رونمایی از جدیدترین کتاب استاد فلسفه
جدیدترین اثر دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی با عنوان «وحدت هستی و هستی واحد»، به همت علی اوجبی و کتابخانه ملی منتشر شد و در مراسمی در کتابخانه ملی رونمایی شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1397/08/29 ساعت 07:23
در ابتدای این مراسم، علی اوجبی که تدوین کتاب «وحدت هستی و هستیِ واحد» را انجام داده بود به عنوان سخنران اول با اشاره به اینکه این کتاب متن پایان نامه دکتر دینانی است که در سال ۱۳۴۷ در مقطع فوق لیسانس تهیه شده، گفت: فلسفه دانش عقلی است و قواعد فلسفه با قواعد اعتباری و دانشگاهی متفاوت هستند من حدس میزنم ایده این کار به صورت مهندسی معکوس در ذهن ایشان نقش بسته و به سراغش رفتهاند.
مدیرکل اداره نسخ خطی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران اظهار داشت: قواعد فلسفه دو دستهاند. برخی بدیهی هستند. برخی دیگر از قواعد فلسفی نیاز به اثبات دارند و برای اثباتشان باید سراغ بدیهیات رفت. استاد هم طبق این روال پیش رفتند. در بدیهیات به دنبال اثبات نرفتند و نظریات را براساس بدیهیات اثبات کردند. 150 قاعده فلسفی که در این کتاب آمده، همه قواعد فلسفه نیست. دکتر دینانی به خاطر برخی محدودیتها به این 150 قاعده بسنده کردند. پیشنهادم این است این قواعد نیز در قالب کتابی کار شود. برخی قواعد مورد استفاده فلاسفه فقط به خودشان اختصاص داشت. پس خوبست است نمایههایی باشد که قواعد مورد تایید استاد را از سایر قواعد تفکیک کند. تلاش من این بود که این کتاب که امروز رونمایی میشود عین پایان نامه ایشان باشد. تنها اسم کتاب را من انتخاب کردم و همه کتاب متعلق به ایشان است. متاسفم که ۵۰ سال این کتاب خاک میخورده است.
وی ادامه داد: یکی از نقدهایی که به ایشان میشود را پاسخ میدهم قاعده فلسفی قطعا باید مستندش عقل باشد و قطعا یقینی است. کاری که ابن سینا کرده این است که همه آثار را به بدیهیات برمیگرداند. از این روست که ابن سینا مورد علاقه استاد قرار دارد. مهمترین کتاب ابن سینا اشارات و تنبیهاتش بود. این کتاب مملو از قواعد فلسفی است آنجا که قاعده فلسفی بدیهی است میگوید تنبیه چون برای بدیهیات لازمهاش تذکر و تنبه است اما جایی که اشاراتش است قواعد نظری است که به ادله نیاز دارد . در قواعد بدیهی وقتی موضوع را تصور میکند حکم میکند. کار فیلسوف این است که تصور درست موضوع و محمول را تنبه بدهد وقتی تصورش درست شود حکم میکند. شیوه ایشان سوال پی در پی است که از این شیوه فرد را به تصور درست سوق میدهد. ایشان زمانی ناراحت میشوند که فرد در این راستا همدلی نمیکند تا در مسیر سوالات به تصور درست، تنبه شود.
عبدالله صلواتی، کارشناس و مجری برنامه زاویه در شبکه چهار سیما و پژوهشگر فلسفه، سخنران بعدی این آیین فرهنگی بود. او در ابتدا گفت: فلسفه از نظر من به مثابه سر درخت نخل است؛ اگر سرنخل را بزنید نابود میشود. سر فلسفه هم، متفکران معاصر ما هستند. اگر ملاصدرا و ابن عربی را به این خوبی میشناسیم به خاطر تلاش و مجاهدتهای فیلسوفان و متفکران معاصر است. اگر اینها نبودند ما به هیچ وجه ملاصدرا و ابن عربی نداشتیم. توجه به فلسفه اسلامی بدون توجه به متفکران معاصر که امتداد تفکر فلسفی است، یک تلاش بیهوده است.
