تبیان، دستیار زندگی

در گفت‌و‌گوی تبیان با حجت‌الاسلام جواد جعفری مطرح شد:

جامعه مهدوی؛ مجری عدالت یا منتظر مجری؟/تاثیر وحدت مسلمین در دولت حضرت حجت(عج)

حضرت زمانی که شروع به قیام می‌کند، جهان پر از ظلم است، نه اینکه ظلم باعث آمدن حضرت می‌شود؛ بنابر این با توجه به آیات قرآن و روایات، ما باید کار را شروع کنیم و خواست عدالت را عملاً نشان دهیم تا آن منجی اصلی بیاید.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
جواد جعفری
مهدویت و باور به مهدی موعود به‌عنوان یکی از محورهای تفکر شیعی، نیاز به آسیب‌شناسی دارد. برخی از شیعیان نگاهشان به آینده‌ای نا معلوم است که امام زمان ظهور کنند و مشکلات شیعیان و مردم دیگر جهان را حل بفرمایند؛ اما خودشان گامی جدی و مؤثر در جهت عدالت‌گستری یا پیشرفت جهان تشیع و جهان اسلام بر نمی‌دارند. تأسف‌آورتر از این، جریاناتی هستند که خلاف ندای وجدان، عقل و نصوص دینی حرکت می‌کنند و گسترش ظلم و جور را امری مطلوب برای زمینه‌سازی ظهور امام زمان(عج) می‌دانند.

باید به این سؤال پاسخ داده شود که جامعه مهدوی چه ویژگی‌هایی دارد؟ و اینکه عدالت‌خواهی ما چه تاثیری بر ظهور حضرت حجت می‌گذارد؟

برای یافتن پاسخ این سؤالات به سراغ حجت‌الاسلام جواد جعفری، کارشناس مرکز تخصصی مهدویت و صاحب کتاب‌ "دیدار در عصر غیبت از نفی تا اثبات" و " بانوان رجعت کننده" رفته‌ایم. در ادامه مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید؛

به عقیده شما جامعه مهدوی، خودش مجری عدالت و عدالتخواه است و یا اینکه صرفا منتظر مجری عدالت‌گستر و منجی جهان است؟ 
پیامبر(ص) فرمودند: امام مهدی (عج) وقتی ظهور می‌کنند، «یملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا»؛ یعنی حضرت زمین را پر از عدل خواهد کرد، همان‌گونه که پر از ظلم و بیداد شده است. برخی‌ها برداشتشان از این روایت این‌طور بوده که چون حضرت قرار است زمینِ پر از ظلم را به زمین پر از عدالت تبدیل کند، بنابراین زمین باید اول پر از ظلم و جور بشود تا حضرت بیایند و زمین را پر از عدل کند.

پس منجی زمانی معنا می‌دهد که افراد خاصی فضا را آلوده می‌کنند و اکثریت علیه این فضا هستند و می‌خواهند فضا را تغییر دهند، ولی توان آن را ندارند.

این برداشت منحصر در جهان تشیع نیست، از اهل سنت هم کسانی هستند که چنین برداشتی دارند؛ بنابراین گفته‌اند ما نباید هیچ‌گونه اجرای عدالتی داشته باشیم و باید کارها را محول کنیم به امام زمان (عج)، یا به تعبیر مشترک شیعه و سنی به امام مهدی واگذار کنیم تا ایشان بیاید و زمین را پر از عدل کند.

این‌ها می‌گویند چون در حدیث آمده زمین پر از ظلم می‌شود، ما حتی اگر نخواهیم زمین را پر از ظلم کنیم، حداقل نباید جلوی پر شدن ظلم را بگیریم. بنابراین نباید در دوران غیبت یا قبل از قیام امام مهدی ما اقدامی برای اجرای عدالت کنیم.

