تبیان، دستیار زندگی

حال خوب در روزهای نه چندان خوب (2)

دست اندازهای ضروری برای روزهای بهتر

برای رسیدن به حال خوب گاهی باید بجای دونده ی معمولی بودن، پرش از مانع را تمرین کرد؛ بزرگترین موانع زندگی را می توان قوانین درونی و نانوشته ی خود ما دانست.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : ندا داودی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
دست اندازهایی برای آرامش

 زندگی بدون مشکلات امکان‌پذیر نیست. در مقاله پیشین دو راهکار «بستن پرانتزهای نیمه‌باز» و «قبول کردن محدودیت‌های سالم» را برای بهتر شدن حالتان در روزهای خوب و بد زندگی پیشنهاد دادیم اما راهکارهای دیگری هم وجود دارد که کمک می‌کند زندگی آرام‌تری را برای خود بسازید.

مقایسه، ممنوع!

هرکدام از ما شرایط زندگی متفاوتی را تجربه کرده‌ایم؛ کشور و فرهنگی که به دنیا آمده‌ایم، شهر، محله، خانواده، مدرسه‌ای که درس‌خوانده‌ایم مانند هم نبوده است. توانایی‌ها و استعدادها، چهره و سلامت بدن و خیلی چیزهای دیگر بین ما و دیگران فرق می کند. در یک خانواده که بسیاری از شرایط یکسان است بازهم بین خواهر و برادرها و شرایط زندگی‌شان تفاوت وجود دارد. درست است که بخش بزرگی را خودمان می‌سازیم اما با توجه به شرایط اطراف، نتیجه این ساختن متفاوت است. شاید هم در بخشی از زندگی، کم‌کاری‌های خودمان باعث شده است که نتیجه زندگی امروزمان ازآنچه توقع داریم دور باشد و از نزدیکانمان فاصله گرفته باشیم. درهرصورت شرایط امروزتان را باید بپذیرید تا بتوانید از کاستی‌هایش درس بگیرید.

بی‌تردید، چند لحظه ایستادن ، به عقب نگاه کردن و تحلیل بی طرفانه ی اتفاقات زندگی _بدون عینک من بدبختم_ می تواند به شما کمک کند. بهتر است هرروزتان را با دیروز خودتان مقایسه کنید و اگر گرفتار دور باطل مقایسه با دیگران شوید، توانایی لذت بردن از داشته‌هایتان را از دست می‌دهید و چیزهایی که به‌دست آوردید _داشته های تان_ نمی‌تواند باعث حال خوبتان شود. درحالی‌که چشمتان به ویترین ساختگی است که بقیه از زندگی خودشان نشان می‌دهند.

شما هرگز وقت و انرژی بی‌نهایتی ندارید که صرف رصد زندگی دیگران کنید، دریای زندگی خودتان برای یک‌عمر شناگری ماهرانه کافی است. پس تمرکزتان بر زندگی خودتان باشد تا حالِ بهتری را تجربه کنید.


این روزها، همه ما به لطف شبکه‌های اجتماعی در جریان گزارش تصویری و مشروح زندگی یکدیگر قرار می‌گیریم. از میز غذاهای رنگی گرفته تا چندمین سالگرد ازدواج و هدایای خاص تولد و مسافرت‌های رویایی را در صفحه دیگران می‌بینیم و لایک می‌کنیم و گاهی یک "دیس‌لایک" برای خودمان می‌فرستیم که چرا چنین تجربه‌هایی در زندگی ما نیست. بهتر است هرگاه دچار چنین حسی شدید یادتان باشد که عکس‌های شبکه‌های اجتماعی بسیار پرزرق‌وبرق تر از واقعیت است و گاهی عاشقانه‌ترین پست‌ها پس از چند روز برداشته می‌شود و پست هایی با مضمون برعکسِ پست قبلی بارگزاری می‌شود.

توجه داشته باشید که  ما هرگز وقت و انرژی بی‌نهایتی نداریم که صرف رصد زندگی دیگران کنیم، دریای زندگی خودمان برای یک‌عمر شناگری ماهرانه کافی است. پس تمرکزمان بر زندگی خودمان باشد تا حالِ بهتری را تجربه کنیم.

