تبیان، دستیار زندگی

فیلمنامه‌‌های خوبی در ایران نگاشته می‌شود!

فیلم سینمایی «گلدن‌تایم» به کارگردانی پوریا کاکاوند و تهیه‌کنندگی حسن فتحی این روزها در سینماهای گروه هنر و تجربه در حال اکران است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پوریا کاکاوند

فیلم سینمایی «گلدن‌تایم» به کارگردانی پوریا کاکاوند و تهیه‌کنندگی حسن فتحی این روزها در سینماهای گروه هنر و تجربه در حال اکران است و با استقبال خوبی از سوی مخاطبان روبه‌رو شده است. پوریا کاکاوند سال‌ها در تئاتر فعالیت داشته و این اثر نخستین فیلم سینمایی بلند او به شمار می‌رود. به همین بهانه با او به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید. 

فیلم سینمایی «گلدن‌تایم» اثری از گروه «سوراخ تو دیوار» است، گروهی که پیش‌تر چندین اجرا و تجربه موفق در عرصه تئاتر داشته است، چطور بعد از سال‌ها فعالیت در عرصه تئاتر به سینما آمدید و فیلم سینمایی «گلدن‌تایم» شکل گرفت؟

«سوراخ تو دیوار» عنوان گروهی چهار‌نفره متشکل از من، جابر رمضانی، پیام سعیدی و روشنک مرادی است که همگی از ورودی‌‌های سال۸۶ دانشگاه سوره هستیم. این گروه بر پایه ادبیات نمایشی است و تولید متن همواره از دغدغه‌‌های اصلی ما بوده است، حالا این متن می‌تواند نمایشنامه، فیلمنامه و یا حتی در حوزه ادبیات داستانی باشد. در تمام این سال‌ها من و جابر رمضانی سعی کردیم به موازات آن‌که در فضای کارگردانی فعالیت می‌کنیم، از دغدغه تولید متن غافل نشویم و آن را پیگیری کنیم. من از سال۸۸ وارد حوزه کارگردانی فیلم‌کوتاه شدم و سه فیلم‌کوتاه ساختم که هر کدام در جشنواره‌‌های جهانی نیز حضور داشتند. جابر رمضانی هم به همین شکل، از سال۹۱ ساخت فیلم‌کوتاه را آغاز کرد و تاکنون سه فیلم‌کوتاه ساخته که هر کدام حضور جهانی را نیز تجربه کردند اما من در سال۹۳ تصمیم گرفتم تا اولین فیلم بلند خود بسازم. هر کاری ابزار خودش را می‌طلبد، من در ساخت این فیلم مستقل در شرایطی که سرمایه‌گذاری نداشتم و بودجه محدودی برای ساخت آن در دستم بود به سراغ بازیگرانی رفتم که پیش‌تر در تئاتر و یا فیلم‌کوتاه با آن‌ها همکاری کرده بودم و رفاقت داشتم. به‌نوعی همه چیز در «گلدن‌تایم» از دل همین گروه شکل گرفت و شروع شد.

در میانه‌‌های صحبتتان گفتید که یکی از اهداف گروه شما تولید متن و محتواست، خیلی از سینماگران یکی از ضعف‌‌های اصلی سینما را نبود متن می‌دانند. در تولید متن چه در مدیوم تئاتر و چه در سینما همواره چه نگاهی را دنبال کردید و نظرگاه شما در سینما در ادامه همان نوع نگاهتان در تئاتر بوده است؟

فارغ از آن‌که مدیوم‌‌ها با یکدیگر فرق می‌کنند و وقتی مدیوم تفاوت پیدا می‌کند ابزار‌‌های نوشتن نیز متغیر می‌شوند، اما ما سعی کردیم در زمینه نگارش نمایشنامه و فیلمنامه مسیری را طی کنیم که همواره در هر اثر نقطه مقابل کار قبلی خود باشیم مثلا اگر در یک نمایشنامه تجربه‌ای را کسب می‌کنیم در کار بعدی شرایط و ابعاد کار را به سمتی هدایت کنیم که تجربه متفاوتی برایمان به حساب بیایید. این تجربه جدید می‌تواند در حوزه فرم، محتوا، مضمون و... باشد. نمی‌دانیم چقدر از این حیث موفق بودیم اما ما همواره تلاشمان بر این بود تا در متن‌‌هایی که توسط خودمان نگاشته می‌شود اتفاقات جدیدی رقم بخورد. البته درخصوص قسمت اول سوال شما باید بگویم به نظر من نقطه ضعف سینمای ما فیلمنامه نیست.

