تبیان، دستیار زندگی

ادله قرآنی و عقلی ولایت فقیه

ولی فقیه در جامعه پیش بینی شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی بر همه مراکز حساس این جامعه اشراف و نظارت دارد و در آن حضور دارد و این چیزی است که محتاج استدلال نیست و تعجب است از کسانی که استدلال می کنند تا ولایت فقیه را رد کنند و نفی کنند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
رهبری

در کتاب «ما منتظریم؛ خورشید مهدویت در منظومه فکری حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی» آمده است:

مساله ولایت در جامعه اسلامی یک چیز بسیار روشن و کاملا متکی به مبانی اسلامی و متخذ از آیات قرآنی است و عقل یک انسان سالم و بی غرض هم این را تصدیق می کند. ولایت خدا به پیغمبر(ص) و ولایت پیغمبر(ص) به ائمه معصومین(ع)... منتقل می شود. پس می بینید اعتقاد به ولایت فقیه آن جوری که ما امروز داریم تبیین می کنیم و در نظام جمهوری اسلامی قاعده همه امور هست، این یک اعتقادی است منطبق با متن قرآن، منطبق با لُب اسلام و حق اصول اسلامی و منطبق با عقل سلیم.(1)

ما برای اینکه ولایت فقیه را؛ یعنی حکومت فقیه در جامعه اسلامی را ثابت کنیم، احتیاج به دلیل نقلی نداریم؛ اگرچه ادله نقلیه، یعنی قرآن و حدیث هم بر حکومت فقها و علمای الهی، صادق و شاهد و دلیل است؛ اما اگر هیچ دلیل نقلی هم ما برای حکومت دین شناسان در جامعه اسلامی نداشتیم، عقل و اعتبار عقلی دلایت می کند و کفایت می کند بر اینکه ما بدانیم «برای اجرای احکام الهی در جامعه کسانی می توانند کفایت و لیاقت لازم را داشته باشند که دارای این صفات باشند»؛ یعنی دین را بشناسند.

اگر طرف صحبت ما آن کسانی باشند که اساسا حکومت دین را قبول ندارند، اجرای احکام الهی را در میان انسان به جد نمی گیرند و قبول نمی کنند، البته محتاج استدلال دیگری خواهیم بود. اما آن کسی که می پذیرد باید احکام الهی و قوانین اسلامی در جامعه پیاده بشود و این را لازمه اعتقاد به خدا و به اسلام می داند، در برابر کسی که چنین زمینه اعتقادی را ندارد، ما محتاج استدلال برای ولایت فقیه نیستیم که ثابت کنیم که در روایت یا در قرآن چنین گفته شده است. زیرا در جامعه ای که با قوانین اسلامی اسلامی باید اداره بشود اداره کننده جامعه باید این قوانین را بداند. 

اشراف و نظارت ولی فقیه بر همه مراکز اساسی و حساس جامعه اسلامی یک ضرورت است که قانون اساسی ما به این ضرورت پاسخ گفته است و همان طوری که حالا شرح خواهم داد، ولی فقیه در جامعه پیش بینی شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی بر همه مراکز حساس این جامعه اشراف و نظارت دارد و در آن حضور دارد و این چیزی است که محتاج استدلال نیست و تعجب است از کسانی که استدلال می کنند تا ولایت فقیه را رد کنند و نفی کنند.

اگر جامعه ای به ارزش های الهی و به ارزش های دینی اعتنایی نداشته باشد، البته می پذیرد که در راس آن جامعه یک انسانی که از هیچ اخلاق انسانی هم برخوردار نیست، حاکم باشد! می پذیرد که یک هنرپیشه مثلا در راس یک جمعه قرار بگیرد! یا یک سرمایه دار بزرگ اداره امور جامعه را به عهده داشته باشد! اما آن جامعه ای که پایبند به ارزش های الهی است، آن جامعه ای که توحید را قبول کرده است، نبوت را قبول کرده است، شریعت الهی را قبول کرده است، هیچ چاره ای ندارد جز اینکه در راس جامعه، کسی را بپذیرد که او را شریعت اسلامی و الهی را می داند، از اخلاق فاضله الهی برخوردار است، گناه نمی کند، اشتباه مرتکب نمی شود، ظلم نمی کند، برای خود چیزی نمی خواهد، برای انسان ها دل می سوزاند، ارزش های الهی را بر مسائل و جهات شخصی و گروهی ترجیح می دهد. (2)

پی نوشت:
1.ولایت فقیه سایه حقیقت عظمی، ج3، ص16
2.ولایت و حکومت، ص260-259

منبع: خبرگزاری شبستان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.