تبیان، دستیار زندگی

خوشه ای از شجره طیبه معصوم؛

نقش امام رضا علیه السلام در شكوفایی علم و تمدن مسلمین

ورود دانشمندان در رشته های مختلف علمی از سایر بلاد به محیط جامعه اسلامی نیز در رویكرد جامعه عصر امام رضا ـ علیه السّلام ـ به توسعه علمی كمك كرد. محافل علمی كه توسط این دانشمندان برگزار می شد و اصل حضور آنها در محیط جامعه اسلامی، خود موجب تشویق و ترغیب اهل علم به روی آوری جدی تر به علوم و تولید علم گردید.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
امام رضاعلیه السلام
نقش امام رضا (ع) در شكوفایی علم و تمدن مسلمین
مقتضای جامعیت و كمال دین اسلام، توجه به شؤونات مختلف انسانی در عرصه های زندگی فردی و اجتماعی اوست. از حیث نظری لازم است زمینه های آنچه را كه رشد علمی رو بدان بسته است، مهیا كرده و راهكارهای رسیدن به آن را ارایه دهد، چنان كه در حوزه عمل نیز لازم است بایستنی های عملیاتی و كرداری را به او ارزانی دارد.

یكی از مشخصه های بارز دین اسلام، دفاع از علم و تبلیغ و تشویق نسبت به فراگیری آن است كه در كتاب و سنت به عنوان یك ضرورت غیر قابل اهمال مورد تأكید قرار گرفته است. در این میان غیر از مؤدیات كتاب و سنت، سیره علمی و عملی اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ نیز بر این مهم، تعلق گرفته است و هر یك از آن بزرگواران در راستای اعتلای كلمه علم و دانش افزونی، اقدامات تابنده ای داشته اند به گونه ای كه در طول تاریخ پرافتخار اسلام، انسانیت از زلال اقدامات علمی آن بزرگواران، سیراب گردیده و خواهد گردید. یكی از ستارگان همیشه فروزان آسمان ولایت و امامت كه تأثیر سیرة علمی و عملی او در شكوفایی تمدن و بالندگی علم مسلمین، زبانزد عالم است، حضرت امام علی بن موسی الرضا ـ علیه السّلام ـ است، نگاهی هر چند اجمالی به وضعیت فرهنگی و علمی عصر آن امام همام و اقدامات روشنگرانه ایشان در جهت تولید علم و اندیشه، می تواند برای فعالان در آن حوزه، الگویی كامل و اسوه ای حسنه باشد.

وضعیت علمی مسلمانان در عصر امام رضا ـ علیه السّلام ـ
پس از رحلت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ ، اسلام، به جهت استواری معارف و آموزه ها و آدابش در مدت كوتاهی سراسر جهان را فرا گرفت. طبیعت علم خواهی اسلام باعث شد تا در كنار پیشرفت های سیاسی و عقیدتی فراورده های علمی كشورهای جهان به محیط جامعه اسلامی راه پیدا كند و كتب علمی دیگران از یونان و هند و مصر و ایران و روم به زبان اسلامی ترجمه گردید. در عصر عباسیان فرصتی برای علمای اسلام پدید آمد تا كتب ترجمه ای را مورد بررسی و نقد قرار دهند و همین امر باعث نوآوری های زیادی در عرصه علم و تألیف كتب مختلف در حوزه های متعدد علمی از سوی مسلمانان گردید.

نهضت ترجمه تقریباً از اواخر دورة امویان (كه خود بهره ای از علم نداشتند) شروع شد و در دورة عباسیان خصوصاً در زمان هارون و مأمون عباسی به اوج خود رسید. در دورة مأمون، جامعه اسلامی تقریباً به اوج علم رسید و دانشمندان از نقاط مختلف جهان به خراسان می آمدند و جلسات بحث و گفتگو دائر بود، كتب مختلف در موضوعات متعدد علمی از جمله طبیعیات، ریاضیات، هیئت، طب و... ترجمه و بحث می شد البته یك نكته را نباید فراموش كرد و آن اینكه شرایط خاص فرهنگی حاكم بر محیط جامعه اسلامی در زمان عباسیان، چیزی نبود كه به وسیلة امویان یا عباسیان پایه گذاری شده باشد بلكه نتیجه مستقیم تعالیم آسمانی اسلام بود كه به تحصیل و توسعه علم تأكید فراوان داشت و در مرحلة اول علمای دینی پرچمدار این دگرگونی علمی بودند. البته خود مأمون هم حالا به هر نیتی در ترجمه كتب یونانی كوشش زیادی كرد و از معاشرت با حكما اظهار لذت می كرد. [1]