صلواتی انعطاف دکتر دینانی نسبت به رهیافت های مختلف فلسفی را ستود و گفت: ایشان مدعی نیست که فلسفه ملکه علوم است پس کلام وعرفان را کنار بگذاریم. حقیقتی را که در فلسفه می یابد، در عرفان و کلام هم میبیند. نه تنها نسبت به سنت ما گشوده هستند بلکه به سنت غربی هم گشوده هستند. دکتر دینانی به جای تمرکز بر نقد سعی کردهاند از توانایی فلسفی خود استفاده کنند و به فلسفه اسلامی ما روح تازهای بدهند. این کار در این کتاب که درباره قاعده الواحد است اتفاق افتاده است در کتابهای دیگر ایشان هم میبینیم که ایشان گشوده هستند نسبت به همه تفکرات.
وی در ادامه گفت: ویژگی مهمی در این کتاب هست وآن گفتگوی نویسنده با متن و فیلسوف است. استاد دینانی جوری متن را مطرح میکند که گویا آن فیلسوف زنده است و با او بحث می کند. این چیزی نیست که بخواهیم در یک فلسفه ورزی یا پژوهش فلسفی ساده ببینیم و اینها در فلسفه امروز غایب است. بیهوده نیست که استاد را به عنوان «فیلسوف گفتگو» میشناسند کسی که بتواند با خودش گفتگو کند، میتواند با دیگران هم گفتگو کند. به تعبیر افلاطون کسی که با خودش درصلح است میتواند با بقیه هم در صلح باشد. چون آقای دینانی با خودش در حال گفتگو است می تواند بدون پریشانی با دیگران هم گفتگو کند.
آیتالله سیدمصطفی محقق داماد نیز درباره کتاب جدید دکتر دینانی گفت: خوشحالم که در باره این کتاب صحبت میکنم. کتاب دکتر دینانی بسیارپرمحتوا و مفید است به شرطی که کتابهای دیگر او را نادیده بگیریم. من مطالبی به ایشان گفتم که امشب میخواهم به شما هم بگویم: بهترین کتاب ایشان به نظر من «وجود رابط» است. هرکس میخواهد فلسفه اسلامی را بفهمد باید این کتاب را بخواند. من اگر جای دکتر دینانی بودم اجازه نمیدادم این کتاب پس از 4دهه منتشر شود. چون ایشان سه چهارسالی است که حرفهایی میزند که فلاسفه قبلی در فهرستشان نبوده است. اما در این کتاب از قاعده الواحد میگویند که در همه آثار هست. خودشان هم در کتاب قواعد کلی فلسفه مفصلتر به این موضوع پرداخته است.
وی افزود: کار بزرگ ایشان از نظر من دو کتاب مستطاب «قواعد کلی فلسفه» و «وجود رابط» است. چرا به کتاب «باور به یک اندیشه» ایشان که سال گذشته منتشر شد توجه لازم صورت نگرفت؟ کتابی که از دردهای جامعه ما سخن میگفت.
آیتالله محقق داماد در ادامه به نام مناسب کتاب دکتر دینانی اشاره کرد و گفت: تئوری وحدت هستی دو نکته مثبت دارد؛ اول اینکه «خدای جدای از جهان» را نفی میکند. یکی از نکات منفی الهیات مساله «خدای جدای از جهان» است. برهان نظم که سالها برای اثبات آن کار میکردیم؛ در نهایت یک خدای جدا از جهان را اثبات میکرد. خدای جدا از جهان بود که باعث شد داروین بگوید زمان را به من بدهید، نیاز به ناظم نداریم. در کنار شعور داشتن هستی، آن چه میتواند با نظریه ناتورالیسم برخورد و برآن غلبه کند، تئوری وحدت هستی است.
