هوش هیجانی و پروراندن آن در کودکان
پرورش هوش هیجانی در کودکان
آنچه موجب شناخت احساس خوب و بد در درون ما میشود را «هوش هیجانی» مینامیم.
منظور از هوش هیجانی چیست و چگونه می شود هوش هیجانی کودکان را افزایش داد؟
هوش هیجانی که از آن به هوش عاطفی یا هوش اجتماعی نیز یاد میشود، عبارت است از شناخت و کنترل عواطف، احساسات، هیجانات درونی خود و دیگران و استفادهی مناسب از این هیجانات برای برقراری ارتباط بهتر با خود و دیگران.بهعبارتیدیگر، هوش هیجانی، مجموعهای است از استعدادها و تواناییهایی که فرد را قادر میسازد تا کنترل احساسات، هیجانات و عواطف شخصی خود را به دست گیرد و ضمن استفاده از منطق در تصمیمگیریها، از عواطف خود نیز استفاده کند بهشرط آنکه بتواند بهموقع و به نحوی مطلوب، احساسات خود را مدیریت نماید.
بهطورکلی آنچه موجب شناخت احساس خوب و بد در درون ما میشود را «هوش هیجانی» مینامیم.
هوش هیجانی بر 5 بعد از مهارتهای زندگی تأکید دارد:
1- مهارتهای درون فردی: شامل عزتنفس، خودآگاهی و شناخت احساسات خود، ابراز عقاید و احساسات خود، پذیرش عقاید و احساسات خود، استفادهی مناسب از عواطف، بهرهوری از استقلال تفکر، خودشکوفایی، اظهار وجود، بازشناسی و فهم احساسات خود، احترام به خود و عدم وابستگی.2- مهارتهای میان فردی: شامل درک افراد با خصوصیات متفاوت، همدلی، مسئولیت پذیری اجتماعی، عضو گروه بودن و همکاری متقابل، توان آگاهی از احساسات و حالات دیگران و توانایی تحسین و انتقاد مناسب.
3- سازگاری یا قابلیت انطباق: شامل حل مشکلات و تشخیص و تعریف مسائل زندگی، یافتن راهحل مناسب، واقعگرایی و انعطافپذیری.
4- کنترل استرس: شامل توان مقابله با وقایع، مشکلات، فشارهای روحی- روانی، کنترل هیجانات منفی و مثبت.
5- خلقوخوی عمومی: شامل شادی، نگرش مثبت و حفظ آن در شرایط سخت، خوشبینی و احساس رضایت.
خصوصیات افرادی که دارای هوش هیجانی بالا هستند:
این افراد میتوانند عواطف خود و دیگران را کنترل نمایند، پیامدهای مثبت و منفی رفتار را میدانند، نقاط ضعف و قوت خود را میشناسند، از توانمندیهای اجتماعی بالایی برخوردارند، سطح یادگیری بالاتر و عملکرد شغلی بهتری دارند، احساسات خود را بهوضوح بیان میکنند، از ابراز احساسات خود بیمی ندارند، قادر به ایجاد ارتباط مناسب کلامی و غیرکلامی هستند، احساسات را با تعقل و منطق متعادل میسازند، به دیگران وابستگی غیرمنطقی ندارند، دارای انگیزههای درونیاند، قدرت، ثروت، شهرت، موقعیت اجتماعی و تأیید دیگران، به آنان روحیهی کاذب نمیدهد، انعطافپذیرند، شکست در آنان آثار عمیق روحی و روانی بر جای نمیگذارد، توانایی تشخیص هیجانات عمیق و پیچیده را دارند، مسئولیت احساسات خود را بر عهده میگیرند، مهارتهای کسب آرامش، اعتمادبهنفس و انگیزش را بهخوبی میدانند، در کارهای گروهی، موفق هستند، خلاقیت بالایی دارند، خودباوری و خودارزیابی دارند، میکوشند تا احساسات خود را پیشبینی کنند، موقعیتهایی که بهطور مداوم در آنان احساسات منفی برمیانگیزد را شناسایی کرده و تغییر میدهند، مهربان و صمیمیاند، آسودهخاطر و مسلط به خود میباشند، عشق و دوست داشتن را بهخوبی درک میکنند، به عواقب کارهای خود میاندیشند، برای افزایش عزتنفس خود تلاش میکنند، مستقل هستند، احساسات خود را به رسمیت میشناسند، از مصرف مواد مخدر یا الکل و سیگار بهمنظور فرار موقت از موقعیتهای سخت و پرفشار روانی، اجتناب کرده و بهجای آن، به حل مسئله میپردازند؛ یعنی اینگونه افراد میتوانند پیامدها را در ذهنشان تخمین بزنند و برای رسیدن به اهداف بزرگتر لذت زودگذر را کنار میزنند.هوش هیجانی، مجموعهای است از استعدادها و تواناییهایی که فرد را قادر میسازد تا کنترل احساسات، هیجانات و عواطف شخصی خود را به دست گیرد و ضمن استفاده از منطق در تصمیمگیریها، از عواطف خود نیز استفاده کند بهشرط آنکه بتواند بهموقع و به نحوی مطلوب، احساسات خود را مدیریت نماید.