کمی بیشتر درباره این نظر خود صحبت کنید، بر چه مبنایی این دیدگاه را دارید؟

به نظر من سینمای ایران جزو چهار سینمای برتر جهان است و بدون شک این قضیه برای من ثابت شده است. شاید در زمینه سخت‌افزاری، اکران، تعداد و کیفیت سالن‌‌های سینما در حد سینمای خیلی از کشور‌‌ها نباشیم اما از منظر دیگر یعنی تعداد آثار خوب و قابل توجه نسبت به تولیدات سالانه سینما، ما وضعیت خوب و مطلوبی داریم. من اصلا به این قائل نیستم؛ در سینما مشکل فیلمنامه متوجه ماست به نظر من ما مشکل فهم فیلمنامه داریم. اگر بخواهیم جوایز را هم ملاک قرار دهیم سینمای ایران و شخص خود آقای فرهادی حداقل در این حوزه موفق به کسب جایزه جشنواره کن و کاندیدا در اسکار شدند. ما در حوزه فهم و شناخت فیلمنامه دچار مشکل هستیم. وقتی یک فیلمنامه به فیلم تبدیل می‌شود از نظر خیلی‌‌ها می‌گذرد و به‌نوعی نظر افراد زیادی روی آن اعمال می‌شود و شاید آنچه روی پرده دیده می‌شود همان چیزی که فیلمنامه‌‌نویس نوشته است، نباشد. آقای فرهادی فیلمنامه‌‌های آثاری چون «چهارشنبه‌سوری»، «درباره الی»، «جدایی نادر از سیمین» را منتشر کردند و متن این آثار فیلم نوشته نیست بلکه همان فیلمنامه اصلی کار است، از آن‌جایی که خود اصغر فرهادی کارگردان و فیلمنامه‌‌نویس آثارش است شاید متن فیلمنامه در زمان ساخت در جهت بهبود اثر تغییر کرده باشد. تصور کنید شما فیلمنامه‌ای را بنویسید و به کارگردانی بسپارید آن وقت بی‌آنکه شما بدانید خیلی تغییرات روی متن شما اعمال خواهد شد. می‌خواهم بگویم آنچه ما بعد از تماشای یک فیلم به‌عنوان فیلمنامه و قصه ارزیابی می‌کنیم لزوما همان چیزی نیست که فیلمنامه‌‌نویس‌‌های ما نوشته‌اند بلکه متنی است که نظرات مختلفی روی آن اعمال و ساخته شده است. با لحاظ چنین چیزی من فکر می‌کنم فیلمنامه‌‌های خوبی در ایران نگاشته می‌شود.

فیلم سینمایی «گلدن‌تایم» اثری برخاسته از سینما مستقل است، ما آنچه در فیلم شما خیلی خودنمایی می‌کند عنوان و نام حسن فتحی در جایگاه تهیه‌کننده است. حسن فتحی در به ثمر رسیدن این فیلم چقدر نقش اساسی ایفا کردند؟

آقای فتحی سال‌ها تئاتر کار کرده‌اند و تجربیات این عرصه را به سینما و تلویزیون برده‌اند و می‌توانم بگویم یکی از بهترین سریال‌ساز‌‌ها و نویسندگان سینمای ایران هستند که همواره دغدغه تاریخ را داشتند و دارند. ما نیمی از فیلم «گلدن‌تایم» را ساخته بودیم و به تهیه‌کننده‌ای احتیاج داشتیم تا بتوانیم به‌واسطه حضور او، پروانه نمایش فیلم را اخذ کنیم. به‌واسطه رفاقتی که با امیرحسین فتحی داشتم، او ارتباط ما با حسن فتحی را شکل داد اما حضور ایشان فقط به‌عنوان تهیه‌کننده نبود و به هدفی که گفتم ختم نشد، در نیمه باقی‌مانده فیلم در زمینه فیلمنامه، کارگردانی و... با حسن فتحی مشورت کردم و او بیشتر از آن‌که تهیه‌کننده باشد و بخواهد بعد تولید فیلم را جلو ببرد به‌صورت مشاور کارگردان ظاهر شد و این برای من افتخار بود که در کنار ایشان کار کنم.

