تبیان، دستیار زندگی

روز دانشجو و مبارزه با امپریالیسم

برخورد با دانشجویان به‌نحوی شدت پیدا می‌کند که صدای اعتراض رئیس وقت دانشگاه تهران یعنی علی اکبر سیاسی را نیز درمی‌آورد. در پی این حادثه او در تماسی تلفنی با سپهبد زاهدی به وی می‌گوید با این برخورد وحشیانه نیروهای نظامی تحت امر شما، من دیگر نمی‌توانم عهده‌دار ریاست دانشگاه باشم. سپهبد زاهدی نیز در جواب می‌گوید در این ماجرا مقصر اساتید دانشکده فنی هستند. آنها کلاسها را تعطیل و دانشجویان را به درگیری با نیروهای نظامی تشویق کردند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
روز دانشجو
سفر به کشورهای دوست و ملاقاتهای سیاسی از جمله مواردی است که دست مخالفان سیاسی را برای اعتراض باز می‌کند. در واقع مخالفان سیاسی از این فرصت استفاده کرده و صدای خود را به گوش جهانیان می‌رسانند. به عبارت ساده‌تر مراودات دیپلماتیک پشت درهای بسته و توجه نکردن به افکار عمومی در ذات خود فضایی را فراهم می‌کند تا مخالفان سیاسی برای مقاصد خود از آن استفاده تبلیغاتی نموده و صدای خود را به گوش افکار عمومی جهان برسانند.

در همین حال یکی از مناسبتهای سیاسی که در ایران پس از انقلاب همواره مورد توجه قرار می‌گیرد و برای آن مراسم خاصی نیز برگزار می‌شود روز 16 آذر یا همان روز دانشجو است. ‌اینکه چرا روز 16 آذرماه به صورت خاص روز دانشجو نامیده شده است سوالی است که شاید برخی پاسخ آن را ندانند.

در پاسخ به این سوال باید گفت که مناسبت روز 16 آذر به روز دانشجو به سال 1332 و سفر ریچارد نیکسون معاون رئیس جمهور آمریکا به ایران باز می‌گردد. روزی که دانشجویان تلاش کردند از فضای رسانه‌ای آن استفاده کرده و صدای اعتراض و نارضایتی خود را به دنیا مخابره کنند.

در واقع در مقطعی از تاریخ که هنوز شبکه‌های اجتماعی و اینترنت پدید نیامده بود این مناسبتها فرصت خوبی بود تا مخالفان علم اعتراض خود را بلند کنند و خواستهای خود را فریاد زنند. بر این اساس تلاش خواهیم کرد نگاهی اجمالی به این مقطع از تاریخ معاصر ایران بیندازیم و حوادث را به صورت گذرا مورد ارزیابی قرار دهیم.

بستر شکل‌گیری حادثه 16 آذر 1332

دادمان می‌گوید روز 5 آذرماه این سال یعنی مقطعی که اوج درگیریهای چریکی بود در ورودی دانشکده فنی جمع شدیم و همگی صدای سوت درآوردیم. با این کار ما بقیه دانشجویان نیز متوجه شدند که حرکت سیاسی تازه‌ای در حال آغاز شدن است.

معمولا وقایع و حوادث سیاسی که به نقطه عطف در تاریخ هر کشور تبدیل می‌شوند ریشه در روندی سترگ دارند که در مقطعی کوتاه به نقطه اوج می‌رسند و در عرض مدتی کوتاه متبلور می‌گردند. یکی از این حوادث 16 آذر سال 1332 بود. در واقع ملتی که از دخالت بیگانگان به ستوه آمده بودند و حوادث منتهی به کودتای 28 مرداد 1332 را به تمام و کمال درک کرده بودند نمی‌توانستند درد و رنج ناشی از آن را تحمل کرده و سر در گریبان فرو برند.

آنها نمی‌توانستند نظاره‌گر وقایعی باشند که طی آن یک حکومت برآمده از رای و نظر مردم جای خود را به حکومتی دهد که با دخالت بیگانگان توانسته بر اریکه قدرت تکیه زند.1 این مسئله به ویژه از آن‌‌روی اهمیت پیدا می‌کند که در این برهه زمانی شاهد ظهور وسایل ارتباط جمعی همچون رادیو و تلویزیون هستیم. ‌علی انصاری در همین ارتباط می‌گوید در مقطع کودتا با وجود تلویزیون و رادیو وضعیت فرق کرده بود.

این دو خود کوچک‌ترین حوادث را انعکاس می‌دادند و مردم از طریق این رسانه‌ها پیگیر حوادث مهم بودند. شنوندگان نیز از نظر شکل‌گیری تفکر سیاسی رشد کرده بودند. وی همچنین می‌گوید بی‌اعتنایی آمریکاییها از رشد فزاینده احساسات ضد‌آمریکایی از آنجا قابل توجیه بود که ایالات متحده در ابتدای دهه 1950 منافع در خطر بسیار کمی در ایران داشت.

