تبیان، دستیار زندگی

فقر آموزشی، ریشه ها و پیامد ها

اولین پیامد مهم کوتاه مدت فقر آموزشی، افزایش احتمال وقوع انواع ناهنجاری ها و جرایم اجتماعی است. رشد جرائم اجتماعی و نیز رشد تکدیگری رابطه مستقیم با فقر آمورشی دارد. دومین پیامد نیز تضعیف پایه اساسی تحولات توسعه ای بلند مدت یعنی سرمایه انسانی می باشد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
فقر آموزشی، ریشه ها و پیامد ها
ابعاد مختلف فقر آموزشی
اولین جنبه از فقر آموزشی که در بدو امر به نظر می‏رسد، ترک تحصیل از مدرسه در سن تحصیل و آموزش است. بر مبنای این شاخص، فقر آموزشی در جامعه ما عمیق است. بیش از یک میلیون کودک در رده سنی شش تا ١٣ و دو‌میلیون‌و ٢٠٠ هزار کودک و نوجوان در رده سنی ١٤ تا ١٨ ترک تحصیل کرده ‏اند که در مجموع می‏شود سه‌ میلیون‌ و ٢٠٠ هزار نفر. این تقریبا ٢٠ درصد از کل جامعه آماری موردنظر است که در مقاطع مختلف ترک تحصیل کرده‏ اند.

دومین جنبه از فقر آموزشی، مرتبط با کیفیت ضعیف آموزش است. درصد زیاد دیگری که ترک تحصیل نمی‏ کنند به دلیل نبود زیرساخت های آموزشی مناسب، با فقر آموزشی مواجه می‏ شوند. اتفاقاتی که در مکان‏ هایی مانند شین‏آباد کردستان یا آن روستایی که انگشتان کودکان لای ابزار عهد عتیق مورد‌استفاده برای عبور از رودخانه قطع شد، مصادیقی از کمبود شدید امکانات آموزشی در برخی از مناطق کشور است. تحصیل و آموزش در چنین شرایطی هم برای کودکان سخت است و هم برای آموزگاران.

سومین جنبه فقر آموزشی، مرتبط با محتوای نظام آموزشی است. نظام آموزشی ما به کودکان چه می‏آموزد؟ آنچه به کودکان آموخته نمی‏شود حقوق شهروندی و لزوم رعایت آن است. آنچه آموخته نمی‏شود کار گروهی و تمرین مداراکردن با هم است. در مهدکودک‏های ژاپن ٩ صندلی می‏گذارند و به بچه ‏ها می‏گویند اگر کسی بدون صندلی بماند همه بازنده هستید. بچه ‏ها به‌گونه ‏ای روی صندلی‏ ها می‏نشینند که همه، جا بگیرند. بعد یک صندلی کم کرده و همان حرف را می‏زنند. بازی ادامه پیدا می‏ کند تا جایی که چهار یا پنج صندلی باقی می‏ماند و بچه‏ ها ناچار می‏ شوند که به هر صورتی شده گروهی بر روی صندلی ‏ها بنشینند. ما چه می‏ کنیم؟ ٩صندلی می‏ گذاریم و به ١٠ کودک می‏ گوییم اگر کسی جا پیدا نکند بازنده است. بازی که شروع می‏شود همه با حداکثر تلاش سعی می‏کنند فقط جایی برای خود پیدا کنند. نتیجه، تقویت فردگرایی افراطی و تضعیف کار گروهی است. نظام آموزشی ما نه‌تنها حقوق شهروندی و کار گروهی را آموزش نمی‏دهد بلکه تا‌ جایی‌ که می ‏تواند استرس و اضطراب و دل‌ شوره نیز چه برای دانش‏ آموزان و چه برای والدین آنان تولید می‏کند. همین‌طور کنترل‌های بیش‌ از‌ اندازه موجب شده که کودکان و نوجوانان احساس شادی و فرح‌ بخشی از حضور در مدرسه نداشته باشند. فشار درسی برای کسب نمره‏ های بالاتر و آمادگی بیشتر برای ورود به کنکور که از ابتدای دوره راهنمایی شروع می‏شود مدرسه را برای کودکان به قفس تبدیل می‏کند.

