تبیان، دستیار زندگی

گفتگوی تبیان با محمد علی موحدی، پژوهشگر حوزه علوم اسلامی؛

لعن اختصاصی به خدا و حجت‌های خداوند ندارد/آیه‌ای که مؤمنین را از سب نهی می‌کند+صوت

توهین، اهانت و سب به محترمات و مقدسات هریک از ادیان و مذاهب اشکال شرعی، عرفی و اخلاقی دارد. چراکه طرف مقابل امری را غلط یا درست مقدس می‌داند و من حق ندارم در برابر عقیده او بی‌احترامی کنم.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
لعن و برائت
با وجود انتشار و اظهارنظرهای فراوان و نگاشتن مقالات و تفاسیر زیادی در رابطه با اصل "برائت" و موضوعات "لعن" و "سب"، گویی هنوز جایگاه این موضوعات مغفول مانده است. بنابراین تبیان بر آن شده تا در این رابطه گفت‌وگویی با محمد علی موحدی، پژوهشگر حوزه علوم "اسلامی" داشته و مطالبی را دراین‌باره ارائه دهد.

تبیان: لطفا در رابطه با معنای لغوی و اصطلاحی لعن و سب، برای ما بفرمایید.
لعن در لغت به معنی طرد و ابعاد است؛ یعنی دورگرداندن کسی از چیزی یا کسی است. اصل لعن طرد و ابعاد من الله است. در این قسمت نکته‌ای وجود دارد و آن این است که این دور شدن از خدا، گاه به معنای طرد شدن از رحمت خداوند است و گاهی دور شدن شخص از نعمت‌های خداوند است.

محور لعن الله است، بدین معنا که من کسی یا چیزی را دور می‌کنم از خداوند؛ یا من رحمت الله است یا من نعمت الله. ماهیت لعن دعایی است البته علیه او؛ یعنی نفرین صورت می‌گیرد و ماهیت سب انتسابی است که نسبتی را به کسی می‌دهید.


در بسیاری از آموزه‌های دینی لعن به معنای دور کردن از رحمت خداوند به کار رفته اما در بعضی از موقعیت‌ها هم ممکن است منظور دور شدن از نعمت‌های خدا باشد که برای مثال روایتی از حضرت حجت است که فرمودند؛ کسی که نماز صبح خود را آنقدر به تأخیر بیندازد که ستاره‌ها دیگر دیده نشوند و به حدی هوا روشن شود که ستاره‌ای در آسمان نباشد، ملعون است. به قرینه دیگر روایات لعن در این جا به معنای دور شدن شخص از نعمت‌هایی است که خداوند برای او در نظر گرفته شده بود، می‌باشد.

معنای سب متفاوت از لعن است. در لغت برای معنای سب ناسزا، فحش و شتمی که غلیظ باشد، گفته شده است. بعضی معنای دیگری برای سب بیان کرده‌اند و آن اینکه وقتی چیز یا شخصی را به وصفی متصف کنیم که آن وصف سبب بیان زشتی و نقص آن شخص باشد این جا سب اتفاق افتاده است. مثلاً به مسلمان بگوییم یهودی اما به یهودی مسلمان گفتن، سب نیست. مثلاً اگر به حمار بگوییم حمار سب نیست اما به انسان حمار بگوییم، چون با دادن وصفی به او زشتی را نسبت داده‌ایم، در حقیقت سب او را کرده‌ایم.

نکته مهم که باید در معنای لعن و سب مورد توجه قرار گیرد آن است که؛ محور لعن الله است، بدین معنا که من کسی یا چیزی را دور می‌کنم از خداوند؛ یا من رحمت الله است یا من نعمت الله. ماهیت لعن دعایی است البته علیه او؛ یعنی نفرین صورت می‌گیرد و ماهیت سب انتسابی است که نسبتی را به کسی می‌دهید.

تعریف اصطلاحی این واژه‌ها بسیار به معنای لغوی نزدیک هستند؛ در اصطلاح دینی لعن یعنی درخواست از خداوند برای دور شدن فرد از رحمت و یا نعمت‌های خداوند و سب به معنای بیان زشتی‌های فرد که این زشتی‌ها دو دسته است که یا فرد مستحق آن زشتی‌ها است مثلاً کسی اهل بدعت است و من به او بگویم تو اهل بدعت هستی یا طرف مستحق آن زشتی نیست.

