با سید جواد هاشمی درباره «پیشونی سفید 2»
چالش عشق، ترس و چند حکایت دیگر
«پیشونی سفید 2» تازهترین محصول سینمای ایران برای مخاطب کودک و نوجوان است. این فیلم را سید جواد هاشمی کارگردانی کرده. با او درباره فیلمش گپ زدهایم.
«آهوی پیشونی سفید» تجربهای موفق برای هاشمی محسوب میشود و همین او را ترغیب کرد تا دنباله فیلم را بسازد. او قسمت سوم فیلم را هم آماده کرده که سال بعد روی پرده خواهد رفت. «پیشونی سفید 2» ازنظر پروداکشن و طراحی شخصیت کاری پرزحمت است؛ ایرادهایی که گرفته میشود هم به جنس روابط و قصه بازمیگردد. برخی را با هاشمی در میان گذاشتیم.
چیزی که در نگاه اول در «پیشونی سفید 2» به چشم میآید و قابلتحسین است، پروداکشن آن است. درباره این نکته توضیح میدهید؟
منبعد از «پیشونی سفید 2» فیلم «تورنادو» را ساختم که از جهت جلوههای ویژه بهمراتب جلوتر از دو فیلم قبلیام است. بدون شک در سینمای کودک میتوان به استانداری رسید که درشان بچههای ما است. باور کنید توانش راداریم. برای فیلم «محمد رسولالله (ص)» و «سلیمان نبی (ع)» میلیاردها خرج شد تا جلوههای ویژهشان در خارج از کشور به سرانجام برسد؛ ولی در داخل کشور و با آدمهایی مثل نجفی امامی اتفاقهای تازه و نویی که باورپذیر هم باشد رقم خورده است. شما اختاپوس را در فیلم من میبینید که نصفش پا دارد و نصفش آدم است. چگونه میشود در سینمای ایران چنین اتفاقی شکلگرفته باشد؟ اما دیدیم شد و نتیجه میگیریم که میتوان بهتر از این را هم رقم زد.
یعنی همچنان منتظر فیلمی هستید که مطلوبتان باشد و بتوان آن را ایدئال نامید؟
بله؛ چون من همچنان به شکل دستگرمی جلو میروم. دارم مقدمات ساخت دو فیلم بزرگ کودک و نوجوان را فراهم میکنم: «شهر گربهها» و «امپراتوری میمونها». احساس میکنم باید قدرت و توان خودم و همکارانم در همه زمینهها مخصوصاً جلوههای ویژه بصری فعلاً پله به پله جلو ببرم تا برسم به یک اتفاق در سینمای کودک و نوجوان. با این روندی که پیشگرفتهام احساس میکنم این اتفاق خواهد افتاد. من ریسک کردم اما برای سرزمین ام باید خیلی بهتر از اینها کار شود. من فیلمهایی که با چند عروسک و بدون پروداکشن ساخته میشوند را درشان بچههای خودم نمیبینم. این فیلمها باید در تلویزیون کار شود. سینما باید دارای یک عظمتی باشد که بچههای ما را دوباره به سینما رفتن عادت دهد.
چرا شخصیت اختاپوس «پیشونی سفید 2» اینقدر ترسناک شده؟ تعمد بوده یا دلیل آن ضعف تکنیکی است؟
ایجاد ترس و هیجان یک تکنیک است. فیلم «ای تی» که چند اسکار گرفته، در وهله اول وقتی بزرگترها هم آن را میبینند میترسند. منتها اسپیلبرگ این ترس را تعمداً برای بچهها ایجاد کرده. این ترس و هیجان در «هری پاتر»، «تنها در خانه» و نمونههای ایرانیاش مثل «گلنار»، «دزد عروسکها» (که البته زیادی ترسناک بود)، «شهرموش ها 1»، «کلاه قرمزی 2» و «پیشونی سفید 1» وجود دارد. بعد از این هیجان که اتفاقاً بچهها بشدت آن را دوست دارند شما مواجه میشوید با یک فانتزی کودکانه و شاد. این یعنی سینمای کودک و اگر کسی به این رویه انتقاد کند، معلوم است که تحلیل خوبی ندارد.