چهارمین جنبه فقر آموزشی را می ‏توان بر مبنای رابطه ابزاری نظام اداری آموزش ‏و ‏پرورش با دبیران و معلمان تعریف کرد. وقتی این رابطه صحیح نیست و با آموزگاران و دبیران به‌عنوان پیچ و مهره برخورد می‏شود، آنان انگیزه لازم برای تامین محیط مناسب و انتقال قوی مطالب را نخواهند داشت. خودشان نیز احساس خواهند کرد که در شرایط نامناسبی مشغول فعالیت هستند. چندی پیش برای یکی از آشنایان ما که از دبیران بسیار خوب مدارس تهران هستند اتفاقی افتاد و کمرشان آسیب دید. پزشک معالج گفته بود نیاز به یک استراحت مطلق چهار ماهه دارید درغیراین‌صورت احتمال قطع نخاع و فلج‌ شدن وجود دارد. وی برای گرفتن مرخصی استعلاجی پیش پزشک آموزش‏ و‏ پرورش رفته بود. پزشک با دیدن عکس ‏ها گفته بود به شش ماه استراحت مطلق نیاز دارید در غیر این‌ صورت دچار مشکل جدی خواهید شد. وی درخواست می‏کند که این گواهی را در نامه‏ای به اداره آموزش‏و‏پرورش منطقه اعلام کند. پزشک می‏پرسد دبیر هستید؟ و وقتی پاسخ مثبت ‏می‏ شنود امتناع می‏ کند و می‏گوید به‌ جای مرخصی استعلاجی شش‌ماهه، بهتر است عمل کنید و بعد از دو هفته سر کلاس باز‏گردید و در برابر چرایی چنین تجویزی می‏گوید مرخصی استعلاجی شش‌ماهه برای آموزش‏و‏پرورش بار مالی دارد. دبیری که می‏تواند با مرخصی شش‌ ماهه بهبود پیدا کند باید تن به عملی تقریبا خطرناک دهد تا برای آموزش‏ و‏ پرورش مشکل مالی پیش نیاید. با این نگاه ابزاری به نیروی کار، چگونه می ‏توان نظام آموزشی خوبی داشت که ماحصل آن غنای آموزش و ارتقای کرامت آدمی باشد؟

جنبه پنجم فقر آموزشی مرتبط با فرار مغزهاست. مطالعات مختلف انجام‌ شده، نشان می‏دهد که متوسط ضریب هوشی در جامعه ما کاهش یافته است؛ باید نیز چنین باشد. چرا‌که وقتی افراد باهوش‏تر مهاجرت کرده و در کشورهای دیگر زندگی خود را ادامه می‏دهند، تاثیر مثبتی را که می‏ توانند در بازتولید کودکان با‌هوش ‏تر بگذارند نیز با خود می‏برند. چنین خروجی بر متوسط ضریب هوشی جامعه اثر منفی خارجی دارد. فرار مغزها موجب غربالگری اجتماعی در جهت منفی می‏شود.

علل فقر آموزشی
این موارد در اصل اجزای مختلف مرتبط به هم هستند که کل واحدی را تشکیل می‌دهند. این کل واحد، در چارچوب رویکرد توسعه‏ای بنده، همانا حکمرانی ضعیف و ناکارآمدی دولت است. این حکمرانی ضعیف، خود را به اشکال مختلفی بازتاب می‏دهد. ضعف مدیریت نیروی انسانی یکی از جنبه‏ های آن است؛ توزیع نامناسب جغرافیایی امکانات زندگی در سطح کشور جنبه دیگر آن است؛ نبود انطباق با شرایط روز و در‌نتیجه اعمال کنترل‏ های بیش‌ از اندازه در مدارس و به‌نوعی فراری‌دادن دانش‏آموزان جنبه دیگر آن است؛ رابطه نابرابر قدرت میان نهادهای ذی‏ربط با آموزش ‏و‏ پرورش و سایر دستگاه‏ها، جنبه دیگر آن است که موجب تخصیص کم منابع به فصل آموزش‏و‏پرورش در بودجه می‏شود؛ رابطه نابرابر میان مناطق مختلف کشور در جذب منابع تخصیص‌یافته نیز جنبه دیگر آن است که موجب محرومیت عمیق استان‏هایی مانند سیستان‏ و ‏بلوچستان، کهگیلویه‌ و بویراحمد، ایلام و ... می‏شود؛ استفاده‌نکردن از سرآمدان جامعه در حوزه‏های مختلف از‌جمله ادبیات، روان‌ شناسی، جامعه‏شناسی، پزشکی، ورزشی و غیره در تدوین مطالب درسی و نظام آموزشی جنبه دیگر آن است؛ بی‏توجهی به نخبگان و فرار مغزها نیز جنبه دیگری از این کل واحد است. اگر این کل یعنی نظام حکمرانی اصلاح شود در‌ این‌ صورت نظام آموزشی از تمام زوایایی که عرض کردم بهبود پیدا کرده و کژکارکردی ‏هایش اصلاح می‏شود.

