ظریف چگونه نقش روحانی را در تخریب منتقدان بازی میکند؟
گروکشی آقای وزیر
موج اول تخریب ها و هزینه زایی ها، همانطور که گفته شد از بدنه جریانات اصلاحات و رسانه های آن آغاز شد و محمدجواد ظریف ادعاهایی را مطرح کرد که پیش از آنکه کارشناسانه باشد، جنبه ژورنالیستی به خود گرفته بود. ظریف که در مجلس شورای اسلامی گفته بود هیچ تضمینی نمیدهد با تصویب این لوایح مشکلات مان حل شود حالا از مفید بودن آن سخن گفته و با ژستی احمدی نژادگونه، فضای مخالفت با این لوایح را وارد یک گروکشی سیاسی کرده است
«پولشویی یک واقعیت انکارناپذیر است؛ حتماً آنجاهایی که هزاران میلیارد پولشویی انجام میدهند حتماً آنقدر توان مالی دارند که دهها یا صدها میلیارد هزینه تبلیغات و فضاسازی در کشور علیه قوانین ضدپولشویی ایجاد کنند.»
این جمله جنجالبرانگیز محمدجواد ظریف در مصاحبه با محمدمهاجری و سایت خبرآنلاین است که در طی دو روز گذشته بازتابهای گوناگونی در فضای سیاسی و رسانهای کشور داشته است. ظریف اگرچه گفت نمیخواهم هیچ دستگاهی را به پولشویی متهم کنم، اما به کدهایی اشاره کرد که به عقیده خودش نمیتوانست بهصورت علنی درباره آنها صحبت کند. سخنان وزیر امور خارجه به اختلافنظرهای پیرامون تصویب لایحه CFT که از لوایح چهارگانه FATF است بازمیگردد.
CFT یکی از چهار لوایح مربوط به FATF است که در خصوص تأمین مالی تروریسم به کشورها توصیههایی کرده است. چند هفته پیش از تصویب لایحه CFT در مجلس شورای اسلامی و در روز تصویب این لایحه، منتقدان با ارائه نکاتی پیرامون این قانون، نسبت به آن نقدهایی را وارد کردند که بهطور خلاصه به تعریف متفاوت کارگروه ویژه اقدام مالی (FATF) و قانون اساسی از تروریسم بازمیگشت.
ازنظر کارگروه ویژه اقدام مالی و همانطور که در قالب لیست تحریمی (SDN List) آمده است، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرماندهان آن، بانک صادرات، وزارت دفاع، بسیج، بنیاد شهید، هواپیمایی کاسپین، هواپیمایی معراج، صدا و سیما و ... که جمعا حدود 170 شرکت و نهادخواهند شد، به دلیل حمایت مالی از تروریسم باید مورد تحریم قرار بگیرند.
اینجا دقیقا همان محل اختلافی است که هم شورای نگهبان و هم منتقدان به تصویب CFT بارها نسبت به آن تذکر دادند. در مقابل اما مدافعان تصویب این لایحه، دفاع مشخصی در برابر این انتقادات نداشتند و بیش از آنکه بخواهند پاسخی دقیق به نقد فعالان سیاسی بدهند فضا را به سمت مظلوم نمایی رسانه ای پیش بردند.
محمود صادقی، نماینده نزدیک به دولت جز اولین نفراتی بود که وارد سناریوی تکرار برچسب زنی شد. او در توئیتی نوشته بود کسانی که با تصویب CFT مخالفت می کنند، در حال اذعان به این نکته هستند که پولشویی و تامین مالی تروریسم در سطح کشور صورت میگیرد. او همچنین مدعی شده بود که مخالفان CFT و FATF از پولشویی و تامین مالی تروریست سود می برند.
اگرچه بیان این اظهارات از سوی محمود صادقی که پیشتر با طرح ادعاهای شتاب زده و اشتباه، مورد انتقاد فعالان اصلاح طلبان هم قرار گرفته بود، شاید طبیعی به نظر میرسید اما فعالان سیاسی انتظار شنیدن سخنانی شبیه این را از زبان محمدجواد ظریف به عنوان وزیر امور خارجه را نداشتند. در واقع موقعیت حقوقی وزیر امور خارجه حکم می کرد که در بیان ادعاها، دقیق عمل کند اما این سخنان نسنجیده و همزمانی آن با طرح ایراداتی که شورای نگهبان به این لایجه وارد کرد، موجب آن شد که رسانه های معاند سخنان ظریف را به عنوان منبعی برای تایید ادعای پولشویی و تامین مالی تروریسم در ایران بدانند.
به همین دلیل روز گذشته حسینعلی حاجی دلیگانی نماینده مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس نسبت به این اظهارات ظریف واکنش نشان داد. او در توئیتی سخنان ظریف را دقیق ندانست و نوشت: «آقای ظریف بگوید CFT اصلا چه ارتباطی به پولشویی دارد!؟ لایحه مقابله با #پولشویی سال 86 تصویب شده و اگر دولت اجرا نمیکند خودتان باید پاسخ دهید. بجای تشویش اذهان عمومی و مصاحبه، چرا اسامی ادعایی را به قوه قضائیه ندادید؟ اگر دادستان ورود نکند، #استیضاح دور از انتظار نیست!»