این مدرس حوزه ودانشگاه درادامه گفت: آقای دینانی صرفاً مداح فلاسفه اسلامی نیست. ایشان فلسفه را فهم میکند و هر روز برای ما حرفهای تازهای مطرح میکند.
اما دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی نیز در پایان جلسه سخنان کوتاهی ایراد کرد.
نویسنده کتاب وحدت هستی و هستیِ واحد گفت: تحول چه زمانی رخ میدهد؟ وقتی که ذهن منفتح باشد. یعنی درها را نبندیم. ذهن را باز بگذاریم و با امور عالم روبه رو شویم. لحظه به لحظه تجربه و حرف تازه داشته باشیم. حرف مخالف را هم گوش بدهیم. نمیگویم قبول کنیم اما تحمل شنیدن داشته باشیم. گاهی انسان درِ ذهن را میبندد و تا ابد در ذهنش اسیر میشود. زندان ذهنی از زندان باستیل و اوین سختتر است. آدمهایی هستند که ذهنشان را قفل کردهاند. تا ابد زندانی ذهن هستند. چیزی بدتر از زندانی ذهن بودن نداریم. کار فلسفه چیست؟ فقط دانستن نیست. کار فلسفه این است که زندان ذهن را باز نگه میدارد. ذهن باید درش باز باشد و آماده شنیدن لحظه به لحظه حرف و سخن تازه باشد.
وی افزود: فلسفه خیلی دانستن نیست، باز بودن ذهن و تحمل شنیدن حرف مخالف است. هر آدمی دوست دارد همه مردم مثل او فکر کنند.این حالت خود پرستی و زندانی ذهن بودن ذهن است. کار درست این است که ذهنی را منفتح کنید تا حرف تازه بشنوید. تعاریف زیادی از فلسفه شده است، تعریف من از فلسفه همین است: منفتح بودن، باز بودن ذهن برای حرف های تازه و تحمل کردن مخالف.
اگر سیاستمداران دنیا این حرف را از فلسفه یاد میگرفتند، اینقدر مزخرف نمیگفتند.ترامپ اگر میتوانست گفتگو کند این مزخرفات را نمیگفت. انسان اهل گفتگوست. مونولوگ هم نوعی دیالوگ است. اصلاً فکر کردن یعنی گفتگو. گفتگو چه زمانی حاصل میشود؟ وقتی پرسش باشد. لازم نیست به زبان بیاید. همین است که الان میگویند که بدون لفظ نمیتوان فکر کرد.
منبع : خبرگزاری ایلنا
مدیرکل اداره نسخ خطی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران اظهار داشت: قواعد فلسفه دو دستهاند. برخی بدیهی هستند. برخی دیگر از قواعد فلسفی نیاز به اثبات دارند و برای اثباتشان باید سراغ بدیهیات رفت. استاد هم طبق این روال پیش رفتند. در بدیهیات به دنبال اثبات نرفتند و نظریات را براساس بدیهیات اثبات کردند. 150 قاعده فلسفی که در این کتاب آمده، همه قواعد فلسفه نیست. دکتر دینانی به خاطر برخی محدودیتها به این 150 قاعده بسنده کردند. پیشنهادم این است این قواعد نیز در قالب کتابی کار شود. برخی قواعد مورد استفاده فلاسفه فقط به خودشان اختصاص داشت. پس خوبست است نمایههایی باشد که قواعد مورد تایید استاد را از سایر قواعد تفکیک کند. تلاش من این بود که این کتاب که امروز رونمایی میشود عین پایان نامه ایشان باشد. تنها اسم کتاب را من انتخاب کردم و همه کتاب متعلق به ایشان است. متاسفم که ۵۰ سال این کتاب خاک میخورده است.