تغییر، یک‌قدم به جلو!

شک نداشته باشید که اگر مسیر همیشگی را امروز هم بروید، به همان نقطه تکراری خواهید رسید. چگونه توقع دارید که آدم دیگری نشوید و کارهای دیگری نکنید اما زندگی‌تان و حالتان به‌صورت جدی تغییر کند؟ شما برای رسیدن به آرامش و آرزوهایتان نیاز دارید تا نوع زندگی‌تان را تغییر دهید. اگر می‌خواهید بدن سالمی داشته باشید نمی‌توانید مثل گذشته مداوم "فست فود" بخورید، ورزش نکنید و خودتان به استرس‌ها دامن بزنید اما انتظار سلامتی داشته باشید. اگر امروز سرحال نیستید، نگاهتان به زندگی مثبت نیست و در کل حال خوبی ندارید، پس باید برنامه‌ای بنویسید تا آدم دیگری در نوع نگاه به رفتار و موضوعات اطرافتان شوید.  

برای این کار با خودتان صادق باشید. سعی کنید علت حال بد و نارضایتی‌تان را از ذهن و قلبتان استخراج‌کنید. وقتی می‌گویم استخراج؛ فکر نکنید همان دلایل اولیه و سطحی می‌تواند به شما کمک کند، چون در اکثر مواقع این دلایل نوعی فرافکنی است. اینکه قیمت‌ها بالا رفته است و نمی‌توانید ماشینی که مدنظرتان بود را بخرید و ... می‌تواند چند روزی حالتان را خراب کند اما اگر به‌طور کل زندگی‌تان را دچار مشکل کرده است، این‌ موارد بهانه‌ای شده تا مشکلات ریشه‌دارتری در شما فعال شود. تا زمانی که متوجه نشوید حال بد شما علت اصلی‌اش چه چیزی است، نمی‌توانید آرامش را به قلبتان وارد کنید.

برای مثال شما بعد از شنیدن خبر قبولی خواهرتان در کنکور دکترا حالتان خراب می‌شود. او را دوست دارید و از موفقیتش خوشحال هستید اما حال روحی‌تان به هم می‌ریزد. ممکن است فکر کنید علتش یک حسادت ساده است اما می‌تواند ریشه در احساس بی‌ارزشی و کمبود اعتمادبه‌نفس شما داشته باشد. این چیزی است که با صادقانه فکر کردن به آن می‌رسید و می‌توانید حلش کنید. اگر حس بی‌ارزشی و شکست خوردگی دارید باید سبک هدف‌گذاری خودتان را تغییر دهید و با انتخاب هدف‌های معقول‌تر و تقویت پشتکار خود به سمت آن حرکت کنید و با چند تجربه موفقیت و رسیدن به هدف بر این احساس غلبه کنید. اما اگر شما دچار کمال طلبی منفی باشید کار کمی متفاوت و سخت‌تر است چون به هر هدفی که برسید، بازهم هنوز قله‌ای هست برای فتح کردن که به آن نرسیده‌اید. در این صورت باید به‌طورجدی بر این ویژگی منفی‌تان کارکنید.

وقتی علت حال بدتان را پیدا کردید، برنامه‌ای مشخص برای تغییر در فکر و رفتارتان تعیین کنید. بهتر است آن را بنویسید تا بیشتر جنبه اجرایی پیدا کند. اگر شما به خاطر چاقی‌تان حس منفی نسبت به خودتان دارید، در قدم اول باید خودتان را همان‌گونه که هستید دوست داشته باشید و یک فاجعه از چند کیلو اضافه‌وزن نسازید و در قدم بعد برای برطرف شدن این مشکل تلاش معقولی را برنامه‌ریزی کنید. مثلاً روزی نیم ساعت پیاده‌روی و کم کردن کالری دریافتی.

مراقب باشید برنامه‌ریزی‌تان برای تغییر سبک زندگی، معقول و قابل‌اجرا باشد تا بازهم شمارا در تله کمال‌گرایی منفی نیاندازد."شک نکنید که هرگاه روش زندگی‌تان را تغییر دهید، کم‌کم حالتان هم‌تغییر خواهد کرد"

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.