینباره دارای ساختار و برنامههای راهبردی و عملیاتی هستند. برای اطمینان خاطر از وجود ساختار و برنامه برای جنگ نرم توسط کشورهای غربی، مطالعه بر روی اقدامات رسانهای علیه جمهوری اسلامی ایران بهتنهایی کافی است. بررسی و تحلیل محتوای شبکههای ماهوارهای فارسی زبان رایگان و شبکههای مجازی، یک عملیات روانی برنامهریزی شده و هماهنگ را علیه ارزشهای اسلامی و هویت ملی ایران را نشان میدهد.
نتیجه این سیکل معیوب، صرف بودجههای کلان برای فرهنگ و "گِلهمند بودن رهبر از وضعیت فرهنگی" و تدکرات دائم ایشان درباره تهدیدات جنگ نرم، جنگ روانی تهاجم فرهنگی و رشد آسیبهای اجتماعی در کشور است.
با این حال علاوه بر مقالات نظریهپردازان مطرح و موضع صریح سیاستمداران این کشورها، اسناد دیگری در این رابطه قابل بررسی است، از جمله دستورالمل اجرایی (fm) که شامل تکنیکها و روندهای عملیات روانی مرکز فرماندهی وزارت جنگ آمریکا است.(3)
این دستورالعمل، قابل اجرا برای تمامی نیروهای نظامی آمریکا است که خطوط روشنی از نگرش و رویکردهای این دولت در راستای جنگ نرم را به نمایش میگذارد. این سند در یک سیکل منظم و برنامهریزی شده؛ طی 5 مرحله گردآوری اطلاعات، تحلیل مخاطب هدف، تولید محصول، انتخاب رسانه، تولید رسانهای و توزیع یک عملیات روانی را پیاده سازی میکند. دقت این سند و جامعیت آن برای طراحی عملیات روانی تاجایی است که در یکی از پیوستهای آن تحت عنوان "نیازمندیهای اولیه اطلاعاتی" بیست بخش وجود دارد که بهطور دقیق و جزئی 400 مورد را برای گردآوری اطلاعات ذکر کرده است!
حال این سوال پیش میآید که جمهوری اسلامی ایران در مواجه با این جنگ نرم و در جهت حفظ و صیانت از هویت ملی، ارزشهای اسلامی، حفظ فرهنگّ غنی خود، افزایش قدرت نرم و همچنین مواجه با اندیشههای معارض و افشای زوایای تاریک و انحراف آنها برای افکار عمومی چه ساختار راهبردی، کلان و برنامههای عملیاتیای دارد؟
در واقع شکاف فرهنگی امروز، در استحاله ارزشها و آسیبهای اجتماعی به دلیل فقدان وجود یک ساختار راهبردی منسجم با بازوانی عملیاتی، کارآمد و هماهنگ است.
شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان "مرجع عالی سیاستگذاری، تعیین خط مشی، تصمیمگیری و هماهنگی و هدایت امور فرهنگی، آموزشی و پژوهشی کشور با مأموریت تصحیح و ارتقاء فرهنگ و سازماندهی امور فرهنگی برای حفظ استقلال، تحکیم و تعمیق تدین، فرهنگ دین باوری و در جهت تحقق تمدن نوین اسلامی" تا بهحال در نقش قرارگاه اصلی و فرمانده فرهنگی کشور چه اسنادی و ضمیمههایی را برای تشکیل قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران طراحی، مصوب، ابلاغ و نظارت کرده است؟(4)
"مولفههای قدرت نرم" و "ساختار مقابله با جنگ نرم" در چند سند اختصاصی جا داشته است؟ سندهایی چون الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت و سند مولفههای هویت ملی ایرانیان چند بند مستقیم و غیرمستقیم و البته کاربردی در این رابطه دارند و چه سازوکار واحدی (ساختار راهبردی، هماهنگ کننده و ناظر) برای نظارت بر این بعد از آنها وجود دارد؟
"در عرصی تهاجم پیچیده و فراگیر فرهنگِ جبهی استكبار بر ضد نظام اسلامی، شورای عالی انقلاب فرهنگی همچون یک قرارگاه اصلی، وظیفه سیاستگذاری راهبردی، هدایت دستگاهها، مراكز تأثیرگذار فرهنگی و بخشهای اجرایی را بر عهده دارد."(5)
البته با این ضرورتها و تعیین ماموریت برای این شورا و وجود شوراهایی مانند شورای امنیت ملی، شورای عالی فضای مجازی و شورای فرهنگ عمومی و سازمان های مشابه دیگر در حوزه فرهنگ تحقیقا ساختار مستقل و ستاد راهبردی با نظارت سیستم فرماندهی برای ارتقا قدرت نرم، دیپلماسی عمومی و مقابله با جنگ نرم وجود ندارد.
