تبیان، دستیار زندگی

تکثر فرهنگی برای عدالت آموزشی، بخش دوم

یکی از راه‌های توجه به تنوع فرهنگی و در‌ نظر‌ گرفتن آن برای تحقق عدالت آموزشی، فراهم‌ آوردن امکان آموزش به زبان مادری برای تمامی کسانی است که دارای فرهنگ و در‌نتیجه زبان مادری خاص خویش هستند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تکثر فرهنگی برای عدالت آموزشی، بخش دوم
زبان مادری
یکی از راه‌های توجه به تنوع فرهنگی و در‌ نظر‌ گرفتن آن برای تحقق عدالت آموزشی، فراهم‌ آوردن امکان آموزش به زبان مادری برای تمامی کسانی است که دارای فرهنگ و در‌نتیجه زبان مادری خاص خویش هستند. دلایل عمده‌ای درباره اهمیت زبان مادری و نقش آن در گسترش و ایجاد عدالت آموزشی در جامعه وجود دارد. «ملکیان» بر این باور است که «وقتی ما زبان مادری را از انسان‌ها دریغ می‌کنیم، بر وفق همه نظام‌ های ارزش‌ گذاری، مرتکب خطا می‌شویم؛ یعنی هم ازلحاظ نظام ارزش‌گذاری حقوقی، هم ازلحاظ نظام ارزش‌ گذاری اخلاقی، هم ازلحاظ نظام‌ ارزش‌ گذاری زیبایی‌ شناسانه و هم از لحاظ نظام ارزش‌ گذاری مصلحت‌ اندیشانه؛ یعنی در همه نظام‌های ارزش‌گذاری اجازه نداریم زبان مادری دیگران را از آنها بگیریم یا محدودیت برای کاربرد زبان مادری آنها ایجاد کنیم». وی استدلال می‌کند از‌آنجایی‌که آموزش به زبان مادری برای انسان‌ها متضمن ایجاد محدودیت برای آزادی دیگران نیست، بنابراین نمی‌توان به لحاظ حقوقی، آزادی در دستیابی به آموزش زبان مادری را از انسان‌ ها دریغ داشت. ملکیان از منظر اخلاقی با توجه به چهار رهیافت، آموزش زبان مادری را توجیه می‌کند و در‌نتیجه منع آن را غیر‌اخلاقی تلقی می‌کند؛ در رهیافت اول به وجه سلبی قاعده زرین اخلاق استناد می‌کند. بر‌حسب این قاعده که عبارت است از «با دیگران چنان رفتاری نکن که خوش نداری دیگران با تو چنان رفتاری را بکنند» اکثریت می‌باید برای اقلیت، درزمینه آموزش زبان مادری، محدودیت ایجاد نکند. رهیافت اخلاقی دوم این است که درد و رنج غیرلازم به هیچ‌کس چه به خودمان و چه به دیگری وارد نکنیم؛ حال از‌آنجایی‌که محروم‌کردن انسان‌ها از کاربرد زبان مادری، یعنی تحمیل یک درد و رنج غیرلازم بر آن ها، بنابراین از‌این‌جهت نیز توجه‌نکردن به تنوع زبانی در موضوع آموزش، غیر‌اخلاقی و در‌نتیجه غیر‌عادلانه است. در رهیافت سوم اخلاقی با توجه به اینکه امکان اندراج محمول اخلاقی منفی در آموزش زبان مادری وجود ندارد بنابراین ایجاد ممنوعیت برای آن توجیه اخلاقی ندارد. رهیافت آخر اینکه هیچ‌کدام از احکام اخلاقی جهان‌روا را که همه مکتب‌ها قبول دارند، مجوز اینکه جلو کاربرد زبان مادری انسان‌ها را به‌هر‌عنوانی بگیرید، نمی‌دهند و اتفاقا برعکس، مخالف هرگونه محرومیت بشر از آزادی زبان مادری هستند. این نگاه به عدالت یک نگاه حداقلی است و صرفا به اختصاص امکانات برابر به زبان‌های مختلف تاکید ورزیده است در‌حالی‌که بر اساس اصولی که رالز درباره عدالت آورده است آن‌گاه عدالت ممکن می‌شود که امکانات به‌ صورت نابرابر اما به‌نفع اقلیت‌ها توزیع و فراهم شود. در نظام آموزشی ما این وضعیت کاملا برعکس است و اگر نابرابری وجود دارد- که هست به نفع زبان‌های مادری اقلیت‌ها نیست.

علاوه‌ بر‌ این، بسیاری از اندیشمندان و عالمان علوم اجتماعی معتقدند که زبان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و از آن به‌عنوان عنصر اصلی یک فرهنگ و هویت انسان‌ها یاد می‌کنند. ازنظر «هربرت مید» زبان، موجب می‌شود نوع بشر از حیوانات دیگر متمایز شود، انسان را قادر به واکنش در برابر نمادهای جسمانی و واژه‌ها می‌کند و به‌وجود آورنده ذهن است (ریتزر، ١٣٧٧: ٢٧٥). «هال» نیز بر ویژگی منحصر‌ به‌ فرد و جایگاه محوری زبان تاکید دارد که از‌ یک‌ سو به‌واسطه آن می‌توانیم معناهای مشترکی داشته باشیم و از‌سوی‌دیگر از طریق زبان به‌ مثابه یک رسانه ممتاز است که تولید و مبادله معنا ممکن و میسر می‌شود (هال: ١٥). از‌این‌رو است که نابودی هر زبان معادل نابودی یک فرهنگ قلمداد شده است و در‌واقع برای پیشگیری از وقوع این ضایعه است که یونسکو روز دوم اسفند، برابر با ٢١ فوریه را به‌منظور حفظ و کمک به تنوع زبانی و فرهنگی به‌عنوان «روز جهانی زبان مادری» نام‌گذاری کرده و بر همین منوال مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز سال ٢٠٠٨ را سال جهانی زبان‌ها نام‌گذاری کرد. درحقیقت از‌این‌جهت نیز آموزش زبان مادری اهمیت خاصی دارد؛ به این معنی که با آموزش زبان مادری به حفظ و تداوم فرهنگ‌ها یاری می‌رسد و در‌نتیجه جهان از وجود معانی خاص آن فرهنگ محروم نخواهد شد و هویت‌های مختلف و متنوع که جهان را زیباتر می‌کنند از بین نخواهند رفت. در یک جامعه و برای یک نظام سیاسی، رواداشتن تبعیض میان زبان‌ها، فرهنگ‌ها و هویت‌های مختلف با عدالت هم‌خوانی ندارد و آموزش زمانی عادلانه خواهد بود که به حفظ و تقویت زبان‌ها و فرهنگ‌ها مدد برساند. از زاویه و منظر دیگری نیز می‌توان به ضرورت عدالت آموزشی و آموزش زبان مادری نگاه کرد: یک نظام سیاسی کارآمد و خوب همواره تلاش می‌کند بدون تنازل، تمامی اصول مندرج در قانون به‌ویژه قانون اساسی را اجرا کند. در اصل ١٥ قانون اساسی ایران از لزوم توجه به زبان مادری و آموزش ادبیات آن در مدارس سخن به میان آمده است. از این جنبه نیز بر عدالت نظام سیاسی خدشه وارد می‌آید اگر به قانون اساسی بی‌توجهی شود یا به‌صورت گزینشی اجرای آن مد نظر قرار گرفته شود.

نکته آخر که ضرورت توجه به آموزش زبان مادری را به لحاظ رعایت عدالت در نظام آموزشی توجیه می‌کند استدلالی است که روان‌شناسان و کارشناسان آموزشی ارائه کرده‌اند. بسیاری از روان‌شناسان معتقدند که زبان مادری عزت‌نفس ایجاد و فراگیری زبان‌های دیگر را تسهیل می‌کند. کارشناسان آموزشی نیز معتقدند که نبود آموزش زبان مادری موجب تضعیف اعتماد‌به‌نفس کودک و در‌نتیجه افت تحصیلی وی خواهد شد و موجب می‌شود فقط بخش اندکی از دروس را بفهمد. بدیهی است چنین دانش‌آموزی که عزت‌نفس ندارد و اعتماد‌به‌نفس خود را از دست داده و فقط بخشی از مطالب درسی را فراگرفته است ناتوان از تحقیق و بررسی و تجزیه‌و‌تحلیل محتوای دروس خواهد بود و تفکر انتقادی در دانش‌آموزان تقویت نخواهد شد. دانش‌آموزانی که امکان آموزش زبان مادری خود را ندارند درزمینه رقابت با دیگران، خط شروع برابری ندارند و درنتیجه برای دستیابی به موقعیت‌های ممتاز اجتماعی در آینده با مشکلاتی مواجه خواهند شد.

بی‌ سوادی
به دلیل اینکه آمار و اطلاعات شفاف و مشخصی از وضعیت و چگونگی توزیع امکانات آموزشی وجود ندارد، به یکی از نشانه‌های فقدان عدالت آموزشی که وجود بی‌سوادی در مناطق یا یک منطقه خاص است، اشاره می‌شود. بر اساس آماری که رئیس نهضت سوادآموزی ارائه کرده است بالاترین درصد باسوادان در کشور مربوط به تهران، مازندران، اصفهان و سمنان هستند و پایین‌ ترین درصد باسوادی در استان‌ های سیستان‌ و‌ بلوچستان، کردستان، آذربایجان غربی، کرمان و خراسان شمالی است. ملاحظه می‌شود استان‌هایی که به لحاظ اقتصادی برخوردارتر هستند و زبان مادری آن ها آموزش داده نمی‌شود به همان نسبت باسواد بیشتری دارند.

کتاب ضمیمه
کتاب ضمیمه دینی در مدارس، مخصوص مناطقی است که اکثریت جمعیت آنجا پیرو مذهب اهل سنت هستند. این کتاب ظاهرا برای برقراری عدالت و احترام به تفاوت و تنوع مذهبی که در کشور وجود دارد، ازلحاظ فقهی بر اساس فقه اهل سنت تدوین شده است و در مدارس تدریس می‌شود. تا اینجای کار تا حدی عدالت آموزشی رعایت شده است اما نکته اینجاست که از متون و محتوای ضمیمه که مختص دانش‌ آموزان اهل سنت است در کنکور، پرسشی مطرح نمی‌شود و دانش‌ آموزانی که در دوران دبیرستان در کلاس، کتاب ضمیمه را خوانده‌‌اند برای کنکور باید کتاب اصلی را مطالعه کنند و به‌ این‌ ترتیب در سوالات کنکور اثری از مطالب مندرج در ضمیمه دیده نمی‌ شود.

مطالب مرتبط:
تکثر فرهنگی برای عدالت آموزشی، بخش اول
حداكثر رضایت مندی برای مردم در موسم ثبت نام باید ایجاد شود

نویسنده: خالد توکلی
منبع: روزنامه شرق