تبیان، دستیار زندگی

در باب یک ایده خوب که حاصلش ملموس نیست

کتاب‌گردی مسئولان بی‌خبری مردمان

روز کتاب‌گردی، پنج‌ساله شد؛ پویشی مثبت برای کتاب‌خوانی اما با قدم‌هایی لرزان که نتیجه‌اش هنوز ملموس نیست. در پنجمین سال کتاب‌گردی با حضور مدیران کتاب، جای خالی مردم کتاب نخوان، بازهم خالی بود.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
کتاب گردی
سال‌هاست برای رونق بازار کتاب و ترویج مطالعه و کتاب‌خوانی طرح‌ها و ایده‌های بزرگ و کوچکی اجرا می‌شود تا بلکه درصدی از جماعت کتاب نخوان ایرانی، ذائقه‌شان تغییر کند و به خرید و مطالعه کتاب ترغیب شوند؛ از نمایشگاه بین‌المللی کتاب تا نمایشگاه‌های استانی و مناسبتی گرفته تا طرح‌های تابستانه و پاییزه، فروش کتاب در مدارس و مساجد، هدیه وعیدی دادن کتاب و دست‌آخر همین ایده روز کتاب‌گردی.

 پویش کتاب‌گردی یا به تعبیر برخی دیگر سنت کتاب‌گردی از پنج سال پیش با ابتکار و ایده احمد مسجد جامعی عضو شورای شهر تهران آغاز شد. مسجد جامعی که سابقه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را در دوران اصلاحات نیز در کارنامه دارد، هدف کتاب‌گردی را پررنگ کردن نقش و اهمیت کتاب‌فروشی‌ها می‌داند. او امسال نیز بر اساس روال هرساله از عموم مردم، مدیران شهری و اعضای شورای شهر دعوت کرده بود تا در کتاب‌گردی روز پنج‌شنبه اول آذر شرکت کنند.

همه اهالی حوزه نشر کتاب دست‌به‌دست هم داده بودند تا یک روز شگفت‌انگیز برای کتاب و کتاب‌فروشی‌ها رقم‌زده شود اما ظاهراً در پنجمین سال تکرار کتاب‌گردی، ظاهراً این ایده، هنوز در ابتدای راه است و باید برای جذب مردم و ایجاد انگیزه برای حضور آنان فکرهای جدی‌تری شود.

مدیران پای‌کار و مردم بی‌خبر!

مدل و حجم اطلاع‌رسانی برای کتاب‌گردی روز پنجشنبه در نوع خودش قابل‌توجه بود. انواع دعوت‌نامه‌ها و اطلاعیه‌های همیشگی از سوی اهالی کتاب، حمایت رسانه‌ها و پست‌های اینستاگرامی و تلگرامی، بارها خوانده یا بازدید شده بود. اشخاص و تشکل‌های صنفی حوزه نشر و ناشران و کتاب‌فروشان از عموم مردم دعوت کرده بودند تا در این رویداد ملی شرکت کنند و به‌قول‌معروف هم کمکی به کتاب‌فروش‌ها بکنند و هم از تخفیف 30 و 35 درصدی طرح پاییزه کتاب بهره ببرند.

 ازهمان ساعت‌های اولیه صبح پنجشنبه هم معلوم بود که دعوت‌نامه‌ها و اطلاعیه‌ها کار خودش را کرده اما به‌جای کشاندن پای جامعه هدف یعنی مردم به کتاب‌فروشی‌ها، سیمای مدیران، معاونان و خلاصه همه بالادستی‌های حوزه نشر کتاب را جلوی دوربین‌ها و میکروفون‌های خبرنگاران و عکاسان آورده است.
انصافاً هم مدیران شهری و غیرشهری حضور فعالی در این رویداد ملی داشتند، اما واقعاً مردم در این روز کجا بودند؟ مشغول کار برای امرارمعاش، نگهداری از فرزندان یا درگیر ترافیک شهر یا مشغولیات روزمره‌شان.

برفرض که تهرانی‌ها استقبال کردند؛ چه خبر از شهرستان‌ها و کتاب‌فروشی‌های گمنام در گوشه کشور؟ جمعی از مدیران از چند کتابفروشی خاص در راسته انقلاب بازدید کردند، با خبرنگاران گفتگو انجام دادند، جلوی دوربین عکاسان، عکس یادگاری گرفتند و تمام. ساعتی جستجو در سایت‌ها و خبرگزاری‌ها برای یافتن چهره‌ای معروف در فلان کتاب‌فروشی شهری کویری یا در حاشیه خلیج همیشگی فارس، یا در منطقه محروم سیستان و بلوچستان، حداقل برای نویسنده این سطور بی‌حاصل بود. اگر هست و ما ندیده‌ایم، شما حداقل برای مردم عکس و خبرش را بگذارید.