بسیاری از نویسندگان پس از مرور منابع و اسناد دریافتند كه دربارۀ قدرت نرم و جنگ نرم در كشور منابع علمی خوب و زیادی به شكل بومی تولید شده و برخی نهادها و سازمانها از آنها برای مقابله با جنگ نرم استفاده مینمایند، اما در مورد "ساختار مقابله با جنگ نرم" در كشور ـبه ویژه در سطح راهبردی- تحقیق خاصی در كشور انجام نشده و اگر هم انجام شده یا چاپ نشده یا دارای طبقهبندی بوده است.(5)
برنامهریزی رسانهای و رویکردهای ایجابی ما نه تنها متناسب با مخاطب هدف نیست بلکه حرف واحدی هم از رسانهها به گوش نمیرسد! بهعنوان مثال در دو رسانه تصویری سینما و تلویزیون که نظارت سیستمی بر آها وجود دارد هم تناقض در فرهنگسازی را شاهد هستیم.
میتوان گفت تنها برنامههای کوتاه مدت و عملیاتی بدون ارتباط تعریف شده و هماهنگ با اسناد بالادست وجود دارد که همین برنامهها نیز بر اثر ضعف برنامهریزی، هماهنگی و نظارت کلان دچار کمیتگرایی، سلیقه مداری و موازی کاری شده و اثر مطلوب را ندارند.
نتیجه این سیکل معیوب، صرف بودجههای کلان برای فرهنگ و "گِلهمند بودن رهبر از وضعیت فرهنگی" و تدکرات دائم ایشان درباره تهدیدات جنگ نرم، جنگ روانی تهاجم فرهنگی و رشد آسیبهای اجتماعی در کشور است. از جمله ضعفهای نداشتن برنامههای راهبردی در اینباره عدم استفاده از پتانسیل هنر است.
متاسفانه در حال حاضر، برنامهریزی رسانهای و رویکردهای ایجابی ما نه تنها متناسب با مخاطب هدف نیست بلکه حرف واحدی هم از رسانهها به گوش نمیرسد! بهعنوان مثال در دو رسانه تصویری سینما و تلویزیون که نظارت سیستمی بر آنها وجود دارد هم، هم تناقض در فرهنگسازی را شاهد هستیم و هم ضعف در این زمینه را! نقطه ضعفی که در یادداشت مقام معظم رهبر انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از تهیهکنندگان، کارگردانان و بازیگران سیما بدان اشاره و نسبت به آن مطالبه شده است.
این درحالی است پروتکل های زعمای یهود که در سدههای قبل به نگارش درآمده در بندهای خود اشارات مستقیمی به رسانه و هنر در راستای استعمار فرانو و جنگ نرم علیه ملتها در راستای تخریب دشمن، هویتسازی خود و ترویج فرهنگ مطلوبشان دارد. فارغ از ساختارهای راهبردی و اسناد کلان، چند سازمان یا برنامه میشناسید که تعریف دقیق و مرحلهای برای انجام پروژههای ایجابی و سلبی رسانهای داشته و در ضمیمه آن 400 مورد! برای شناسایی نقاط تاثیر و طراحی یک عملیات رسانه ای در راستای تغییر نگرش و رفتار مخاطب هدف دارند!(6)
پینوشت:
1-جنگ نرم چیست و راههای مقابله با آن کدام است؟؛ ابنا، 1396
2-"جنگ نرم یعنی ایجاد تردید در دلها و ذهنهای مردم" مقام معظم رهبری.۱۳۸۸/۰۹/۰۴
3- کتاب "تکنیکها و روندهای عملیات روانی"، مرکز عملیات روانی وزارت جنگ آمریکا، ترجمه خبرگزاری فارس
4-بیانات رهبر انقلاب در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ 1390/3/23
5- جایگاه، اهداف و وظایف شورای عالی انقلاب فرهنگی،مرکز پژوهشهای محلس شورای اسلامی
مقاله"طراحی ساختار راهبردی مقابله با جنگ نرم در جمهوری اسلامی ایران"، حسین ظریفمن، محمد تولایی، رضا مقیسه
6- پروتکلهای زعمای یهود