وی ادامه داد: یکی از نقدهایی که به ایشان میشود را پاسخ میدهم قاعده فلسفی قطعا باید مستندش عقل باشد و قطعا یقینی است. کاری که ابن سینا کرده این است که همه آثار را به بدیهیات برمیگرداند. از این روست که ابن سینا مورد علاقه استاد قرار دارد. مهمترین کتاب ابن سینا اشارات و تنبیهاتش بود. این کتاب مملو از قواعد فلسفی است آنجا که قاعده فلسفی بدیهی است میگوید تنبیه چون برای بدیهیات لازمهاش تذکر و تنبه است اما جایی که اشاراتش است قواعد نظری است که به ادله نیاز دارد . در قواعد بدیهی وقتی موضوع را تصور میکند حکم میکند. کار فیلسوف این است که تصور درست موضوع و محمول را تنبه بدهد وقتی تصورش درست شود حکم میکند. شیوه ایشان سوال پی در پی است که از این شیوه فرد را به تصور درست سوق میدهد. ایشان زمانی ناراحت میشوند که فرد در این راستا همدلی نمیکند تا در مسیر سوالات به تصور درست، تنبه شود.
عبدالله صلواتی، کارشناس و مجری برنامه زاویه در شبکه چهار سیما و پژوهشگر فلسفه، سخنران بعدی این آیین فرهنگی بود. او در ابتدا گفت: فلسفه از نظر من به مثابه سر درخت نخل است؛ اگر سرنخل را بزنید نابود میشود. سر فلسفه هم، متفکران معاصر ما هستند. اگر ملاصدرا و ابن عربی را به این خوبی میشناسیم به خاطر تلاش و مجاهدتهای فیلسوفان و متفکران معاصر است. اگر اینها نبودند ما به هیچ وجه ملاصدرا و ابن عربی نداشتیم. توجه به فلسفه اسلامی بدون توجه به متفکران معاصر که امتداد تفکر فلسفی است، یک تلاش بیهوده است.
صلواتی انعطاف دکتر دینانی نسبت به رهیافت های مختلف فلسفی را ستود و گفت: ایشان مدعی نیست که فلسفه ملکه علوم است پس کلام وعرفان را کنار بگذاریم. حقیقتی را که در فلسفه می یابد، در عرفان و کلام هم میبیند. نه تنها نسبت به سنت ما گشوده هستند بلکه به سنت غربی هم گشوده هستند. دکتر دینانی به جای تمرکز بر نقد سعی کردهاند از توانایی فلسفی خود استفاده کنند و به فلسفه اسلامی ما روح تازهای بدهند. این کار در این کتاب که درباره قاعده الواحد است اتفاق افتاده است در کتابهای دیگر ایشان هم میبینیم که ایشان گشوده هستند نسبت به همه تفکرات.
وی در ادامه گفت: ویژگی مهمی در این کتاب هست وآن گفتگوی نویسنده با متن و فیلسوف است. استاد دینانی جوری متن را مطرح میکند که گویا آن فیلسوف زنده است و با او بحث می کند. این چیزی نیست که بخواهیم در یک فلسفه ورزی یا پژوهش فلسفی ساده ببینیم و اینها در فلسفه امروز غایب است. بیهوده نیست که استاد را به عنوان «فیلسوف گفتگو» میشناسند کسی که بتواند با خودش گفتگو کند، میتواند با دیگران هم گفتگو کند. به تعبیر افلاطون کسی که با خودش درصلح است میتواند با بقیه هم در صلح باشد. چون آقای دینانی با خودش در حال گفتگو است می تواند بدون پریشانی با دیگران هم گفتگو کند.
آیتالله سیدمصطفی محقق داماد نیز درباره کتاب جدید دکتر دینانی گفت: خوشحالم که در باره این کتاب صحبت میکنم. کتاب دکتر دینانی بسیارپرمحتوا و مفید است به شرطی که کتابهای دیگر او را نادیده بگیریم. من مطالبی به ایشان گفتم که امشب میخواهم به شما هم بگویم: بهترین کتاب ایشان به نظر من «وجود رابط» است. هرکس میخواهد فلسفه اسلامی را بفهمد باید این کتاب را بخواند. من اگر جای دکتر دینانی بودم اجازه نمیدادم این کتاب پس از 4دهه منتشر شود. چون ایشان سه چهارسالی است که حرفهایی میزند که فلاسفه قبلی در فهرستشان نبوده است. اما در این کتاب از قاعده الواحد میگویند که در همه آثار هست. خودشان هم در کتاب قواعد کلی فلسفه مفصلتر به این موضوع پرداخته است.