در پاسخ به این گروه باید بگوییم، این برداشت اشتباهی از روایت است؛ ما در هیچ روایتی نداریم که پر شدن ظلم علت آمدن حضرت است. بلکه تمام لسان این روایات این را بیان می‌کند که حضرت زمانی که شروع به قیام می‌کند، جهان پر از ظلم است، نه اینکه ظلم باعث آمدن حضرت می‌شود.

آیا جریان های عدالتخواهی و مطالبات مردمی در ظهور امام عصر موثر است؟
همان‌طور که گفتم در روایات آمده که زمین پر از ظلم می‌شود؛ پر شدن ظلم هم‌ زمانی اتفاق می‌افتد که افرادی برای عدالت‌خواهی بلند شوند؛ یعنی اگر افرادی اقدامی نکنند و همه راضی باشند به وضع موجود، آن‌وقت نجات دیگر معنا ندارد. پس منجی زمانی معنا می‌دهد که افراد خاصی فضا را آلوده می‌کنند و اکثریت علیه این فضا هستند و می‌خواهند فضا را تغییر دهند، ولی توان آن را ندارند.

کسانی که می‌گویند ما نباید اقدامی کنیم تا ظلم گسترده شود، به این توجه ندارند که اصلاً تا قیامی صورت نگیرد ظلم معنا ندارد. حتی اگر بگوییم آن روایت علیت را بیان می‌کند، بازهم زمانی جهان پر از ظلم می‌شود که قیامی انجام شود و ظالمانی جلوی اینها را بگیرند؛ در این صورت می‌گوییم جهان پر از ظلم شده وگرنه اگر قیامی انجام نشود، یعنی به وضع موجود همه راضی باشند، دیگر ظلمی احساس نمی‌شود.

اگر ما معتقدیم امام مهدی خواهد آمد حداقل خود مسلمان‌ها با هم وحدت برقرار کنند و اختلافاتشان را حل کنند و یک جبهه‌ای تشکیل بدهند و ایشان فقط به مسئله اصلی که پیشرفت جهان است بپردازند



از طرفی ما در روایات داریم که علت غیبت، ظلمِ مردم است. در یک روایتی حضرت امیر فرمودند: «زمین هیچ‌گاه از حجت خالی نمی‌شود اما خداوند مردم را به خاطر ظلم و گناه و اسرافشان از دیدن آن حجت نابینا می‌کند.»؛ اتفاقاً در روایت می‌گوید علت محرومیت ظلم مردم است، پس چگونه کسی می‌تواند بگوید گسترش ظلم دلیل ظهور است؟ به تعبیر فلسفی یک معلول واحد نمی‌تواند دو علت متضاد داشته باشد.

امام مهدی به خاطر ظلم مردم غایب شد یا به خاطر اینکه مردم خوب بودند غایب شدند؟ خب اینکه معنا ندارد به خاطر خوب بودن مردم حضرت غایب شده باشند، پس معلوم می‌شود مردم به وظیفه خودشان عمل نکردند که امام غایب شدند. همچنین این نگاه خلاف آیه قرآن هم هست. آیه قرآن می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ»؛ خدا خودش فرموده من چیزی را تغییر نمی‌دهم، بلکه خودتان باید اقدام کنید.

بنابراین آیات قرآن و  روایات این را نشان می‌دهند که ما باید کار را شروع کنیم و خواست عدالت را عملاً نشان دهیم تا آن منجی اصلی بیاید.

بنابر این می‌توان گفت تفکر مهدوی هم از ما می‌خواهد که عدالت‌خواه باشیم؟
بله. حتی برخی از نویسندگان اهل سنت نیز به این نکته اشاره کردند که اگر امام مهدی وعده داده شده، نه به این خاطر که شما خیالتان راحت باشد و بروید به کارتان برسید چون یک کسی خواهد آمد که عدالت‌گستری می‌کند، بلکه این وعده خودش ایجاد مسئولیت می‌کند. اگر کسی هست که قرار است بیاید، پس ما باید مقدمات را برای او فراهم کنیم.

