تبیان، دستیار زندگی

غلام‌ رضا اردستانی

گزیده‌ ای از مصاحبه با جناب آقای غلام‌ رضا اردستانی (معلم پیش‌ دبستان و دبستان علوی شماره‌ 1) را با هم می‌ خوانیم:
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
💠 سال اوّل بدون تجربه‌ تدریس، برای شما سخت نبود؟
چرا خیلی سخت بود. از شدت فشاری که به من می‌آمد، گاهی ظهرها دیگر قادر به ادامه‌ کار نبودم و مدتی می‌خوابیدم. البته آقای نیرزاده درس می‌داد و من برای تمرین‌ ها کمک می‌کردم. یادم است گاهی من ظهر می‌ خوابیدم و از سکوت بچه‌ ها بیدار می‌شدم. اتاق معلمان دقیقاً کنار حیاط بود. با عجله می‌ دویدم بیرون که بروم سر کلاس؛ اما متوجه می‌ شدم آقای شکوهی بچه‌ های کلاس مرا به کلاس خودش برده است.

ایشان می‌ گفت: «برو راحت باش، ساعت بعد بیا !» آن زمان من 20 ساله بودم و آقای شکوهی 50 سال داشت. سطح همکاری و هم‌ فکری خیلی بالا بود. مسئولیت بر دوش یک نفر نبود؛ همه خود را مسئول می‌ دانستند. معلمی داشتیم به نام آقای اربابی. اگر درست محاسبه کنیم، الان کار ایشان را 5 نفر انجام می‌ دهند؛ در حالی که ممکن است همه‌ کارهایی که ایشان آن زمان می‌ کرد، امروز عرضه نشود! الان دیگر مثل آن زمان نمی‌ توانیم کار کنیم. اکنون نیز فضای همکاری در مدرسه‌ ما نسبت به جاهای دیگر بسیار خوب است.

 غلام‌ رضا اردستانی
📷 توضیح عکس: آقایان اردستانی (سمت چپ)، روشن و شهرابی، از معلّمان دبستان علوی شماره‌ 1
📚 منبع: مصاحبه‌ مؤسسه‌ متن با آقای غلام‌ رضا اردستانی (در دست انتشار)