یکی از نکات جالب این فیلم بازیگران آن است، از هوشنگ گلمکانی و کیومرث‌‌ پوراحمد گرفته تا مجتبی پیر‌‌زاده و... چطور به چنین کلاژی رسیدید؟

زمانی که خواستم این فیلم را بسازم، دیدم اطرافم پر از کسانی است که توانایی این را دارند تا به‌عنوان بازیگر نقش اصلی یک فیلم بلند ظاهر شوند اما به‌خاطر حجم زیادی از بازیگران اضافه شده به سینما در این سال‌ها و یا میل سینماگران برای تکرار افراد جواب پس‌داده؛ هنوز نتوانستند جای خود را در سینما باز کنند اما این پتانسیل را دارند. از سوی دیگر تمایل داشتم در این تجربه با کسانی کار کنم که از قبل نسبت به آن‌ها آشنایی داشتم. به هر حال ژاله صامتی و ریما رامین‌فر کسانی هستند که هر کدام پیشینه قوی تئاتری داشتند اما درخصوص هوشنگ گلمکانی و کیومرث ‌‌پوراحمد باید بگویم آقای گلمکانی چند سالی می‌شود که من را می‌شناسند و نمایش‌‌ها و فیلم‌های کوتاه من را دیدند و رفاقتی استاد و شاگردی با یکدیگر داریم، قبل از آن‌که بخواهم پیشنهاد بازی در این فیلم را به ایشان بدهم، آقای گلمکانی در جریان ساخت این فیلم بودند و اتفاقا ایده آن را دوست داشتند به همین سبب زمانی که این پیشنهاد را مطرح کردم جواب مثبت دادند و آقای‌‌ پوراحمد نیز به‌دلیل اعتمادی که آقای گلمکانی به من داشتند، به پروژه اعتماد کردند. به هر حال کار سختی بود، آقای‌‌ پوراحمد سال‌های سال بازیگرانی بزرگی را در این سینما هدایت کردند و فکر این‌که من بخواهم او را هدایت کنم شوخی به نظر می‌رسید اما خوشبختانه این اتفاق افتاد. البته این نکته را هم اضافه کنم که این فیلم ۷۴ بازیگر داشت و به نظرم دوستان کارگردان و تهیه‌کننده برای انتخاب بازیگران توانمند و چهره‌‌های جدید می‌توانند این فیلم را تماشا کنند.

فیلمنامه شما به‌لحاظ ساختاری دوازده اپیزود است و این فرم چه در نگارش فیلمنامه و چه در ساخت یک چالش برای شما به حساب می‌آید این‌که قصه‌‌های به‌خوبی روایت شود اما تعداد زیاد آن مخاطب را کلافه نکند و به هر روایت به اندازه کافی پرداخت شود!

فرم اپیزودیک در سینما فرم نامتعارفی نیست اما همین فرم برای تماشاگر امروز سینمای ایران کمی نامتعارف است، به همین دلیل باید مولفه‌‌هایی را لحاظ می‌کردیم تا مخاطب با اثر همراه شود و آن مولفه‌ای که در نظر گرفتیم قصه‌گویی بود تا تماشاگر صرفا درگیر فرم انتخاب‌شده برای روایت نشود. سعی کردم قصه‌‌هایی نو و جذاب را برای مخاطب روایت کنم تا اگر با ویژگی‌‌های فرمی فیلم ارتباط برقرار نکرد اما همچنان بتواند تا انتها با داستان‌‌ها همراه باشد.

درخصوص اکران فیلمتان در گروه هنر و تجربه و کم و کیف آن نکته‌ای هست که بخواهید بگویید؟

اگر هنر و تجربه نبود این فیلم نمی‌توانست در هیچ کجا اکران شود، برای فیلم ما یک اتفاق خوب افتاد. به‌دنبال استقبال تماشاگران سینما مگامال که جزو سینماهای هنر و تجربه نیست این فیلم را در سالن‌‌های خود نمایش داد و حتی به سانس‌‌های فوق‌العاده هم رسید. این‌که هنر و تجربه روزبه‌روز گسترش پیدا می‌کند اتفاق بسیار خوبی است.



منبع: خبرگزاری صبا/ملیکا مومنی‌راد