لعن اختصاصی به خدا و حجت‌های خداوند ندارد

تبیان: بعد از مشخص شدن معنای لغوی و اصطلاحی لعن و سب، برای ما بفرمایید که آموزه‌های دینی با این اصطلاحات چه نسبتی دارند؟
بیش از 40 فقره در قرآن کریم در مورد لعن سخن گفته شده و گروه‌های متعددی لعن شده‌اند. به عبارتی لعن در آموزه‌های دینی ما جایگاه بسیار محکمی داشته و در آن هیچ تردیدی وجود ندارد.

نظر عده‌ای بر این است که لعن کار خداوند بوده و بندگان و مردم عادی نمی‌توانند کسی را لعن کنند. محمد علی موحدی، پژوهشگر علوم "اسلامی" به این نظر این‌گونه پاسخ می‌دهد:

 


تبیان: با توجه به اینکه سب، به معنای شتم و نوعی فحش و نسبت دادن صفت زشت و تنقیصی به فرد است، بنابراین با روح و آموزه‌های دینی سازگاری ندارد. نظر شما در این رابطه چیست؟
این کلام به تنهایی و اینکه بخواهیم آن را به عنوان یک اصل و کل بپذیریم، صحیح نیست، چرا‌که سب هرگونه معنا شود، در آیات و روایات اهل‌بیت قابل مشاهده است. وقتی خداوند در قران رسماً و صریحاً سب کرده، در لسان پیامبر و اهل‌بیت که موید روح‌القدس هستند می‌بینیم که گروهی را سب نموده‌اند.
به عنوان مثال در قرآن کریم به نمونه‌های سب می‌توان به آیه 176 سوره اعراف اشاره کرد؛ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ. و یا در آیه 5 سوره جمعه؛ مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوها کَمَثَلِ الْحِمارِ که به صراحت عده‌ای را سب نموده و آن‌ها را حیواناتی نسبت داده است.
آیات 10-13 سوره قلم، بعد از چندین سب، در آیه 14 صفت "زنیم" را به آن‌ها نسبت می‌دهد؛ وَ لاتُطِعْ کُلَّ حَلاَّفٍ مَهینٍ، هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمیمٍ، مَنَّاعٍ لِلْخَیْرِ مُعْتَدٍ أَثیمٍ، عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِکَ زَنیمٍ؛ از هر فرومایه ای که بسیار سوگند می‌خورد، پیروی مکن. عیبجویی که برای سخن‌چینی اینجا و آنجا می‌رود،  باز‌دارنده از خیر، متجاوز گناهکار، خشن مردی، ناشناخته نسب(زناکار).

در حیطه روایات نیز شاهد مواردی از سب در بیان اهل‌بیت هستیم. که از باب مثال یکی از این نمونه‌ها را می‌توان در ج 1 کتاب احتجاج از امام مجتبی (ع) مشاهده کرد که خطاب به عمروعاص می‌فرمایند. صحبت‌های امام مجتبی (ع) با معاویه و عمروعاص، نامه‌های امیرالمؤمنین(ع) به معاویه، همه این‌ها نشان می‌دهند که سب کردن صحیح و به‌جا نه تنها با روح دین ناسازگار نیست، بلکه سازگاری آن در حدی است که می‌توان در قنوت نماز آن را گفت چنانچه در سیره امام حسن عسگری(ع) مشاهده می‌شود. بنابراین نمی‌توانیم بگوییم که اصل سب لزوماً و تحت هر شرایطی با آموزه‌های دینی در تعارض و ناسازگاری است.

برای اهل بدعت اظهار برائت و سب داشته باشید

"موحدی" در پاسخ به عده‌ای که سب را تنها در حیطه خدا و در نهایت حجت‌های خدا می‌دانند این‌گونه پاسخ می‌دهد؛

 


وقتی پیامبر خواستند بت‌های کعبه را از بین ببرند، ابتدا مشرکان را از مسجد الحرام دور کردند. چرا که بت‌ها برای مشرکان عزیز و قابل احترام بود و پیامبر در غیاب آن‌ها و به دور از چشمانشان به نابود ساختن بت‌ها پرداختند.

تبیان: در نهج‌البلاغه می‌بینیم که حضرت امیر (ع) به کسانی که به طرفداران و خود معاویه دشنام می‌دادند را نفی کرده و می‌فرمایند؛ من دوست ندارم شما از سبابین باشید. حال این روایت چه طور با بقیه روایات که به‌صراحت به سب گروه و افرادی پرداخته‌اند قابل تجمیع است؟
اگر به بیان حضرت دقت کنید می‌بینید که حضرت می‌فرمایند؛ من دوست ندارم که شما از سبابین باشید. اما در ادامه می‌بینید که حضرت بعد از نفی از یک نوع از سب، دستور به سب می‌دهند. این به معنای این است که سب در دو معنا و رویکرد مختلف وجود دارد؛ بعضی‌ها تنها، از روی عادت و زبان بد داشتن زبان به فحش باز می‌کنند، که حضرت این نوع رفتار مردم را حتی در مقابل معاویه خوش نمی‌دارند. اما در ادامه می‌فرماید: به جای این رفتار و فحش دادن بدون مبنا و پایه، زشتی‌های آنان را بگویید، نسبت تنقیصی به آن‌ها بدهید که همه این‌ها هم نوعی سب است و حضرت از این عمل تعریف کرده و مردم را به انجام آن دعوت می‌کنند.

