تبیان، دستیار زندگی

بازیگری روندی است که پایانی ندارد!

«بازیگری روندی است که پایانی ندارد. بازیگر همیشه در حال آموختن است و فکر می‌کنم اگر بازیگر به ۹۰سالگی نیز برسد بازهم می‌تواند تجربه‌ای جدید کسب کند و بیاموزد. »
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

 
سریال «بازی نقاب‌ها»

لیلا برخورداری که فارغ‌التحصیل بازیگری در مقطع کارشناسی است و در مقطع فوق‌لیسانس نیز کارگردانی خوانده و تحصیل‌کرده دانشگاه هنرهای زیباست، در سال۱۳۷۹ با بازی در سریال «همسفر» ساخته قاسم جعفری پا به عرصه تلویزیون گذاشت و یک سال بعد در دو سریال «جوانی» ساخته سعید سلطانی و «دوران سرکشی» ساخته کمال تبریزی حضور یافت؛ اما آنچه باعث شناخته شدن لیلا برخورداری شد حضورش در سریال «خواب و بیدار» ساخته مهدی فخیم‌‌زاده بود. برخورداری سپس در سریال‌های «حس سوم»، «بی‌صدا فریاد کن» و «ساختمان۸۵» به کارگردانی مهدی فخیم‌‌زاده بازی کرد و «فصل زرد» ساخته محمدرضا زهتابی، «کلانتر۲» و «کلانتر۳» ساخته محسن شاه‌محمدی، «روزهای زیبا» ساخته جواد افشار، «خط» ساخته عباس رنجبر، «سال‌های ابری» ساخته مهدی کرم‌پور، «سرزمین کهن» ساخته کمال تبریزی، دیگر آثاری هستند که او در آن‌ها ایفای نقش کرده است.

سریال «بازی نقاب‌ها» به تهیه‌کنندگی علی مهام و کارگردانی سیروس حسن‌‌پور آخرین اثر پخش‌شده‌ای است که از شبکه دوم سیما به روی آنتن رفته و لیلا برخورداری به همراه بازیگرانی چون آزیتا حاجیان، منوچهر آذر، مهرداد ضیایی و رحیم نوروزی در آن حضور داشته است.

لیلا برخورداری درباره روند فعالیتش در عرصه بازیگری و چگونگی حضورش در سریال «بازی نقاب‌ها» گفت‌وگو کرد.

شما از بدو ورودتان به عرصه تصویر هیچ‌گاه پرکار نبوده‌اید و مانند هم‌دوره‌ای‌هایتان در آثار متعددی حضور نیافته‌اید. دلیل این کم‌کاری چیست؟

البته همیشه تلاش می‌کنم که گزیده‌کار باشم، اما همواره عوامل دیگری نیز وجود دارند که بر نوع انتخابم تاثیر می‌گذراند.

آن عوامل چه چیزهایی هستند؟

به‌طور مثال گاهی نقش پیشنهادی را دوست دارم، اما ممکن است به دلیل وجود مسائل مالی یا هر موضوع دیگر با عوامل پروژه به توافق نرسم.

در این میان قصه و فیلمنامه چه جایگاهی دارد؟

قطعا قصه و فیلمنامه در نوع انتخاب‌هایم تاثیر بسزایی دارد. بسیار پیش آمده که قصه را خوانده‌ام و متوجه شده‌ام که نقش مورد نظر برای من مناسب نیست، به‌تازگی نیز یکی دو پیشنهاد داشتم که به همین دلیل آن‌ها را نپذیرفتم. طبیعتا در چنین مواقعی نقش را رد می‌کنم و به زعم و سلیقه خودم منتظر پیشنهادهای بهتر می‌مانم. گاه نیز در اثری بازی کرده‌ام که به پخش نرسیده و این روند میان آثاری که در آن حضور یافته‌ام فاصله انداخته است. به‌طور مثال در سریال «سرزمین کهن» ساخته آقای تبریزی بازی کرده‌ام که پخش آن متوقف شد. درنهایت اگر در حوزه تصویر پیشنهاد خوبی نداشته باشم سعی می‌کنم در حوزه تئاتر که تحصیلات من نیز در این زمینه است فعالیت کنم.