برخی مخاطبان عقیده دارند توی فیلم دیالوگهایی هست که برای بچهها مناسب نیست. مرز ادب در فیلم کودک چطور تعیین میشود؟
شخصیتهایی مثل گرگ و روباه (در فیلم پیشونی سفید) کارهای بدی که انجام میدهند و به هم میگویند خر و الاغ. این برای حیوانات فحش محسوب نمیشود اما بچه میدانند اگر چنین لقبی به یک انسان بدهند توهین بهحساب میآید. اگر از خود بچهها بپرسید مطمئن باشید حرف من را تائید میکنند. اتفاقاً شنیدن حرفهای ولو دوپهلو که نوجوانهای ما خوب میفهمند و ما بزرگترها فکر میکنیم درک نمیکنند بسیار مضر است. متأسفانه این شوخیها در غالب فیلمهای ما رواج دارد.
و در ادامه نگرانیها؛ برخی دیگر میگویند نمایش عشق و عاشقی برای بچه خوب نیست.
بچهها دربازیهای خودشان خالهبازی و ازدواج و.. دارند. این یعنی چنین مسائلی را خیلی خوب درک میکنند و ما نباید فکر کنیم اینها اشکال است. توی «شرک» ما با یک قصه مواجه میشویم که اساساً عشقی است (ماجرای بوسیدن شاهزاده برای تداوم حیات) ما باید به بچهها یاد بدهیم که وقتی عشق است، دروغ نیست.
بااینحال گویی مخاطب این صحنهها خانواده است نه بچه. چرا فیلم را صرفاً برای کودکان نساختید؟
یکی از دلایلش این است که فیلم برای خانواده کم ساخته میشود و بچهها با بزرگترها فیلمی مثل «مغزهای کوچک زنگزده» میبینند که کشتن و کشته شدن و خشونت در آن است. دلیل دوم اینکه متأسفانه سلیقهها در تماشای فیلمهای سینمایی آنقدر نازلشده که نه قصه دارند و نه سروته. ما مجبوریم برای اینکه پدر و مادرها بچههایشان را به سینما بیاورند قدری به سلیقه عامه مردم که آن را نازل کردهاند نزدیک شویم. ما باید فیلمی بسازیم که به نوستالژی بزرگترها هم نزدیک باشد و آنها هم حوصلهشان سر نرود. من در «پیشونی سفید» مجبور شدم به ذائقه بزرگترها هم نزدیک شوم؛ از این بابت خیلی هم ناراحتم. وجه سوم اینکه من ازنظر تکنیکی دچار یک سری مشکلات هستم. متأسفانه هیچ نویسندهای در ایران مخصوصاً در حوزه کودک و نوجوان توانایی نگارش یک فیلمنامه بینقص وجود ندارد. هیچکس را نمیتوانی پیدا کنی که نویسنده خوبی در این حوزه باشد.
مشاور کودک هم داشتید؟
نه کمک نگرفتم. من با بچهها زندگی کردهام. سی سال معلم بودهام و مسلماً ظرفیتهای زبان کودکان و نوجوانان را میشناسم. من کاری کودکانه که البته به ذهنیت بزرگترها هم نزدیک شدهام، ساختهام.
یکی از نقاط قوت «پیشونی سفید 2» ترانههای آن است. خب ما فیلم موزیکال کم داریم و همین مقدار ولو در حوزه کودک و نوجوان ارزشمند است.
من کار موسیقی کردهام و مسلماً بهاندازه کفایت این حوزه را میشناسم. از آنطرف نزدیک به 120 ترانه کودک و نوجوان برای آموزشوپرورش کارکردم. بنابراین در این حدود آشنایی دارم و مسلماً موسیقی را بهتر از خیلی کارگردان میشناسم. من توی خانواده مذهبی بزرگشدهام ولی پدرم آهنگساز بوده و از موسیقی بهعنوان یک ابزار مهم در سینما استفاده میکنم. از چیزی هم نمیترسم که بگویند سید جواد خودش مذهبی است و چرا از این موسیقیها استفاده میکند. من از این موسیقی استفاده میکنم که تماشاچی را به سینما بکشم. منتها به شکل معقول آن. در فیلم بعدیام کمتر به خانوادهها توجه میکنم تا سینما کودک و نوجوان صرفاً برای این رده سنی باشد.