آلبانی در کتاب‌هایش این را دارد. بااینکه او سلفی است، خودش این حرف‌ها را می‌گوید و مثال میزند به اینکه پیامبر وقتی ظهور کرد، 23 سال شبانه‌روز تلاش کرد ولی بیش از شبه‌جزیره حجاز او نتوانست اسلام را صادر کند؛ به خاطر اختلافاتی که وجود داشت طول کشید تا پیامبر اتحاد ایجاد کند. بعد او می‌گوید با این اختلافاتی که ما داریم اگر همین امروز هم امام مهدی قیام کند، 20 سال طول می‌کشد تا همین مسلمان‌ها را جمع کند و به یک تفاهمی برسد، بعد با کفر و الحاد مبارزه کند. پس اگر ما معتقدیم امام مهدی خواهد آمد حداقل خود مسلمان‌ها با هم وحدت برقرار کنند و اختلافاتشان را حل کنند و یک جبهه‌ای تشکیل بدهند و ایشان فقط به مسئله اصلی که پیشرفت جهان است بپردازند، نه اینکه بخواهند اختلافات درون مسلمان‌ها را برطرف کنند.
 

آیا حدیثی داریم که صریح در این باشد که تا یک خواست جهانی نباشد ظهور انجام نمیشود؟
بیان‌های مختلفی وجود دارد، آنچه خیلی مشهور است، به معنای ناامیدی مردم از جریانات مختلف است؛ یعنی تا مردم امیدی به چیزی دارند، یعنی تا امید دارند که به طور مثال لیبرالیسم یا کمونیست یا غیره می‌توانند کاری کنند، حضرت ظهور نمی‌کنند. روایت می‌گوید «الفرج بعد الیاس»، زمانی که مردم از آن مکاتب ناامید شوند ظهور اتفاق میافتند، پس باید به این نتیجه برسند که راهی به جز ظهور امام مهدی(عج) ندارند.

وضع فعلی جهان را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا مردم جهان از جریان های موجود نا امید شده اند؟
بله. این اعتراضاتی که در فرانسه که به قول خودشان مهد لیبرالیسم است انجام می‌شود و از کنترل هم خارج شده، این همه الان گرفتاری که در مرکز اروپا که خودشان را مهد آزادی می‌دانند، یا جریان وال‌استریت که در آمریکا رخ داد و مردم گفتند این چه وضعی است که 99 درصد هیچ دخالتی در اقتصاد ندارند، این‌ها همه نشان می‌دهد که مردم امیدشان را از دست داده‌اند.

قیام مردم در مهد حقوق بشر و آزادی نشان می‌دهد مردم از این راه مأیوسند و رگه‌های ناامیدی را می‌توان دید.



چندی پیش فوکویاما صراحتاً گفت که من تا حالا خیال می‌کردم لیبرالیسم نسخه پایانی بشریت است، ولی الان می‌بینم این هم مشکل بشریت را حل نمی‌کند. مقام معظم رهبری هم چند روز پیش اشاره کردند به حرف فوکویاما و گفتند؛ این جامعه‌شناس معروف که این نظریه را داده بود، حالا از حرفش برگشته است.

این نشان می‌دهد تئوریسین‌های معروف غربی، خودشان اعتراف دارند که مشکل با لیبرالیسم حل نمی‌شود. همچنین قیام مردم در مهد حقوق بشر و آزادی نشان می‌دهد مردم از این راه مأیوسند و رگه‌های ناامیدی را می‌توان دید. همچنین ممکن است اتفاقاتی بیفتد و اوضاع تغییر کند، مثل این بهار عربی و قیام‌هایی که مردم کردند و کسی فکرش را نمی‌کرد که این کشورها این‌قدر مستعد باشند، ولی الان می‌فهمیم که چه ظرفیتی برای تغییر وجود دارد. پس لازم نیست ناامید بود از تغییر اوضاع جهان.
 
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.