به این ترتیب باید گفت گزیده‌کار هستید نه کم‌کار.

شکی نیست که با هر شرایطی کار نمی‌کنم و هر نقشی را نمی‌پذیرم.

بله، کارنامه شما نیز گویای وسواس شما در انتخاب‌هاست.

برخی مسائل برایم مهم هستند و برای خودم چارچوبی دارم و سعی می‌کنم در آن مسیر حرکت کنم.

به نظرم چنین روحیه‌ای از تئاتر می‌آید؛ زیرا کلا تئاتری‌ها در نوع انتخاب‌‌ها وسواس بسیاری دارند و هرآنچه برای بازیگران صرفا تلویزیونی مهم است برای آن‌ها اهمیتی ندارد.

واقعا همین‌طور است. به هرحال گاه دغدغه مالی و گاه دغدغده دیدن شدن وجود دارد. اما واقعیت این است که من، نه آدم ثروتمندی هستم و نه از این‌که به‌عنوان بازیگر دیده شوم بدم می‌آید؛ زیرا شغل من بازیگری است و بازیگری کاری است که برای آن تحصیل کرده‌ام و زندگی‌ام را صرفش کرده‌ام، اما واقعا برخی مسائل برایم مهم هستند و وسواس‌هایی در زمینه انتخاب نقش وجود دارد و مخاطب نیز برایم اهمیت زیادی دارد.

درباره وسواس‌هایتان کمی توضیح دهید.

این‌که نقشی را بپذیرم که حتما خودم دوستش داشته باشم. بازیگری برای من این‌گونه نیست که بگویم من بازیگرم پس نقشی را ایفا می‌کنم و پولی می‌گیرم و تمام می‌شود. خیر نگاه من به این مقوله چنین نیست. همان‌طور که گفتم باید نقش را دوست داشته باشم و حتما باید با نقش ارتباط برقرار کنم. باید نقشم را در آن حد باورپذیر ایفا کنم که مخاطب نیز آن را باور کند و دوستش داشته باشد.

شما در اواخر دهه۷۰ به تلویزیون آمدید. در اواخر دهه۷۰ و دهه۸۰ آثار بهتری تولید می‌شد، موافقید؟

بله، من نیز جزو آدم‌هایی بودم که در آن مقطع کارنامه پربارتری داشتم و خوشبختانه بیشتر در آثاری حضور یافته‌ام که آقای فخیم‌‌زاده کارگردانی آن‌ها را به عهده داشته‌اند. درست است سریال‌هایی که طی ده سال گذشته تولید می‌شدند نسبت به آثار این سال‌ها، جذاب‌تر و قابل قبول‌تر بودند و مخاطبان بیشتری را پای تلویزیون می‌نشاندند.

گویا در آن سال‌ها سریال برای مردم جدی‌تر بود.

همین‌طور است. به‌خصوص طی چهار پنج سال گذشته کیفیت سریال‌ها پایین آمده است؛ اما در یکی دو سال اخیر وضعیت بهتر شده و امیدوارم اتفاقات خوبی در این زمینه بیفتد.

به نظرتان دلیل این سیر نزولی و گاه صعودی چیست؟

خیلی وقت‌ها فیلمنامه‌‌هایی که به دستم می‌رسد از کیفیت پایینی برخوردارند و دلیل اصلی نپذیرفتن پیشنهادها همین است. اما موضوع دیگری نیز وجود دارد و آن این است که متاسفانه در اکثر مواقع فیلمنامه کاملی وجود ندارد.