شرح عکس: سید جواد هاشمی بازیگر نقش پیر استاد در کنار ترلان پروانه بازیگر نقش آهوی پیشونی سفید
چیزی که در نگاه اول در «پیشونی سفید 2» به چشم میآید و قابلتحسین است، پروداکشن آن است. درباره این نکته توضیح میدهید؟
منبعد از «پیشونی سفید 2» فیلم «تورنادو» را ساختم که از جهت جلوههای ویژه بهمراتب جلوتر از دو فیلم قبلیام است. بدون شک در سینمای کودک میتوان به استانداری رسید که درشان بچههای ما است. باور کنید توانش راداریم. برای فیلم «محمد رسولالله (ص)» و «سلیمان نبی (ع)» میلیاردها خرج شد تا جلوههای ویژهشان در خارج از کشور به سرانجام برسد؛ ولی در داخل کشور و با آدمهایی مثل نجفی امامی اتفاقهای تازه و نویی که باورپذیر هم باشد رقم خورده است. شما اختاپوس را در فیلم من میبینید که نصفش پا دارد و نصفش آدم است. چگونه میشود در سینمای ایران چنین اتفاقی شکلگرفته باشد؟ اما دیدیم شد و نتیجه میگیریم که میتوان بهتر از این را هم رقم زد.
یعنی همچنان منتظر فیلمی هستید که مطلوبتان باشد و بتوان آن را ایدئال نامید؟
بله؛ چون من همچنان به شکل دستگرمی جلو میروم. دارم مقدمات ساخت دو فیلم بزرگ کودک و نوجوان را فراهم میکنم: «شهر گربهها» و «امپراتوری میمونها». احساس میکنم باید قدرت و توان خودم و همکارانم در همه زمینهها مخصوصاً جلوههای ویژه بصری فعلاً پله به پله جلو ببرم تا برسم به یک اتفاق در سینمای کودک و نوجوان. با این روندی که پیشگرفتهام احساس میکنم این اتفاق خواهد افتاد. من ریسک کردم اما برای سرزمین ام باید خیلی بهتر از اینها کار شود. من فیلمهایی که با چند عروسک و بدون پروداکشن ساخته میشوند را درشان بچههای خودم نمیبینم. این فیلمها باید در تلویزیون کار شود. سینما باید دارای یک عظمتی باشد که بچههای ما را دوباره به سینما رفتن عادت دهد.
چرا شخصیت اختاپوس «پیشونی سفید 2» اینقدر ترسناک شده؟ تعمد بوده یا دلیل آن ضعف تکنیکی است؟
ایجاد ترس و هیجان یک تکنیک است. فیلم «ای تی» که چند اسکار گرفته، در وهله اول وقتی بزرگترها هم آن را میبینند میترسند. منتها اسپیلبرگ این ترس را تعمداً برای بچهها ایجاد کرده. این ترس و هیجان در «هری پاتر»، «تنها در خانه» و نمونههای ایرانیاش مثل «گلنار»، «دزد عروسکها» (که البته زیادی ترسناک بود)، «شهرموش ها 1»، «کلاه قرمزی 2» و «پیشونی سفید 1» وجود دارد. بعد از این هیجان که اتفاقاً بچهها بشدت آن را دوست دارند شما مواجه میشوید با یک فانتزی کودکانه و شاد. این یعنی سینمای کودک و اگر کسی به این رویه انتقاد کند، معلوم است که تحلیل خوبی ندارد.
