تبیان، دستیار زندگی

مراقبه و حضور قلب، سرچشمه شادی پایدار است

تا زمانی که این حالت سکون و آرامش در درون انسان مستقر نشود انسان نمی تواند این چرخش نگاه از ناشکیبایی به شکیبایی، از نازیبا دیدن به زیبا دیدن، از زیستن در مقایسه و رنج تا زیستن در واقع بینی و شادی را تجربه کند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
خدا

«مراقبه می تواند این حالت را در انسان پدید بیاورد و خلوت و سکون را دوباره به ذهن انسان برگرداند. اگر دقت کنیم بسیاری از ما در طول روز و به خاطر اشتغالات و تمناهای مختلفی که در قلب ما می جوشد آن حالت سکون و استقرار قلبی را نداریم و تا زمانی که این حالت سکون و آرامش در درون انسان مستقر نشود انسان نمی تواند این چرخش نگاه از ناشکیبایی به شکیبایی، از نازیبا دیدن به زیبا دیدن، از زیستن در مقایسه و رنج تا زیستن در واقع بینی و شادی را تجربه کند. ما در سنت اسلامی این حالت مراقبه و حضور قلب و خلوت کردن را داریم و همان حالت حضور قلب است. در حقیقت اگر کسی بتواند با تمرین آرام آرام حالت حضور قلب را به اندازه وسع خود در درون خود پدید بیاورد آن چرخش نگاه هم پدید خواهد آمد.»

آنچه در ادامه می آید بخشی از  گفتگوی خبرنگار گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان با حجت الاسلام و المسلمین محمد حسین توانایی استاد دانشگاه امام صادق(ع) درباره شیوه رسیدن به شادی پایدار و حقیقی است.

در بخش پیشین گفتگو بر روی این نکته اشاره کردید که در واقع حالت فطری انسان شادمانی است و به یک معنا می توان گفت که غم بر انسان عارض می شود. در این باره روایات ما بر چه نکاتی تصریح دارند؟

در روایات ما آمده است که غم نصف پیری است یا غم جسم انسان را به فرسودگی و تباهی می کشاند.  یا در جای دیگری تصریح شده است که اندوه آفت دل است و از این که دوستدار اندوه باشید به خداوند پناه ببرید.

اگر بخواهیم ریشه اندوه را در انسان پیگیری کنیم منظورم اندوهی که انسان را دچار قبض روحی و ذهنی می کند و آرامش را از انسان سلب می کند به چه نکاتی می رسیم؟

خب عوامل مختلفی در این باره نقش دارند اما اولین مولفه را می توان در تعلق خاطر به دنیا دانست. البته در روایات ما از دو نوع دنیا سخن به میان آمده است: دنیای ممدوح و دنیای مذموم. منظور از دنیای ممدوح دنیایی است که خداوند برای انسان آگاه پدید آورده است. شما می بینید که اولیا و پیامبران و معصومان در همین دنیا زمینه رشد و تعالی و قرب الهی را برای خود فراهم کردند و به سعادت رسیدند. در حقیقت اگر دنیا در چشم انسان به مثابه یک گذرگاه باشد نه تنها چنین دنیایی مذموم نیست بلکه ممدوح است مثل مسیر سفری که انسان پشت سر می گذارد و به شادمانی هم می رسد اما اگر به همین دنیا به چشم هدف نگریسته شود در آن صورت دنیا به جایی که غم و اندوه از آن می تراود تبدیل خواهد شد. از همین روست که معصومین ما تاکید می کردند که وابستگی و تعلق خاطر به دنیا موجبات حزن و غصه و اندوه را برای انسان پدید می آورد. شما وقتی می روید مسافرخانه و آنجا را ترک می کنید وابستگی ای در شما پدید نمی آید و غم و اندوهی را هم تجربه نمی کنید چون پذیرفته اید که در یک مسافرخانه حضور دارید همچنان که در راه وابستگی ندارید چون پذیرفته اید آنجا مسیر است نه مقصد، بنابراین اندوه هم سراغ تان نمی آید. ریشه اندوه در وابستگی و تعلق خاطر است.