بله و این رویه به اتفاقی عادی بدل شده، زیرا اغلب سریال‌های این سال‌ها فیلمنامه کاملی ندارند.

همین اواخر طی یکی دو ماه گذشته درگیر کاری بودم که به دلایلی متوقف شد و درنهایت تولید آن لغو شد. به جز آن پروژه، چند پیشنهاد دیگر نیز داشتم و برای حضور در آن‌ها صحبت کردم، اما متاسفانه هیچ‌کدام فیلمنامه مکتوب نداشتند. با من تماس گرفتند و قصه و نقش را توضیح دادند. من نیز گفتم اولا که من تحصیلات آکادمیک دارم و قصه و فیلمنامه برایم اهمیت بالایی دارند و نقش و تحلیل آن برایم مهم است. در ادامه گفتم آن زمان که فیلمنامه در اختیار من است و قصه را می‌دانم و از جزییات نقش باخبرم، اثر در روند فیلمبرداری به‌دلیل بروز اتفاقات و حوادث، چیز دیگری می‌شود. حال، وای به حال آن‌که فیلمنامه‌ای وجود نداشته باشد.

بله، درست است.

به هر حال سکانس‌‌ها بالا و پایین می‌شوند و باتوجه به نگرش کارگردان حذف و اضافه‌‌هایی وجود دارد و در این میان نقش نیز تحت تاثیر قرار می‌گیرد، مثلا بخش‌هایی از آن حذف می‌شود و درنهایت خروجی چیز دیگری خواهد بود. در چنین شرایطی آن چیزی که توضیح داده شده با آن کاری که تولید می‌شود و آنچه در تدوین شکل گرفته سه اثر متفاوت می‌شوند. به هرحال پذیرفتن پیشنهادهایی که فیلمنامه مکتوب ندارند ریسک است زیرا هر اتفاقی که بیفتد براساس قراردادی که نوشته‌ام حق اعتراض ندارم، مگر این‌که شخص پیشنهاددهنده را کاملا بشناسم و به او اعتماد داشته باشم.

سریال «بازی نقاب‌ها» چه ویژگی‌‌هایی داشت که حضور در آن را پذیرفتید؟

پروژه «بازی نقاب‌ها» در بهمن و اسفند سال گذشته به من پیشنهاد شد و فیلمنامه‌ای آماده داشت. اولین ویژگی که در این پروژه وجود داشت و آن را دوست داشتم متفاوت بودن فضای قصه بود.

در این‌باره کمی توضیح دهید.

قصه سریال «بازی نقاب‌ها» برخلاف اغلب سریال‌های این سال‌ها، خارج از فضای آپارتمانی و شهری رخ می‌دهد. این اثر به فرهنگ بومی و روستایی می‌پردازد و صحنه‌‌های خوش آب و رنگی دارد و نوع پوشش آدم‌های قصه نیز متفاوت است؛ همه این‌ها نکاتی هستند که برایم جذاب بودند. از طرفی تفاوت در نقش‌‌ها نیز همیشه برایم مسئله مهمی است و دوست دارم تا جای ممکن از فضای مرسوم خارج شوم و متفاوت عمل کنم. لذا سریال «بازی نقاب‌ها» برایم گزینه متفاوتی بود. به جز فیلمنامه و قصه و حضور عوامل کاربلد، یکی دیگر از ویژگی‌‌ها، نقش جیران بود.

درباره نقش جیران و ویژگی‌‌هایش نیز کمی توضیح دهید.

پس از آن‌که فیلمنامه را خواندم، متوجه شدم که جیران در طول قصه از ابتدا تا انتها حضور موجه و قابل قبولی دارد و احساس کردم که او می‌تواند برای مخاطب نقش قابل توجه و باورپذیری باشد.

بین نقشی که در فیلمنامه آمده بود و آن جیرانی که شما مقابل دوربین خلق کردید چه تفاوت‌‌هایی هست و چه ویژگی‌‌هایی به آن افزودید؟

مطمئنا اگر بازیگر دیگری نقش جیران را ایفا می‌کرد این شخصیت ویژگی‌‌های دیگری پیدا می‌کرد و شکل دیگری می‌شد. طبیعتأ هر بازیگری که نقش را انتخاب می‌کند ویژگی‌‌هایی با خود می‌آورد که مال خودش است و آن‌ها را به نقش اضافه می‌کند که این روند درباره هر بازیگری متفاوت است. در این میان یکی از نکاتی که برای من مهم بود و درباره‌‌اش با آقای حسن‌‌پور صحبت‌‌هایی داشتیم، این بود که صلابت جیران در صدایش نیز نمود پیدا کند. از طرفی در فرهنگ ترکمن زن‌‌ها مطیع هستند و هر اتفاقی که رخ دهد نباید در مقابل پدر یا شوهر بایستند، اما جیران این‌گونه نیست و جزو معدود زنانی است که در مقابل پدر می‌ایستد و این موضوع نیز برایم جذاب بود. جیران در عین احترام با پدرش تقابل دارد و در برابر سنتی که احساس می‌کند غلط است، می‌ایستد و با زخمی که از گذشته خورده و بلایی که سرش آمده مقابله می‌کند و دلش نمی‌خواهد که آن اتفاق برای برادرزاده‌‌اش بیفتد. جیران زخمی گذشته و سنت‌هاست؛ سنت‌های غلطی که در قومیت‌‌ها وجود دارد و باعث می‌شود کودکان در بچگی نامزد شوند و در بزرگسالی ازدواج کنند. جیران نیز به‌شکلی زخمی ِ این سنت و رواج اشتباه شده و کینه‌ای در او ایجاد شده است. نکته‌ای که برایم مهم بود و درباره آن با آقای حسن‌‌پور صحبت کردیم این بود که جیران در عین آن‌که احترام پدر را حفظ می‌کند به‌واسطه گذشته‌ای که داشته با او در تقابل است و با وجود تمام کارهایی که می‌کند احترام پدر را حفظ می‌کند.

درنهایت آقای حسن‌‌پور از خروجی نقش جیران راضی بودند؟

بله، ایشان نظرشان این بود که نقش خوب درآمده و باورپذیر شده و مخاطب می‌تواند ارتباط خوبی با او برقرار کند و تاثیرات خودش را خواهد داشت.

جیران نسبت به کاراکترهایی که هم‌عرض او در قصه حضور دارند، حضور پررنگ و تاثیرگذاری دارد و بخش زیادی از این اتفاق مثبت نوع بازی شماست.

بله، این تاثیرگذاری شخصیت جیران است و یکی از نکاتی که برایم اهمیت ویژه‌ای داشت این بود که جیران در طول قصه و روند آن شخصیتی فرعی نیست، بلکه مهم و تاثیرگذار است. من نیز تلاش کردم نقاط قوت او را تقویت کنم. در بازخوردهایی که از مخاطبان گرفته‌ام فهمیده‌ام با این‌که آن‌ها از دست جیران حرص می‌خورند اما باورش کرده‌اند و به او حق می‌دهند. این یعنی این‌که مسیر درستی را طی کرده‌ام.

به نظرم سریال «بازی نقاب‌ها» یکی از آثار خوب کارنامه‌تان باشد و در میان نقش‌‌هایی که در آثار مختلف ایفا کرد‌ه‌اید جیران جایگاه ویژه‌ای دارد.

بله، همین‌طور است.

کلا نحوه مراوده آقای حسن‌‌پور با بازیگران چگونه است و چقدر از همکاری با ایشان راضی هستید؟

سریال «بازی نقاب‌ها» اولین همکاری من با ایشان بود و طبق صحبت‌هایی که باهم داشتیم امیدوارم که آخرینش نباشد. من و آقای حسن‌پور در طول کار تعامل خوبی باهم داشتیم. ایشان در عین آن‌که آرام، خوش‌برخورد و خوش‌اخلاق هستند همواره با بازیگرشان در تعاملند و راجع به اتفاق‌‌هایی که در طول قصه و سکانس‌‌های مختلف می‌افتد با بازیگر مشورت می‌کنند و نظرش را می‌خواهند. مثلا در خیلی از سکانس‌‌ها از من می‌پرسیدند که فکر می‌کنم کدام کار درست‌تر است؟ یا این‌که جیران در فلان سکانس چه عملی را باید انجام دهد تا برای مخاطب قابل باور باشد؟

در حال حاضر به چه کارهایی مشغول هستید؟

مدتی درگیر همان پروژه‌ای بودم که در ابتدای گفت‌وگو درباره‌‌اش توضیح دادم. فیلمبرداری آن پروژه حدود دو هفته ادامه پیدا کرد و متاسفانه تولیدش متوقف شد. بخش عمده‌ای از زمانم را به آن پروژه اختصاص داده بودم و اتفاقا چند پیشنهاد تئاتر داشتم که به‌دلیل محدودیت زمانی و درگیر بودنم با آن پروژه نتوانستم آن‌ها را بپذیرم. در حال حاضر سر کاری نیستم و برای حضور در دو تئاتر صحبت کرده‌ام که تمریناتشان به‌زودی شروع می‌شود و ان‌شاءاله به اجرا می‌رسند.

بی‌شک تئاتر حالتان را بهتر می‌کند.

شروع بازیگری من با تئاتر بود و جالب این‌که با تئاتر کودک شروع کردم و سپس تئاتر دانشجویی و به‌ندرت آثار دیگر، و ورود به عرصه تصویر. شاید به این دلایل و این‌که رشته تحصیلی من تئاتر است، با تئاتر همذات‌پنداری خاصی دارم. البته تئاتر نه فقط برای من که برای همه آن‌هایی که به روی صحنه رفته‌اند چنین حسی را ایجاد می‌کند؛ زیرا مواجهه و ارتباط نفس به نفس و تنگاتنگ با مخاطب همیشه جذاب است.

ان‌شاءاله در دو عرصه تلویزیون و تئاتر همیشه فعال باشید.

سه عرصه؛ تئاتر، تلویزیون و سینما. برخی بازیگران این سه عرصه را جدا می‌کنند اما به نظر من هرسه این قاب‌ها برای بازیگر مقدس و باارزش هستند و آنچه مهم است، نقشی است که با آدم محول می‌شود وگرنه بازیگر در هرکدام از این قاب‌ها که قرار بگیرد باید کار خودش را به‌درستی انجام دهد و نکته مهم نیز همین است.

امیدوارم شما را به‌زودی در عرصه سینما نیز ببینیم و در هر سه عرصه فعال و پویا باشید و هر چه می‌گذرد پخته‌تر عمل کنید.

به هرحال بازیگری روندی است که پایانی ندارد. بازیگر همیشه در حال آموختن است و فکر می‌کنم اگر بازیگر به ۹۰سالگی نیز برسد بازهم می‌تواند تجربه‌ای جدید کسب کند و بیاموزد. امیدوارم من نیز همیشه در حال آموختن باشم و نقش‌‌های متفاوت و جدیدی را ایفا کنم و امیدوارم آن نقش‌‌های جدید و متفاوت نیز به من پیشنهاد شود و اتفاقات خوبی رخ دهد؛ به‌خصوص در عرصه سینما. در عرصه سینما همچنان منتظر پیشنهادهای خوبم و با خودم می‌گویم که دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. منتظرم همان‌طور که با یک اتفاق خوب وارد تلویزیون شدم طی یک اتفاق خوب نیز وارد سینما شوم.

و سخن آخر؟

از شما بابت این گفت‌وگو ممنونم.


منبع: خبرگزاری صبا /وحید خانه ساز