نهضت ترجمه هر چند تأثیر بسزایی در ایجاد حركت علمی در جامعه مسلمین داشت اما خالی از موارد نگران كننده نیز نبود زیرا مترجمان متعصب كه متعلق به مذاهب غیر اسلامی بودند مانند زرتشتیان، صابئان، نسطوریان و برهمن ها یقیناً همة آنها به واسطه تعصبی كه داشتند در كار خود حسن نیت نداشتند و گروهی هم سعی داشتند كه از بازار داغ انتقال علوم بیگانه به محیط اسلام برای نشر عقاید فاسد خود فرصتی پیدا كنند و به همین علت است كه می بینیم در لابلای كتب ترجمه ای كه وارد جامعه اسلامی شد، آثاری از عقاید خرافی و انحرافی و غیر اسلامی وجود داشت و قهراً چنین امری از تأثیرگذاری بر افكار عمومی و انحراف آنها خالی نبود.

یك هیئت علمی هم كه بتواند آثار علمی بیگانگان را مورد ارزیابی قرار دهد در عباسیان وجود نداشت. و این وضعیت مسئولیت را بر دوش امام رضا ـ علیه السّلام ـ چندین برابر می كرد. وجود فرقه های منحرف و زنادقه وضعیت علمی و فرهنگی جامعه را متلاطم كرده بود. عقل گرایی محض كه از كتب عقلی یونانی و سریانی و غیر آنها به وجود آمده بود خیلی را به مذهب اعتزال سوق داد به گونه ای كه گمان كردند تنها عقل است كه سرچشمة معرفت است و تدریجاً‌ خود را بی نیاز از وحی دانستند و به قول دكتر طه حسین اندیشمند نابینای مصری همین عقل گرایی افراطی بود كه درهای اختلاف را بر روی مسلمانان گشود و هر جمعیتی به استدلالات واهی تمسك می كردند و بدینوسیله شماره فرقه های آنان از هفتاد گذشت. آن وضعیت موجود، طبیعتاً وظیفه ای خطیر را برای امام رقم می زد و از این روست كه می بینیم امام ـ علیه السّلام ـ در راستای تنویر افكار عمومی و مسلمین و شیعیان به تنقیح و تبیین معارف دینی و یا تشكیل جلسات مناظره و... پرداخته و راه و رسم تحقیق و تحصیل علم را ـ به مردم و اهل علم معرفی می كند و آنها را از خطر انحراف نجات می دهد. پس وضعیت علم در عصر امام رضا ـ علیه السّلام ـ بنحو مطلوبی از توسعه رسیده بود البته آشفتگی های فكری و عقیدتی موجود كم هم نبود. [2]

علت رویكرد جامعه عصر امام رضا ـ علیه السّلام ـ به تحصیل و تولید علم
به نظر می رسد اموری چند در روی آوری مردم به تحصیل و تولید علم دخالت داشته است كه به برخی اشاره می شود:

1. دوران امام رضا ـ علیه السّلام ـ را نقطه اوج نهضت ترجمه می دانند. قهراً وقتی ترجمه كتب بیگانه با دامنه وسیعی در محیط جامعه اسلامی رواج پیدا كند و با توجه به اینكه كتب ترجمه ای وارداتی هم می توانست مشتمل بر فواید علمی باشد و هم مشتمل بر مطالب غیر مفید و بلكه انحرافی، طبیعتاً توجه به این كتب با رویكرد استفاده علمی از آنها و نیز ارزیابی و نقد و بررسی مطالب غیر صواب، امری طبیعی خواهد بود و همین نكته باعث شد كه محافل علمی حول بررسی كتب ترجمه ای پدید آید و در ضمن این بررسی ها به فراورده های علمی كلانی كه اثری از آنها در كتب ترجمه ای نبود، بدست آید.