برخی مخاطبان عقیده دارند توی فیلم دیالوگهایی هست که برای بچهها مناسب نیست. مرز ادب در فیلم کودک چطور تعیین میشود؟
شخصیتهایی مثل گرگ و روباه (در فیلم پیشونی سفید) کارهای بدی که انجام میدهند و به هم میگویند خر و الاغ. این برای حیوانات فحش محسوب نمیشود اما بچه میدانند اگر چنین لقبی به یک انسان بدهند توهین بهحساب میآید. اگر از خود بچهها بپرسید مطمئن باشید حرف من را تائید میکنند. اتفاقاً شنیدن حرفهای ولو دوپهلو که نوجوانهای ما خوب میفهمند و ما بزرگترها فکر میکنیم درک نمیکنند بسیار مضر است. متأسفانه این شوخیها در غالب فیلمهای ما رواج دارد.
و در ادامه نگرانیها؛ برخی دیگر میگویند نمایش عشق و عاشقی برای بچه خوب نیست.
بچهها دربازیهای خودشان خالهبازی و ازدواج و.. دارند. این یعنی چنین مسائلی را خیلی خوب درک میکنند و ما نباید فکر کنیم اینها اشکال است. توی «شرک» ما با یک قصه مواجه میشویم که اساساً عشقی است (ماجرای بوسیدن شاهزاده برای تداوم حیات) ما باید به بچهها یاد بدهیم که وقتی عشق است، دروغ نیست.
بااینحال گویی مخاطب این صحنهها خانواده است نه بچه. چرا فیلم را صرفاً برای کودکان نساختید؟
یکی از دلایلش این است که فیلم برای خانواده کم ساخته میشود و بچهها با بزرگترها فیلمی مثل «مغزهای کوچک زنگزده» میبینند که کشتن و کشته شدن و خشونت در آن است. دلیل دوم اینکه متأسفانه سلیقهها در تماشای فیلمهای سینمایی آنقدر نازلشده که نه قصه دارند و نه سروته. ما مجبوریم برای اینکه پدر و مادرها بچههایشان را به سینما بیاورند قدری به سلیقه عامه مردم که آن را نازل کردهاند نزدیک شویم. ما باید فیلمی بسازیم که به نوستالژی بزرگترها هم نزدیک باشد و آنها هم حوصلهشان سر نرود. من در «پیشونی سفید» مجبور شدم به ذائقه بزرگترها هم نزدیک شوم؛ از این بابت خیلی هم ناراحتم. وجه سوم اینکه من ازنظر تکنیکی دچار یک سری مشکلات هستم. متأسفانه هیچ نویسندهای در ایران مخصوصاً در حوزه کودک و نوجوان توانایی نگارش یک فیلمنامه بینقص وجود ندارد. هیچکس را نمیتوانی پیدا کنی که نویسنده خوبی در این حوزه باشد.
مشاور کودک هم داشتید؟
نه کمک نگرفتم. من با بچهها زندگی کردهام. سی سال معلم بودهام و مسلماً ظرفیتهای زبان کودکان و نوجوانان را میشناسم. من کاری کودکانه که البته به ذهنیت بزرگترها هم نزدیک شدهام، ساختهام.
یکی از نقاط قوت «پیشونی سفید 2» ترانههای آن است. خب ما فیلم موزیکال کم داریم و همین مقدار ولو در حوزه کودک و نوجوان ارزشمند است.
من کار موسیقی کردهام و مسلماً بهاندازه کفایت این حوزه را میشناسم. از آنطرف نزدیک به 120 ترانه کودک و نوجوان برای آموزشوپرورش کارکردم. بنابراین در این حدود آشنایی دارم و مسلماً موسیقی را بهتر از خیلی کارگردان میشناسم. من توی خانواده مذهبی بزرگشدهام ولی پدرم آهنگساز بوده و از موسیقی بهعنوان یک ابزار مهم در سینما استفاده میکنم. از چیزی هم نمیترسم که بگویند سید جواد خودش مذهبی است و چرا از این موسیقیها استفاده میکند. من از این موسیقی استفاده میکنم که تماشاچی را به سینما بکشم. منتها به شکل معقول آن. در فیلم بعدیام کمتر به خانوادهها توجه میکنم تا سینما کودک و نوجوان صرفاً برای این رده سنی باشد.
شرح عکس: سید جواد هاشمی بازیگر نقش پیر استاد در کنار ترلان پروانه بازیگر نقش آهوی پیشونی سفید