بازیگر اصلی در سپهر سیاست ایران در این برهه از زمان انگلستان بود. هوشنگ مهدوی نیز که در آن هنگام در فرانسه مشغول تحصیل بوده است می‌گوید که وقتی خبر کودتا علیه مصدق را شنید، بی‌اختیار شروع به گریستن کرد. او می‌گوید همچنین یکی از دوستانم که دانشجویی گیلانی بود وقتی خبر کودتا را شنید خود را در رودخانه سن انداخت و خودکشی کرد.

حادثه 16 آذر 1332

بر این اساس بود که موتور محرک بیشتر جنبشهای اجتماعی یعنی دانشجویان در حرکتی انقلابی، حادثه 16 آذرماه سال 1332 را رقم زدند. جرقه حوادث 16 آذر 1332در روز 21 مهرماه همان سال آغاز شد. دانشگاهیان، مدارس و بازاریها در تهران، به نشانه اعتراض به حبس و محاکمه دکتر مصدق، دکتر شایگان و یارانشان، تظاهراتی را برپا کردند و با شعار مصدق پیروز است با ماموران نیروی شهربانی و دارو دسته ارازل و اوباش درگیر شدند. چند روز بعد در روز 21 مهرماه جبهه مقاومت ملی و حزب توده تظاهراتی را سازماندهی کردند که در نهایت آنها نیز با مامورین نیروی انتظامی درگیر و تعدادی مجروح شدند.

حادثه 16 خرداد به همین جا ختم نشد. در سالگرد این حادثه مراسم مختلفی در دانشگاه‌ها برگزار می‌شد. در آذر سال 1339 اولین بزرگداشت رسمی این حادثه توسط تعدادی از دانشجویان سازمان دانشجویان دانشگاه تهران که از هواداران جبهه ملی به شمار می‌رفتند برگزار شد. تمام اعضای این گروه دستگیر و زندانی شدند.

در پی این اعتراضها روز 14 آذر 1332 دانشجویان دانشگاه تهران در اعتراض به برقراری روابط مجدد با بریتانیا و ورود دنیس رایت کاردار جدید این کشور به تهران، تجمعهایی را در دانشکده‌های مختلف دانشگاه تهران برپا کردند. روز بعد یعنی روز 15 آذر این درگیریها به خارج از دانشگاه و زد و خورد و دستگیری تعدادی از دانشجویان منجر شد.

روز شانزدهم آذر همزمان با سفر نیکسون معاون رئیس جمهور آمریکا به تهران، فرماندهی انتظامی تهران به تعداد نیروهای خود در دانشگاه افزود. در این روز پیش از اذان ظهر میان نیروهای نظامی و دانشجویان دانشکده حقوق و علوم سیاسی درگیری شدید رخ داد. همچنین در دانشکده فنی به دلیل ورود یکی از نظامیان به سر کلاس برای دستگیری یکی از دانشجویان کار به خشونت کشیده شد.

همین امر سبب گردید دانشجویان از کلاسهای درس خود خارج شده و به نشانه اعتراض به حضور نیروهای نظامی در دانشگاه دست به تظاهرات زنند. نیروهای نظامی نیز به تعقیب دانشجویان پرداخته و با انواع سلاحهای گرم همچون مسلسل، دانشجویان را به رگبار بستند. در پی این حادثه سه تن از دانشجویان به نامهای مصطفی بزرگ‌نیا، مهدی شریعت رضوی و احمد قندچی کشته شدند و تعدادی نیز به صف مجروحان پیوستند.

برخورد با دانشجویان به نحوی شدت پیدا می‌کند که صدای اعتراض رئیس وقت دانشگاه تهران یعنی علی‌اکبر سیاسی را نیز درمی‌آورد. در پی این حادثه او در تماسی تلفنی با سپهبد زاهدی به وی می‌گوید با این برخورد وحشیانه نیروهای نظامی تحت امر شما، من دیگر نمی‌توانم عهده‌دار ریاست دانشگاه باشم. سپهبد زاهدی نیز در جواب می‌گوید در این ماجرا مقصر اساتید دانشکده فنی هستند.

آنها کلاسها را تعطیل و دانشجویان را به درگیری با نیروهای نظامی تشویق کردند. روز بعد از این حادثه، اساتید دانشگاه تهران جلسه‌ای برگزار می‌کنند و ابتدا قرار بر این می‌شود که دسته جمعی استعفا دهند، اما بعد به این نتیجه می‌رسند که اگر استعفا دهند همان کاری را کرده‌اند که شاه و رژیم پهلوی می‌خواهد یعنی نابودی دانشگاه و از دست رفتن استقلال آن به تمام و کمال.