وی افزود: کار بزرگ ایشان از نظر من دو کتاب مستطاب «قواعد کلی فلسفه» و «وجود رابط» است. چرا به کتاب «باور به یک اندیشه» ایشان که سال گذشته منتشر شد توجه لازم صورت نگرفت؟ کتابی که از دردهای جامعه ما سخن میگفت.
آیتالله محقق داماد در ادامه به نام مناسب کتاب دکتر دینانی اشاره کرد و گفت: تئوری وحدت هستی دو نکته مثبت دارد؛ اول اینکه «خدای جدای از جهان» را نفی میکند. یکی از نکات منفی الهیات مساله «خدای جدای از جهان» است. برهان نظم که سالها برای اثبات آن کار میکردیم؛ در نهایت یک خدای جدا از جهان را اثبات میکرد. خدای جدا از جهان بود که باعث شد داروین بگوید زمان را به من بدهید، نیاز به ناظم نداریم. در کنار شعور داشتن هستی، آن چه میتواند با نظریه ناتورالیسم برخورد و برآن غلبه کند، تئوری وحدت هستی است.
این مدرس حوزه ودانشگاه درادامه گفت: آقای دینانی صرفاً مداح فلاسفه اسلامی نیست. ایشان فلسفه را فهم میکند و هر روز برای ما حرفهای تازهای مطرح میکند.
اما دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی نیز در پایان جلسه سخنان کوتاهی ایراد کرد.
نویسنده کتاب وحدت هستی و هستیِ واحد گفت: تحول چه زمانی رخ میدهد؟ وقتی که ذهن منفتح باشد. یعنی درها را نبندیم. ذهن را باز بگذاریم و با امور عالم روبه رو شویم. لحظه به لحظه تجربه و حرف تازه داشته باشیم. حرف مخالف را هم گوش بدهیم. نمیگویم قبول کنیم اما تحمل شنیدن داشته باشیم. گاهی انسان درِ ذهن را میبندد و تا ابد در ذهنش اسیر میشود. زندان ذهنی از زندان باستیل و اوین سختتر است. آدمهایی هستند که ذهنشان را قفل کردهاند. تا ابد زندانی ذهن هستند. چیزی بدتر از زندانی ذهن بودن نداریم. کار فلسفه چیست؟ فقط دانستن نیست. کار فلسفه این است که زندان ذهن را باز نگه میدارد. ذهن باید درش باز باشد و آماده شنیدن لحظه به لحظه حرف و سخن تازه باشد.
وی افزود: فلسفه خیلی دانستن نیست، باز بودن ذهن و تحمل شنیدن حرف مخالف است. هر آدمی دوست دارد همه مردم مثل او فکر کنند.این حالت خود پرستی و زندانی ذهن بودن ذهن است. کار درست این است که ذهنی را منفتح کنید تا حرف تازه بشنوید. تعاریف زیادی از فلسفه شده است، تعریف من از فلسفه همین است: منفتح بودن، باز بودن ذهن برای حرف های تازه و تحمل کردن مخالف.
اگر سیاستمداران دنیا این حرف را از فلسفه یاد میگرفتند، اینقدر مزخرف نمیگفتند.ترامپ اگر میتوانست گفتگو کند این مزخرفات را نمیگفت. انسان اهل گفتگوست. مونولوگ هم نوعی دیالوگ است. اصلاً فکر کردن یعنی گفتگو. گفتگو چه زمانی حاصل میشود؟ وقتی پرسش باشد. لازم نیست به زبان بیاید. همین است که الان میگویند که بدون لفظ نمیتوان فکر کرد.
منبع : خبرگزاری ایلنا