تبیان، دستیار زندگی

نفر سوم یک زندگی مشترک

کجا باید عشق را جست

دختر، 25 سال دارد و وارد رابطه عاطفی یا یک مرد متأهل 38 ساله شده است. او را دکتر صدا می زند و ذهن شرطی شده‌ای درباره این مرد پیدا کرده است. با هم در یک مهمانی آشنا شده‌اند. خیلی زود متوجه شده است که وارد یک رابطه ممنوعه شده و خواسته است که از این رابطه بیرون بیاید اما چند بار به این رابطه رفت و برگشت کرده است و در اخر موفق نشده...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : حسن فرامرزی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خیانت
می‌گوید دکتر تنها کسی است که مرا درک می‌کند. از وضعیت خانواده‌اش می‌پرسم. می‌گوید از پدر و مادرش متنفر است چون او را درک نمی‌کنند اما به قول خودش دکتر درکش می‌کند هر چند او را هم یک خیانت کار می‌داند. گریه می‌کند و می‌گوید دو  سه بار از این رابطه آمده‌ام بیرون اما هر بار به خاطر وابستگی‌ای که به دکتر پیدا کرده‌ام نتوانسته‌ام مقاومت کنم،‌ دکتر هم  به من وابسته است و دوستم دارد بنابراین دوباره با او قرار گذاشته‌ام و دیده‌ام. بلند داد می زند لعنت به زندگی! و  ادامه می‌دهد: چرا در این زندگی هیچ چیز سر جای خودش نیست. منظورش این است که چرا دکتر زمانی با او آشنا می‌شود که زن و بچه دارد و این زن و بچه مثل یک خار در چشم رابطه آن‌ها فرو می‌رود.

چرا پای مرد متأهل به رابطه با دختر جوان باز شد؟

برخی از مشاهده‌های تجربی، گزارش‌های رسانه‌ای و موارد متعدد اتاق‌های مشاوره این موضوع را تأیید می‌کند که پدیده رابطه دختران جوان مجرد با مردهای متأهل پررنگ‌تر شده است. مردهایی که ادعا می‌کنند از سوی همسران خود در خانه درک نمی‌شوند اما بنا به مصالحی نمی‌توانند همسر خود را طلاق دهند، بنابراین می‌خواهند در عین حال که ظاهراً رابطه‌ای را حفظ کنند در آن سو رابطه‌ای را با یک دختر جوان باز نگه دارند. اما چرا طرفین پایشان به چنین رابطه‌ای باز می‌شود؟

مردهای متأهلی که وارد رابطه‌های عاطفی بیرون از خانه می‌شوند درواقع مسئله خودشان را جابجا می‌کنند. آن‌ها ادعا می‌کنند که عاشق شده‌اند و به‌اندازه یک دنیا سوژه جدید عشقی‌شان را دوست دارند اما اگر آن سوژه عشقی هشیار باشد این سؤال منطقی را از طرف مقابل خوهد پرسید که آن مرد، این‌یک دنیا عشق را از کجا آورده است؟ انگار کسی در مسئله خود فرومانده است و نمی‌تواند مسئله خود را حل کند بنابراین می‌آید مسئله دیگری را برای خود ایجاد می‌کند، به امید آن‌که آن مسئله حل شود. انگار کسی در خانه خودش نمی‌تواند یا نمی‌خواهد گرم شود بنابراین می‌آید در کوچه و خیابان گرم شود. کسی که در خانه خود نتوانسته آتشی روشن کند حال می‌خواهد آتش روشن نکرده خود را تقدیم دیگران کند.

چرا پای دختر جوان به رابطه با مرد متأهل باز شد؟

اما چرا آن دختر جوان که سوژه جدید عشقی مرد متأهل شده از خود نمی‌پرسد که آیا من هم یک قربانی جدید هستم؟ او این سؤال را از خود نمی‌پرسد چون او هم در یک آشفتگی درونی و یک زخم روانی، پایش را به این رابطه باز کرده است. درواقع او هم می‌خواهد با ورود به این رابطه، معنایی برای زندگی خود دست‌وپا کند چون نیاموخته است که معنای زندگی در درون اوست نه در ورود به یک رابطه عاطفی، آن‌هم در رابطه‌ای که از همان آغاز بوی ویرانی‌اش در مشام می‌پیچد. بااین‌همه دختر جوانی که می‌فهمد دارد چه می‌کند چرا نمی‌تواند آن رابطه را کنار بگذارد؟ به خاطر این‌که باوجود خود درگیری "خیانت یا محبت"  از رابطه‌ای که در آن واردشده هویت می‌گیرد، احساس می‌کند که با آن رابطه گرم می‌شود باوجوداینکه دود این گرم شدن مستقیماً به چشم‌هایش می‌رود و وجودش را می‌سوزاند.

غیبت رفتارهای بالغانه ویرانی به بار می‌آورد

خانه‌های ما آسیب‌پذیر نمی‌شد - نه خانه آن دکتر و زندگی مشترکش و  نه خانه آن دختر جوان و احساس تلخ به بازی گرفته شدن-  اگر ما مهارت رفتار بالغانه را یاد می‌گرفتیم.  اگر دختران جوانی پیدا نشوند که در خانواده‌های خود زخم‌خورده‌اند یا بلد هستند که زخم خود را پانسمان کنند در آن صورت مردان متأهل مجبور می‌شدند که مسئله خود را حل کنند یا رابطه خود را ترمیم کنند یا این‌که به آن رابطه پایان دهند. البته به نظر می‌رسد سهم مردان متأهلی که نتوانسته‌اند در این میان زندگی مشترک خود را راهبری کنند در این آشفتگی روابط بیشتر باشد.

ما نیاز داریم به کودکان و نوجوانان این کشور از سنین کودکی و نوجوانی، مؤلفه‌های مسئولیت‌پذیری و  پذیرش مسئولیت فضای درون را آموزش بدهیم. اگر به آن دکتر یاد داده  بودند که مسئولیت فضای درون خود را بپذیرد  یعنی بدون آن‌که پرونده‌ای را ببندد پرونده مشابه دیگری باز نکند یا رابطه خود با همسرش را ترمیم کند یا این‌که اگر امکان ترمیم رابطه وجود ندارد از آن رابطه خارج شود در آن صورت او از دیگران به‌عنوان یک زنگ تفریح استفاده نمی‌کرد.



مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.