شاه نیز همه این حوادث را از چشم دانشجویان و دانشگاهیان می‌بیند و در کمال تعجب طی مراسمی به نیکسون دکتری افتخاری حقوق بین‌الملل اعطا می‌کند.6در همین حال، اخبار این حادثه در ایران و جهان بازتاب گسترده‌ای پیدا می‌کند. بسیاری از دانشگاه‌های جهان احساس همدردی و همبستگی خود را با دانشجویان آسیب‌دیده اعلام می‌کنند.

همچنین، به‌رغم اقدامات و موانع فرماندهی انتظامی در برگزاری مراسم سومین روز شهیدان این حادثه، این مراسم در امامزاده عبدالله برگزار می‌شود و پس از آن دانشجویان به نشانه اعتراض تا 15 روز از حضور در سر کلاسها خودداری می‌کنند. بدین‌ترتیب، روز شانزدهم آذرماه سال 1332 به نام روز مبارزه و مقاومت در تقویم سیاسی ایران روز دانشجو نامیده می‌شود.

برگزاری سالگرد برای شهدا پیش از انقلاب
حادثه 16 خرداد به همین‌جا ختم نشد. در سالگرد این حادثه مراسم مختلفی در دانشگاه‌ها برگزار می‌شد. در آذر سال 1339 اولین بزرگداشت رسمی این حادثه توسط تعدادی از دانشجویان سازمان دانشجویان دانشگاه تهران که از هواداران جبهه ملی به شمار می‌رفتند برگزار شد. تمام اعضای این گروه دستگیر و زندانی شدند. در بهمن ماه همان سال تعداد زیادی از دانشجویان دانشگاه تهران دست به اعتراض زدند و خواستار آزادی دوستان خود شدند. این درگیریها به تعطیلی دانشگاه و محاصره آن منجر شد. این روند تا فروردین ماه ادامه داشت تا اینکه دانشجویان زندانی از زندان آزاد شدند و تا حدودی از فضای تنش کاسته شد.

در همین حال یکی از کسانی که در سالگردهای این مراسم همواره حضور داشت و تا حدودی شاهد ماجرا بود رحمان دادمان است. دانشجویی که در حوادث منتهی به تسخیر سفارت آمریکا حضور داشت و به جمع دانشجویان پیرو خط امام ملحق شد. او که خود نقشی فعال در برگزاری این سالگردها پیش از انقلاب داشت می‌گوید: از یک ماه پیش از برگزاری مراسم سالگرد 16 آذر دانشجویان به تکاپو می‌افتادند.

این کار با نصب و پخش اعلامیه‌های مخفی و دنبال کردن برخی خواستها و نیازهای صنفی و دانشجویی دنبال می‌شد. مسئولین دانشگاه نیز که اصل موضوع را می دانستند قاطعانه درخواستهای دانشجویان را رد می‌کردند و بدین‌ترتیب کار به خشونت و تنش کشیده می‌شد. این خشونتها نیز به نوبه خود بستر اعتصابها را فراهم می‌نمود و در نتیجه دانشگاه به حالت نیمه تعطیل و تعطیل درمی‌آمد.

او خاطرات سال 1354 را به‌عنوان نمونه ذکر می‌کند. دادمان می‌گوید روز 5 آذرماه این سال یعنی مقطعی که اوج درگیریهای چریکی بود در ورودی دانشکده فنی جمع شدیم و همگی صدای سوت درآوردیم. با این کار ما بقیه دانشجویان نیز متوجه شدند که حرکت سیاسی تازه‌ای در حال آغاز شدن است. پس از اینکه تعداد دانشجویان زیاد شد، به مقر گارد دانشگاه حمله کردیم و با تعقیب و گریز دانشجویان و نیروهای نظامی، درگیریها آغاز شد و دو روز ادامه داشت.

شعار دانشجویان نیز در سه کلمه خلاصه می‌شد یعنی حمله، ضربه و تفرق. شعاری که در کنار شعار کلی اتحاد، مبارزه، پیروزی نقش بسزایی در مبارزه جنبش دانشجویی این برهه از تاریخ معاصر ایران داشت. وی همچنین این مسئله مهم را یاداور می‌شود که روز 16 آذر برای دانشجویان تنها روز عزاداری و برگزاری مراسم سالگرد این حادثه نبود بلکه دانشجویان حتی اگر شرایط خفقان نیز وجود داشت از این روز حداکثر استفاده را برای افشاگری شیوه حکمرانی رژِیم پهلوی می‌کردند.

منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران