تبیان، دستیار زندگی

یادی از یک فرمانده «سازمان پیشمرگان مسلمان کُرد»

‌علی سلیمان‌پور جزو اولین افرادی بود که به عضویت «سازمان پیشمرگان مسلمان کُرد» در آمد. در سال ۱۳۵۹ به گروه «ضربت» راه یافت و در اولین پاکسازی منطقه بانه و سردشت شرکت کرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شهید ‌علی سلیمان‌پور


علی سلیمان‌پور سال ۱۳۲۴ در روستای «خشکدره» در شهرستان بانه به دنیا آمد. به علت فقر مالی و عدم برخورداری از امکانات زندگی موفق نشد به مدرسه برود و مجبور شد در کنار پدر به کار های کشاورزی و دامداری مشغول شود. در سال ۱۳۴۴ ازدواج کرد که ثمره این پیوند پنج فرزند، دو دختر و سه پسر شد.

تا چند ماه بعد از ازدواج در روستای خود ماند، اما بعد از مدتی به شهرستان بانه مهاجرت کرد و به کارگری پرداخت. در آنجا بود که با تفکرات امام خمینی (ره) آشنا و وارد مبارزات با رژیم پهلوی شد. در پی پیروزی شکوهمندانه انقلاب اسلامی و تشکیل سازمان پیشمرگان مسلمان کرد؛ شاخه بانه، جزو اولین افرادی بود که به عضویت «سازمان پیشمرگان مسلمان کُرد» در آمد. در سال ۱۳۵۹ به گروه «ضربت» راه یافت و در اولین پاکسازی منطقه بانه و سردشت شرکت کرد.

بعد از مدتی فرمانده گروهان شد. در سال ۱۳۶۳ جانشینی گردان حضرت رسول (ص) سپاه بانه را پذیرفت و به دنبال لیاقت و شایستگی بسیاری که از خود نشان داد به عنوان فرمانده آن گردان انتخاب شد. در تاریخ ۱۳۶۴/۱۲/۲۸ مأموریت یافت که به روستاهای اطراف بانه برود و آنها را مورد گشت و شناسایی قرار دهد. او نیروهای تحت امر خود را آماده کرد و صبح هنگام به راه افتاد. آنها وقتی که به مکانی در نزدیکی روستای «سالوک» بانه رسیدند مورد حمله نیروهای ضدانقلاب قرار گرفتند. نیروهای ضدانقلاب از پشت درختان و گیاهان انبوه به آنها حمله کردند و آنها را در محاصره قرار دادند.

سلیمانپور هنگامی که اوضاع را بحرانی دید به تقویت روحیه بچه‌ها پرداخت و دستور داد که حالت دفاعی خود را همچنان حفظ کنند. در این هنگام او همراه چند نفر از همرزمان خود به سوی یکی از ارتفاعات اطراف که از نظر نظامی موقعیت خاصی داشت رفت؛ تا با شکست ضدانقلاب راهی برای نجات نیروهای خود از محاصره پیدا کند اما در میان راه مورد اصابت تیر نیروهای ضدانقلاب قرار گرفت و به شهادت رسید. پیکر شهید سلیمانپور یک روز در آنجا ماند.

فردای آن روز نیروهای خودی به آنجا حمله کردند و بعد از پاکسازی منطقه، پیکر شهید سلیمانپور را به شهرستان بانه انتقال دادند. نیرو های ضدانقلاب وقتی که جنازه او را شناسایی کردند، آن را با سر نیزه تکه تکه کردند. مزار مطهر شهید در گلزار شهدای شهرستان بانه  است.

 

شهید علی سلیمانپور چهره‌ای شکسته و رنجور داشت. زندگی سرشار از ملالت روستا، شخصیت خاصی به او بخشیده بود. آنچنان محبوب و دوست داشتنی بود که وقتی عصبانی هم می‌شد هیچ کس حرفهای او را به دل نمی‌گرفت. او فقط یک فرمانده نظامی نبود. بلکه یک آمر به معروف هم به شمار می‌رفت. روی مسائل دینی بسیار تأکید داشت؛ در سخت‌ترین شرایط حتی در بطن درگیری‌ها هم نماز اول وقت خود را می‌خواند. در بعضی عملیات با زبان روزه شرکت می‌کرد. اگر از بقیه خصایص او چشم بپوشیم حتماً باید شجاعت را بگوییم؛ شجاعت و صلابت شهید سلیمانپور مثال زدنی بود. به محض اینکه اسمی از درگیری برده می‌شد، او اولین نفری بود که آماده می‌شد.

در جنگ‌های چریکی مهارت خاصی داشت. در سخت‌ترین و خطر ناک‌ترین موقعیت‌ها عقب نشینی نمی‌کرد و بر مقاومتش می‌افزود تا اینکه حلقه محاصره را می‌شکست و نیروهای دشمن را فراری می‌داد. او در درگیری‌ها تا آخرین گلوله می‌جنگید. شهید سلیمانپور در تمام درگیری‌ها به عنوان یک فرمانده لایق به کلیه نیروهای خود سر می‌زد و برای آنها مهمات و سایر وسایل مورد نیاز را می‌برد. به دلیل مهارت و تدابیر خاص جنگی؛ وجود او در سپاه بسیار حایز اهمیت بود. با حرکت‌های رو به جلو و جابه جایی سریع خود روحیه بچه‌ها را تقویت می‌کرد. بیش از اندازه ساده و خاکی بود. با نیروهای خود غذا می‌خورد و هیچ گاه خود را از آنها جدا نمی‌دانست.


منبع: ایسنا