مجتبی ذوالنور، نماینده مردم قم و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی نیز از محمد جواد ظریف انتقاد کرد و گفت: «آقای ظریف نه تنها بعضی دستگاههای نظام را متهم به پولشویی کرده، بلکه به تبع آن بسیاری از افراد را به رشوه گیری نیز متهم کردهاند/ نکته دیگر اینکه چون ما از مخالفین سرسخت FATF هستیم ، قطعا طرح شکایت میکنیم که چرا به ما اتهام زده شد؟»
این واکنش ها نسبت به عملکرد ظریف ادامه داشت تا آنکه حشمت الله فلاحت پیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی از احضار ظریف به این کمیسیون و لزوم توضیح درباره اظهاراتش خبر داد.
سخنان ظریف اگرچه باید از نظر قانونی مورد بررسی قرار بگیرد و نمایندگان مجلس نسبت به آن واکنش نشان خواهند داد اما این سخنان نشان از سناریوی تکراری دارد؛ سناریوی برچسب زنی و افزایش هزینه انتقاد. در ماه های مذاکرات هسته ای دو تاکتیک آشنا از سوی دولت و مجلس اجرا شد.
حسن روحانی از سوی دولت این وظیفه را برعهده داشت تا خط تخریب منتقدان را که از سوی رسانه های نزدیک به دولت و کارشناسان آنها پیگیری شده بود را به انتها برساند. کلیدواژه هایی چون بی سواد، بی شناسنامه، جهنمی، کاسبان تحریم و ... که از سوی رئیس جمهور بیان شد نشان از این داشت که قرار است این خط به یک سرانجامی برسد و چه کسی بهتر از رئیس جمهوری که آن روزها قول بهبود اوضاع اقتصادی مردم را داده است؟
در گام دوم علی لاریجانی این وظیفه را داشت تا با طرح ادعایی مبنی بر اینکه رهبر انقلاب موافق تصویب برجام هستند، کشور را وارد فضایی کند که مخالفت با برجام یا نشانه موافقت با تحریم و کاسبی از آن تعبیر شود و یا آنکه مخالفت با رهبری به حساب آید.
این سناریو مجددا با محوریت تصویب CFT و این بار با نقش آفرینی محمدجواد ظریف در حال اجرایی شدن است و همچنان علی لاریجانی قطب ثابت این سناریوی آشنا محسوب می شود که در روز تصویب این لایحه، آن را موافق نظری رهبر انقلاب معرفی کرد.
در ضلع دیگر، موج اول تخریب ها و هزینه زایی ها، همانطور که گفته شد از بدنه جریانات اصلاحات و رسانه های آن آغاز شد و محمدجواد ظریف ادعاهایی را مطرح کرد که پیش از آنکه کارشناسانه باشد، جنبه ژورنالیستی به خود گرفته بود. ظریف که در مجلس شورای اسلامی گفته بود هیچ تضمینی نمیدهد با تصویب این لوایح مشکلات مان حل شود حالا از مفید بودن آن سخن گفته و با ژستی احمدی نژادگونه، فضای مخالفت با این لوایح را وارد یک گروکشی سیاسی کرده و این گروکشی در گفتوگو با محمد مهاجری و خبرآنلاین، که رسانه نزدیک به لاریجانی محسوب می شود، صورت گرفته است.
از نظر سیاسی، مشاوران رسانهای دولت برای تخریب منتقدان، تغییر از روحانی به ظریف را صورت دادند؛ چرا که حسن روحانی، بعد از شکست در کسب رضایت عموم جامعه، چهره مطلوبی برای مخالفت با منتقدان توافقات بین المللی ندارد. در واقع شکست ایده مذاکره برای حل مشکلات داخلی، چنانچه از زبان شخص حسن روحانی بیان شود، در نظر عموم مردم جامعه به یک ایده شکست خورده تعبیر خواهد شد اما محمدجواد ظریف، اگرچه مسئولیت مذاکرات هستهای را داشت اما چه در بین جریان مخالف دولت و چه در بین عموم مردم، همچنان به عنوان چهره شکست خورده در مذاکرات معرفی نمیشود و میتواند نقش روحانی سال های 92 تا 96 را به خوبی ایفا کند.
طرح این مسئله از سوی ظریف در واقع پررنگ کردن پروژه دوگانه سازی است؛ پروژه ای که دولت از ابتدای روی کار آمدن خود آن را پیش گرفت تا با ساخت این دوگانه تمام آنچه که کم کاری دولت در تحقق وعده های خود است را بر گردن یک دولت موازی و در سایهای بیندازند که نمیگذارد دولت مستقر به وظایف خود عمل کرده و به اهدافش دست پیدا کند.
این دوگانه سازی از سوی رئیس جمهور تحت عنوان دولت با تفنگ صورت گرفت و در جریان روند مذاکرات هستهای با پیوند زدن معیشت مردم با برجام، با دو قطبی معیشت-ضد معیشت در رسانه های نزدیک به دولت پیاده سازی شد تا مخالفان برجام به عنوان مخالفان بهبود معیشت مردم معرفی شوند.
اکنون و پس از شکست ایده مذاکره با کدخدا و با توجه به آنکه همچنان چشم امید دولت دوازدهم به اروپاست، محمدجواد ظریف با طرح دوگانه ای جدید، مخالفان CFT را موافقان پولشویی و تامین مالی تروریسم معرفی میکند تا راه فراری را برای دولت به دست آورد و شکست برجام را به گردن جریانی بیندازد که با خود تحریمی مخالف هستند.