خصوصیات افرادی که دارای هوش هیجانی پایین هستند:
این افراد، احساسات خود را کمتر بروز میدهند، مسئولیت احساساتشان را بر عهده نمیگیرند، شخصیت باثباتی ندارند، اغلب بیاحساس هستند و حس همدلی و همدردی ندارند، ازنظر عاطفی، هیچوقت در دسترس نیستند، اعتراف به خطا یا عذرخواهی را دشوار میدانند، در مورد افراد، سریع قضاوت میکنند، در مقابل انتقاد، بیصبرند، به دنبال برقراری ارتباط با جایگزینهای غیرانسانی هم چون حیوانات خانگی یا گیاهان و یا موجودات خیالی هستند، بر اعتقادات خود هرچند غلط، پافشاری میکنند و با تغییر، کاملاً مخالفاند و احساس بیعلاقگی، ناپایداری، عصبانیت، وابستگی و شکست میکنند.مهارتهای هوش هیجانی، با تعلیم و تربیت کودکان بهوسیلهی پدر و مادر آغاز میشود، بنابراین لازم است والدین، خود مهارتهای لازم را در این زمینه کسب کنند.
چگونه کودکانی باهوش هیجانی بالا پرورش دهیم؟
- به کودک آموزش دهید که احساسات خود را بشناسد و آنها را نامگذاری کند. بهعنوان نمونه بتواند بیان کند که اکنون چه حالی دارد؛ عصبانی است، شاد است، ناراحت است و ... تصویر حالتهای مختلف هم چون خشم، غم، شادی، گریه، تعجب و ... را روی کاغذ بکشید و به کودک توضیح دهید.- برای احساسات کودک، ارزش قائل شوید. به او بیاموزید که صادقانه، هیجانات و احساسات خود را بروز دهد و او را مجبور به سرکوب احساسات منفیاش نکنید، بلکه طریقهی درست بروز آنها را آموزش دهید.
- ایجاد محیط امن عاطفی که کودک بتواند بهراحتی احساساتش را بیان کند، ضروری ست.
- بهجای نامگذاری روی فرزندان، با صفات گوناگون چون خجالتی، ترسو، بیدستوپا و ... احساسات آنان را نامگذاری کنید، مانند: «من فکر میکنم که تو احساس خجالت یا ترس میکنی.»
- اشتباهات و عذرخواهی کودک را بپذیرید.
- با کودک در تمام شرایط، همدلی داشته باشید. سعی کنید خود را بهجای او قرار دهید و احساساتش را بهجای انکار، تأیید کنید. بهعنوان نمونه اگر نتوانست کاری را بهدرستی انجام دهد، به او بگویید طبیعی ست و شما هم که هم سن او بودید و یا تمام کودکان هم سن او، همین مشکلات را داشته و دارند و چگونگی یافتن راهحل را به او آموزش دهید.
- مهارتهای اجتماعی و ارتباطات را به کودک آموزش دهید.
- به کودک کمک کنید تا دیگران، روابطی صمیمانه همراه باادب، برقرار نماید.
- نحوهی برخورد با مشکلات و حل آنها را در موقعیتهای مختلف، به کودک آموزش دهید.
- بهترین معلم کودک، رفتار والدین است نه گفتار آنان، بنابراین از کلمات و جملات نامناسب برای بروز احساساتتان استفاده نکنید، بیشازحد، از کودک انتقاد نکنید تا اعتمادبهنفسش را از دست ندهد و در موقعیتهای پراسترس، مهارتهای تسلط بر هیجانات را به کار ببرد.
منبع: پرسش و پاسخ های عمومی مشاوره روانشناسی مرکز مشاوره تبیان