پیامدهای فقر آموزشی
پیامدهای آنچه به‌عنوان فقر آموزشی از زوایای مختلف تعریف کردم چیست؟ اولین پیامد مهم کوتاه‏مدت آن، افزایش احتمال ابتلای افراد به جرائم اجتماعی است؛ جرائم اجتماعی و تکدی‏گری رابطه مستقیمی با فقر آموزشی دارد. دومین پیامد مهم آن تضعیف پایه اساسی تحولات توسعه‏ای بلندمدت یعنی سرمایه انسانی است. تحولات فناورانه، منبع اصلی پایدارسازی رشد و توسعه در بلند مدت است. عامل اصلی تحولات فناورانه نیز سرمایه انسانی است، سرمایه انسانی قوی فقط مرتبط با تحصیلات عالی نیست، بلکه بخش مهمی از آن در دوران کودکی و نوجوانی شکل می‏گیرد. اگر نظام آموزشی پیش از دانشگاه توانایی شخصیت ‏سازی قوی را نداشته باشد، اثر آموزش در مراحل بعدی افت می‏کند. سومین پیامد مهم فقر آموزشی نیز کاهش همبستگی اجتماعی و شکل‏ گیری نیروهای گریز‌ از‌ مرکز در مناطق پیرامونی و حاشیه ‏ای کشور است. فقر آموزشی شدید به‌ویژه بر مبنای شاخص امکانات آموزشی به معنای نبود عدالت اجتماعی است. نبود عدالت اجتماعی نیز به تعبیر فیلسوف سیاسی بزرگ، جان راولز، به معنای نبود فضیلت اخلاقی در عرصه نظام اجتماعی است. در چنین شرایطی، بخشی از جامعه احساس مطلوبی از حضور در جامعه نخواهند داشت و سودای خروج از آن را در سر خواهند پرورد. از اینجا می ‏توانم آخرین پیامد مهم فقر آموزشی را کاهش همبستگی اجتماعی و تضعیف سرمایه اجتماعی ذکر کنم که بر رشد اقتصادی تاثیر منفی می‏ گذارد و مانع پایدارسازی فرایند توسعه می‏شود.

راهکارها
راهکار اساسی اول از این قرار است: اصلاح و ارتقای نظام حکمرانی بر مبنای این شعار راهبردی که «جهانی فکر کن و ملی عمل کن». ما باید الزامات زندگی در دنیای مدرن را به‌خوبی درک کرده و بر مبنای آن قواعد نهادی رسمی جامعه را سامان دهیم. در‌ این‌ صورت، هم محیط شادتر و مناسب‏تری برای دانش‏آموزان فراهم می‏شود، هم محتوای دروس در جهت مثبت تغییر پیدا می‏ کند و هم با توجه خاص به اصل شایسته‌ سالاری و تخصص‏ گرایی به نیروهای کیفی انگیزه بیشتری برای خدمتگزاری به دانش‏آموزان داده می ‏شود، همین‌طور با چنین توجهی از شایسته‏ ترین نیروها در تدوین نظام آموزشی استفاده و از مهاجرت آنان جلوگیری می‏گردد.
راهکار اساسی دوم این است که رابطه قدرت، چه میان نهادهای مرتبط با آموزش‌ و پرورش و سایر دستگاه ‏ها و چه میان مناطق محروم و کلان‌ شهرها، باید اصلاح شود تا سهم بیشتری از بودجه به فصل آموزش‏ و ‏پرورش و مناطق محروم اختصاص یابد.
و راهکار اساسی سوم این است: میدان‌ دادن بیشتر به نهادهای غیر‌دولتی که به‌عنوان حلقه واسط میان دولت و مردم هستند. تقویت و رشد این نهادها به معنای تامین منابع مالی مورد‌نیاز برای زیر ساخت‌ سازی در مناطق محروم است. در عین‌ حال، به‌ معنای شکل‌دادن به ساز و کار اعتراضی مناسبی برای انعکاس صدای دانش‏آموزان و دبیران نزد مسئولان ذی‏ربط است. نهادهای غیردولتی در اصل می‏توانند در مقام نیروی فشارِ سازنده و متوازن‌ کننده برای اصلاح کژکارکردی‏ های درونی نظام آموزشی عمل کنند.

مطالب مرتبط:
عدالت آموزشی شرط نخست توسعه یافتگی
عدالت آموزشی و جنسیت
عدالت آموزشی یک چالش فراگیر

نویسنده: علی دینی ترکمانی
منبع: روزنامه شرق