بنابراین قضیه صرف فحش دادن از روی عادت و اخلاق بد طرف با سب کردن و دادن نسبت زشتی به کسی که لایق و سزاوار و شایسته آن است فرق می‌کند. حضرت از یک نوع سب نهی کرده و یک نوع سب را امر کرده‌اند، پس حکم سب مثل حکم لعن نیست.
سب در صورتی صحیح است که اولاً؛ نسبتی که به طرف داده می‌شود راست باشد، ثانیاً: آن فرد اهل بدعت باشد. ثالثاً هدف ما از این سب تبعیت نکردن مردم از او باشد.

آیه‌ای که مؤمنین را از سب کردن نهی می‌کند

تبیان: در آیه 108 سوره انعام دستور صریحی وجود دارد مبنی بر اینکه بت‌ها را فحش نداده و سب نکنید. از طرفی هم در آیات دیگر قرآن کریم و هم روایات اهل‌بیت داریم که اظهار برائت و بیزاری را از دشمنان خدا و اهل‌بیت داشته باشید. آیا این گفته‌ها با هم تعارض ندارند؟
در قرآن در رابطه با سب ما با دو دسته آیات مواجه هستیم؛ یک دسته که فقط یک آیه است و از سب کردن نهی کرده و آن همین آیه 108 انعام است و دسته دیگر آیاتی که رسماً در آن‌ها سب صورت گرفته است، که این باعث شده در نگاه اول بعضی فکر کنند که آیات ظاهراً با هم تناقض دارد، در حالی که ساحت قرآن عاری از تناقض و تعارض است.

سب در صورتی صحیح است که اولاً؛ نسبتی که به طرف داده می‌شود راست باشد، ثانیاً: آن فرد اهل بدعت باشد. ثالثاً هدف ما از این سب تبعیت نکردن مردم از او باشد.


برای فهم بهتر بار دیگر آیه را بازنگری کرده و با دقت بیشتری آن را می‌خوانیم؛ "وَلَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا به غیر عِلْمٍ" می‌بینید که آیه نمی‌فرماید بت‌ها را سب نکنید چون سب کردن کار بدی است و باروح دین سازگار نیست.
نهی در این آیه نهی مفصل، نهی معلّل و نهی مقید است، نهی است که دلیلش ذکر شده، می‌فرماید؛ اگر شما در مقابل دیدگان مشرکان بت‌ها را سب کنید، آن‌ها هم از روی ناآگاهی، لجاجت و دشمنی خدا را سب می‌کنند.


اهانت به مقدسات هریک از ادیان و مذاهب اشکال دارد

در حقیقت در آیه 108 سوره انعام، سب کردن فقط به خاطر علتی که ذکر شد، مورد نهی قرار گرفته است. بله، توهین، اهانت و سب به محترمات و مقدسات هریک از ادیان و مذاهب اشکال شرعی، عرفی و اخلاقی دارد. چراکه طرف مقابل امری را غلط یا درست مقدس می‌داند و من حق ندارم در برابر عقیده او بی‌احترامی کنم. لذا وقتی پیامبر خواستند بت‌های کعبه را از بین ببرند، ابتدا مشرکان را از مسجد الحرام دور کردند. چرا که بت‌ها برای مشرکان عزیز و قابل احترام بود و پیامبر در غیاب آن‌ها و به دور از چشمانشان به نابود ساختن بت‌ها پرداختند.

بنابراین نهی اظهار برائت و سب، یعنی در مواجهه با مشرکان و مخالفان آنچه را که مورد احترام آنان است را در برابرشان بی‌احترامی و سب نکنید.
و امروز نیز باید رعایت بسیاری از امور اجتماعی را داشته باشیم. اما همه این‌ها به این معنا نیست که از اشکالات و عقیده اشتباه آن‌ها برای خود به‌عنوان مسلمان شیعه نقد و اشکال و عیب‌جویی نداشته و در تربیت فرزندان از آن غافل باشیم.


مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.