 

اگر نتیجه کتاب‌گردی، توجه و تأکید بر اهمیت کتاب‌فروشی است، پس چرا برخی، در این بازار کم‌رمق و بی‌رونق، بیشتر از دیگران موردتوجه قرار می‌گیرند؟ گناه آن کتاب‌فروشی در محله‌ای خلوت‌تر یا خیابانی فرعی با متراژ کم و سرمایه‌ای اندک چیست؟


گواه این مدعا گزارش خبری یک خبرگزاری دولتی از بی‌اطلاعی و نیامدن مردم است و البته تقدیر و تشکر عضو شورا یک روز بعد در همان خبرگزاری از حضور چشمگیر مردم! خواندن بندی از این گزارش مبسوط خالی از لطف نیست: «امسال در حالی این سنت پنج‌ساله می‌شود که هنوز عامه مردم از این موضوع چندان اطلاعی ندارند و با دیدن خبرنگاران و عکسان سؤال رایج شان این است: «فیلمبرداریه؟»، «چه خبر شده؟»، «تجمع برای چیه؟»،  «به‌جای این کارها برید دزدا رو بگیرد»، «شعار چرا نمیدین؟». نگاه متعجب مردم و گاه چند غرولند هم  سهم کتاب گردان می‌شود. به نظر می‌رسد اقدام کتاب گردی فعلاً برای حفظ کتاب‌فروشی‌ها و حتی کتاب چندان فایده‌ای قابل اشاره ندارد.»


 دورهمی یا شوآف سلبریتی ها

در هفته منتهی به روز کتاب‌گردی، اگر سری به صفحات مجازی و سایت‌های خبری می‌زدید، چیزی که بیشتر از هر چیز جلب‌توجه می‌کرد، خبر حضور فلان بازیگر، مجری تلویزیون، هنرمند و ... در چند کتاب‌فروشی و فروشگاه مرکزی ناشران خاص بود.«پنجشنبه با عادل کتاب‌گردی کنید»، «فالوئر های عزیزم! فردا به فلان کتاب‌فروشی می‌روم، می‌بینمتان!»، «عطر چای و قهوه، کیک‌های خانگی در کافه کتاب قیژ ویژ با حضور ستاره سینما و تلویزیون» و الی‌آخر.

فروشگاه‌های کتابی که اتفاقاً متعلق به ناشران معروف و مایه‌داری بود که اکثراً در راسته خیابان کریم‌خان قرارگرفته‌اند و وجه مشترکشان هم انتشار یک یا چند کتاب از همین سلبریتی ها، بازیگران و ... است. ناشرانی که هم فضای کافی برای برگزاری یک دورهمی را در اختیاردارند و هم‌توان مالی و روابط رسانه‌ای برای یک شوآف هنری با رپرتاژ خبری مناسب.

اتفاقاً کتاب‌گردی برای این ناشران برخلاف کتاب‌فروشی‌های خُرد و کوچک سطح شهر، بسیار پرسود است. ازیک‌طرف با حضور افراد مشهور و دوستداران آن‌ها، فروش کتاب و محصولات چند برابر می‌شود و از طرف دیگر با تکرار نام ناشر و کتاب‌فروشی یک تبلیغ مناسب برای بیشتر دیده شدن آن‌ها انجام می‌شود.
بیشتر بخوانید

10 راهکار کتاب خوانی


این شرح کوتاه نه از باب نقد یا سرزنش مجریان این نوع دورهمی هاست بلکه هدف از طرح این مسئله، تناقضی است که در هدف پویش کتاب‌گردی ایجاد می‌شود. اگر نتیجه کتاب‌گردی، توجه و تأکید بر اهمیت کتاب‌فروشی است، پس چرا برخی، در این بازار کم‌رمق و بی‌رونق، بیشتر از دیگران موردتوجه قرار می‌گیرند؟ گناه آن کتاب‌فروشی در محله‌ای خلوت‌تر یا خیابانی فرعی با متراژ کم و سرمایه‌ای اندک چیست؟ خلاصه کلام اینکه در کتاب‌گردی هم ظاهراً بُرد با کسی است که هرچه بامش بیشتر، لاجرم برفش بیشتر!

وعده‌هایی خوش‌بینانه برای یک پنجشنبه خاص

گفتیم که امسال پنجمین دوره سنت کتاب‌گردی برگزار شد. حاصل این بازدیدهای میدانی مسئولان و مدیران کتاب، قول‌ها و وعده‌هایی است که به اهالی کتاب و علاقه‌مندان داده می‌شود تا بقیه روزهای سال را در سرخوشی این وعده‌ها بگذرانند. چه‌بسا اگر این قول‌ها عملی شود، حال کتاب هم بهتر شود.

در آخرین پنجشنبه کتاب‌گردی، حاصل بازدید آقای وزیر، صاحب ایده و طرح روز کتاب‌گردی و مدیران شهری این شد که کتاب‌فروشی ایرانیان که در معرض تعطیلی است، احیا شود، رختی تازه به کتاب‌فروشی دیواری خیابان خیام هدیه شود و اطلس کتاب‌فروشی‌های مهم تهران تهیه و منتشر شود.

اگرچه در ظاهر سهمی اندک از بودجه کلان فرهنگی و شهری به یکی دو کتاب‌فروشی تعلق‌گرفته، اما همین هم غنیمت است. یادمان نرفته که در سال‌های گذشته وعده‌های مبارزه با قاچاق کتاب، گرانی کاغذ، افزایش چنددقیقه‌ای سرانه مطالعه و ... داده شد و هنوز خبری از نتایج آن نیست. البته بساط کتاب‌های قاچاق و دست‌فروشان غیرمجاز سالی یک‌بار در همین روز کتاب‌گردی کلهم جمع‌آوری می‌شود؛ به مدد و همت بر و بچه‌های سد معبر شهرداری، برای بازدید بی‌دغدغه مردم و مسئولان.

خلاصه اینکه : هزار وعده خوبان یکی وفا نکند، اگر بکند چه ها کند!

عکس مطلب متعلق به خبرگزاری ایسنا است.