تبیان، دستیار زندگی

فعالیت های فکری فرهنگی امام عسکری(ع)

یکی از بزرگترین مسئولیت های امام عسکری(ع) معرفی فرزند خویش به عنوان امام و مقتدای مردم و زمینه سازی برای غیبت بود که ایشان به شیوه های گوناگون توسل جسته، امامت و غیبت حضرت ولی عصر(ع) را برای مشتاقان ولایت اهل بیت علیهم السلام تبیین و تشریح کردند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
امام حسن عسکری

هشتم ربیع الثانی سال 232 هجری، خورشید مدینه طلوع دیگرگونه ای داشت. خانه امام هادی علیه السلام غرق شادی و نور بود و فرشتگان برای طواف دور گهواره امام حسن عسکری علیه السلام صف کشیده بودند. آن امام والامقام، پس از پدربزرگوارش، در 22 سالگی به امامت رسید و پس از شش سال امامت، در 28 سالگی شربت شهادت نوشید.

اما علی رغم سن کم و دوران کوتاه امامت، حیات بابرکت حضرت(ع) منشاء آثار بسیار در تاریخ اسلام و تشیع شده است که به اجمال مروری بر این برکات داریم.

مقابله با شبهات فکری فرهنگی

از آنجا که امام، دیدبان مکتب و مدافع دین خداست، نسبت به جریان های فکری و انحرافات اعتقادی زمان خود نمی تواند بی تفاوت باشد. دوران امام عسکری(ع) نیز مثل ائمه دیگر علیهم السلام، خالی از این گونه گرایش ها و افکار و داعیه داران و شبهه آفرینان نبود. ایجاد شبهه از سوی مخالفان اسلام با انگیزه گمراه ساختن مسلمین رواج داشت. امام(ع) نیز با بیان حق، روشنگری می کرد و حتی نسبت به کسانی که با جعل حدیث، روایات دروغ را به آن حضرت و پدر بزرگوارش نسبت می دادند، افشاگری می کرد.

برخی از این گرایش های انحرافی پیرامون قرآن بود. مثلاً اسحاق کندی که در عراق بود، درباره قرآن شبهه می پراکند. کتابی را به گمان خود درباره تناقضات قرآن نوشت. امام عسکری(ع) در برخورد بعضی از شاگردان او، فرمود: «آیا در میان شما مرد رشیدی نیست که استادتان کندی را از کاری که به آن مشغول است، باز دارد؟» یکی گفت: او استاد ماست، چگونه می توانیم در این زمینه یا هر موضوع دیگر به او انتقاد کنیم؟ امام(ع) پرسید: «آیا اگر من نکته ای به تو بگویم، به اسحاق کندی منتقل می کنی؟» گفت: آری.

آن گاه امام عسکری(ع)، دلایلی در ردّ شبهه افکنی های اسحاق به شاگرد او آموخت و حتی شیوه بحث و برخورد با او را هم بیان کرد (که نقل آن طول می کشد). وقتی اسحاق آن حرف ها را شنید، به شدت تکان خورد و مجاب گشت و چون حق برای او روشن شد، آن نگاشته ها را از بین برد و سوزاند.

از انحرافات دیگر آن عصر، رواج جعل حدیث و نشر روایات دروغی در میان مردم بود. عروة بن یحیی بغدادی، یکی از جعل کنندگان روایت بود و احادیث دروغی به امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) می بست و نسبت به اموالی که برای امام(ع) از سوی شیعیان می رسید، اختلاس داشت. امام(ع) او را لعن کرده و از شیعیان خواست تا او را لعن و طرد کنند و فریب دروغ پراکنی آنها را نخورند.

لذا ازجمله مهمترین فعالیت های علمی و فرهنگی امام عسکری علیه السلام برخورد با بدعت ها، تحریفات و انحرافاتی بود که در جامعه پیش می آمد؛ مخصوصا اگر این انحرافات از ناحیه اهل قلم و دانشمندان و علما سر می زد، حضرت(ع) نسبت به آن خیلی حساس بود، و این خود درس بزرگی است برای علما که در مقابل انحرافات و تحریفات و بدعت هایی که در جامعه ایجاد می شود، سکوت اختیار نکنند.

معرفی امام پس از خود

یکی از بزرگترین مسئولیت های امام عسکری(ع) معرفی فرزند خویش به عنوان امام و مقتدای مردم و زمینه سازی برای غیبتش بود و ایشان برای ایفای این نقش خطیر به شیوه های گوناگون توسل جسته، امامت و غیبت حضرت ولی عصر(ع) را برای مشتاقان ولایت اهل بیت علیه السلام تبیین و تشریح کردند، که به برخی از آنها اشاره می کنیم.