دومین عاملی که شادی را در وجود انسان تباه می کند مقایسه است. تا زمانی که انسان در حال مقایسه قرار دارد نمی تواند آن شادی عمیق و پایدار را در وجود خود نهادینه کند. در این رابطه آن شعر حافظ که می فرماید: "سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد / وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد / گوهری کز صدف کون و مکان بیرون بود / طلب از گمشدگان لب دریا می کرد"  بسیار عبرت آموز و زیباست. انسان گاه خیلی زود دچار نسیان می شود و موهبت های الهی را که خداوند به او عطا کرده از یاد می برد. اگر دقت کنید بسیاری از انسان ها چشم شان به زندگی و امکانات دیگران است و در این صورت نعمت هایی که خداوند در اختیار آن ها قرار داده نمی بینند و همواره در حالت شکوه، گلایه و اندوه قرار می گیرند.

البته در این میان پیروی از خواهش های نفسانی و تن دادن به رذایل اخلاقی چون حسادت، حرص و ... عوامل دیگری است که می تواند شادی حقیقی را از قلب انسان بیرون کند.

اگر بخواهیم این غم ها از قلب ما بیرون برود غم هایی که به تعبیر شما عارضی هستند و آن حال شادمانی عمیق جایگزین شود چه کار باید بکنیم؟

در درجه اول کارتان را به خدا بسپارید. انسانی که عمیقا به خداوند توکل می کند از غم و اندوه برکنار است.  وقتی کسی متعهدانه و مسئولیت پذیرانه کار می کند اما وابسته به نتیجه نیست و می گوید: "افوض امری الی الله"  کسی که نتیجه کار خود را به خداوند تفویض می کند پیشتر به قدرت، حکمت و علم خداوند اعتماد کرده است بنابراین می داند که هر پیشامدی برای او خیر است.

در واقع با هر بار پناهندگی به خداوند تمام شرها و آفاتی که ممکن است به شما گزند و آسیب برسانند و حزن و اندوه را در قلب شما مسقر کنند از خود دور می سازید.  انسان مومن وقتی دل به خدا می دهد و خود را زیر سرپرستی او حس می کند دیگر برای چنین انسانی حزن و اندوه و ترسی نخواهد بود همچنان که قرآن می فرماید "ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون". معلوم می شود وقتی انسان از زیر بار ترس ها و اندوه ها بیرون بیاید و در ولایت خداوند قرار بگیرد  برای چنین انسانی دیگر خوفی وجود نخواهد داشت و می تواند شادی را عمیقا در درون خود حس کند.

امام علی علیه السلام در این رابطه می فرماید اندوه هایی که به تو روی آورده است با اندیشه و شکیبایی و نیک باوری به خداوند از خود دور کنید.

در واقع به یک معنا می شود گفت نوع نگاه انسان است که می تواند زندگی را شاد و زیبا ببیند یا نه پر از اندوه .

بله همین طور است.

برای این که انسان بتواند به این چرخش نگاه دست پیدا کند چه کار باید کند؟

مراقبه می تواند این حالت را در انسان پدید بیاورد و خلوت و سکون را دوباره به ذهن انسان برگرداند. اگر دقت کنیم بسیاری از ما در طول روز و به خاطر اشتغالات و تمناهای مختلفی که در قلب ما می جوشد آن حالت سکون و استقرار قلبی را نداریم و تا زمانی که این حالت سکون و آرامش در درون انسان مستقر نشود انسان نمی تواند این چرخش نگاه از ناشکیبایی به شکیبایی، از نازیبا دیدن به زیبا دیدن، از زیستن در مقایسه و رنج تا زیستن در واقع بینی و شادی را تجربه کند. ما در سنت اسلامی این حالت مراقبه و حضور قلب و خلوت کردن را داریم و همان حالت حضور قلب است. در حقیقت اگر کسی بتواند با تمرین آرام آرام حالت حضور قلب را به اندازه وسع خود در درون خود پدید بیاورد آن چرخش نگاه هم پدید خواهد آمد.

منبع: خبرگزاری شبستان
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.