بشارت به ولادت

در کمال الدین شیخ صدوق (ره) آمده است که احمد بن اسحاق قمی می گوید وقتی حضرت حجت (علیه السلام) متولد شدند از ناحیه امام یازدهم(ع) نامه ای به دستم رسید که به خط حضرت(ع) نوشته شده بود و در آن نامه به ولادت فرزندش و غیبت او اشاره نموده است: «بدان که برای ما فرزندی متولد شده است و این امر نزد شما مخفی و از همه مردم مکتوم و پنهان است و ما این مطلب را جز برای نزدیکان و دوستداران ولایتش اظهار نمی کنیم. دوست می داریم که این مسئله را به شما ابلاغ کنیم تا خداوند به سبب آن شما را مسرور گرداند همان طور که خداوند ما را با آن مسرور و شاد گرداند.»(1)

تصریح بر امامت حضرت حجت(عج)

در کمال الدین آمده است که از حضرت عسکری(ع) درباره این حدیث سؤال شده است که پدرانش روایت کرده اند: «أن الأرض لا تخلو من حجة لله علی خلقه إلی یوم القیامة وأن من مات ولم یعرف إمام زمانه مات میتة جاهلیة»؛ یعنی زمین، خالی از حجت خدا نمی شود تا روز قیامت و هر کس بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد، مرده است به مرگ زمان جاهلیت؟

حضرت(ع) در جواب فرمودند: «این مطلب، کلام حقی است همان طور که روز حق است.»

آنگاه به حضرت(ع) عرض شد: یابن رسول الله(ص)، امام بعد از شما و حجت و جانشین شما چه شخصی است.

حضرت(ع) فرمودند: «او فرزندم محمد است. او امام و حجت بعد از من است و کسی که بمیرد و او را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است. بدان که برای آن حضرت غیبت طولانی است که جاهلان در آن غرق می شوند و اهل باطل هلاک می گردند و موقعیت شناسان به تکذیبش می پردازند. آنگاه او ظهور می کند گویا من می بینم پرچمهای سفیدی را که بالای سرش می جنبد».(2)

ارجاع شیعیان به وکلا

یکی از شیوه هایی که حضرت عسکری علیه السلام برای زمینه سازی غیبت فرزندش به کار گرفت ارجاع آنها به وکلای ویژه و موثقی بود که از ناحیه ایشان به مردم معرفی می شدند و بدین طریق به شیعیانش می فهماند که در آینده نزدیکی امام در میان آنها نیست و لذا باید معالم دینی خویش را از کسانی دریافت دارند که به طریقی با امام زمان علیه السلام ارتباط دارند.

احمد بن اسحاق می گوید روزی بر امام علی بن محمد علیه السلام وارد شدم و از او سؤال کردم: ای سرور من بعضی از اوقات برایم مقدور نیست که به خدمت شما برسم، پس در آن وقت به چه شخصی روی آورم و از چه کسی امتثال امر کنم؟

حضرت(ع) در جوابم فرمود: «این ابوعمر ثقه و امین ماست آنچه او به شما می گوید و ادا می کند از ناحیه من گفته و ادا کرده است.»

احمد می گوید: وقتی امام علی بن محمد علیه السلام از دنیا رفتند روزی به محضر فرزندش امام عسکری علیه السلام رسیدم و همان سؤال را تکرار نمودم؟ حضرت(ع) در جوابم فرمود: «این عمر ثقه و مورد اعتماد ماست در زمان حیات و پس از مرگمان و او مورد اعتماد امام قبلی نیز بوده است. پس هرچه را او بگوید و به شما ادا کند از طرف من گفته و ادا کرده است».(3)

سیره هدایتی امام حسن عسکری علیه السلام

حضرت عسکری علیه السلام با وجود همه آن فشارها و کنترل ها و مراقبت های بی وقفه حکومت عباسی، یک سری فعالیت های سیاسی، اجتماعی و علمی در جهت حفظ اسلام و تشیع و مبارزه با افکار ضد اسلامی و ضد شیعی انجام داد که اهم کوشش ها و تلاش های علمی ـ فرهنگی آن حضرت(ع) عبارت است از: تربیت شاگردان: گرچه حضرت عسکری علیه السلام بر اثر نامساعد بودن زمان و محدودیت بسیار شدید که حکومت عباسی اعمال می کرد، موفق به گسترش دانش دامنه دار خود در سطح کل جامعه نشد، ولی در تربیت شاگردانی که هر کدام به سهم خود در نشر و گسترش معارف ناب تشیع و رفع شبهات دشمنان شیعه نقش مهم و بسزایی داشتند، موفق گشت.

حضرت عسکری علیه السلام در کنار تربیت شاگردان از تشویق نویسندگان غافل نبود؛ از جمله داود بن قاسم جعفری می گوید: کتاب «یوم و لیلة» از یونس آل یقطین را به حضرت عسکری علیه السلام عرضه داشتم. امام فرمود: «تَصْنیفُ مَنْ هذا؛ نوشته چه کسی است؟» گفتم: نوشته یونس است. آن گاه فرمود: «اَعْطاهُ اللّهُ بِکُلِّ حَرْفٍ نُورا یَوْمَ الْقِیامَةِ؛ خداوند در مقابل هر حرف، نوری به او در روز قیامت عطا فرماید.»

تالیفات

حضرت عسکری علیه السلام علاوه بر تربیت شاگردان و تشویق نویسندگان، خود نیز دست به قلم برده و کتب و نامه های فراوانی را برای توسعه علم و دانش و هدایت و راهنمایی جامعه از خود به یادگار گذاشته است.

پی نوشت:
1- کمال الدین، ج2، ص 408؛
2- همان، ص 409؛
3- الغیبه، ص 215.

منبع: خبرگزاری شبستان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.