2. ورود دانشمندان در رشته های مختلف علمی از سایر بلاد به محیط جامعه اسلامی نیز در رویكرد جامعه عصر امام رضا ـ علیه السّلام ـ به توسعه علمی كمك كرد. محافل علمی كه توسط این دانشمندان برگزار می شد و اصل حضور آنها در محیط جامعه اسلامی، خود موجب تشویق و ترغیب اهل علم به روی آوری جدی تر به علوم و تولید علم گردید.

3. عملكرد مأمون سوای اغراضی كه داشته است نیز به نحوی می تواند در این قضیه مؤثر باشد. مأمون از دانشمندان بلاد مختلف دعوت كرد تا به خراسان بیایند. ـ از مجالست با آن ابراز خرسندی می كرد ـ محافل علمی و جلسات مناظره تشكیل می داد و خلاصه نسبت به اموری از این قبیل استقبال می كرد. در باب ترجمه كتب هزینه های زیادی صرف كرد و همین امر به نحوی در شكل دهی وضعیت علمی جامعه تأثیرگذار بود ـ البته در خصوص صدور این امور از مأمون عباسی، با توجه به دشمنی ای كه با امام رضا ـ علیه السّلام ـ به عنوان امام مسلمین و كسی كه در علوم مختلف منحصر به فرد است، داشت، شاید نتوان مصرانه به علم دوستی مأمون رأی داد و حتی به شهادت تاریخ تشكیل جلسات مناظره برای امام رضا ـ علیه السّلام ـ توسط مأمون فقط به انگیزه مغلوب كردن آن حضرت بوده است نه چیز دیگر ـ دلیل دیگر آنكه پس از شهادت امام رضا ـ علیه السّلام ـ دیده نشد كه مأمون جلسه علمی و یا مناظره علمی برگزار كند.

علت چنین امری هم روشن است زیرا تا امام رضا ـ علیه السّلام ـ به عنوان امام مسلمین و عالم اهل بیت در قید حیات بودند، به جهت سیطره ابهت علمی ایشان كه بر جهان علم سایه افكنده بود از یك طرف و نگرانی مأمون از روی آوردن جامعه علمی اسلامی و غیر اسلامی به آن حضرت، از سوی دیگر، آن خلیفة عباسی بر آن شد تا برای رهایی از این مخمصه و اینكه نشان بدهد كه او هم اهل علم است و از طرفی جامعه جهانی او را به سبب دشمنی با امام ـ علیه السّلام ـ مخالف علم و دانش نخواند و بدینوسیله پایه های حكومت خود را محكم كند، به این سری امور ارزشی اقدام كند. اما در هر صورت و بدون توجه به هر نیتی كه داشته است، این گونه اقدامات او در روی آوردن جامعه اسلامی به توسعه علمی بی تأثیر نبوده است.

4. گزینه اصلی و مهم در این راستا، خود وجود مقدس امام رضا ـ علیه السّلام ـ بود. وجود امام ـ علیه السّلام ـ به عنوان عالم اهل بیت كه از قدرت تكلم در حوزه های مختلف علمی به عنوان شخصیت منحصر به فرد، برخوردار است به گونه ای كه هر حركت او در راستای مسائل علمی منشأ اثر و تحولی در آن حوزه می شد، در باب تولید و توسعه علم توسط مسلمین امری غیر قابل انكار است. طرح مباحث علمی كه تا آن زمان از جانب كسی دیگر مطرح نشده بود، ارایه نظرات جدید و راهكارهای عملی در رشته های مختلف طبیعی و نیز در مباحث نظری، انگیزه ورود اهل نظر به حوزه تتبع و تحقیق را شدت بخشید كه در جای خود قابل توجه است.

امام رضا ـ علیه السّلام ـ و جهت دهی نگرش علمی مسلمین
در این خصوص اشاره ای به گروهها و فرقه های مختلف مذهبی و علمی موجود در آن عصر با عقاید و آراء مختلف صحیح و غیر صحیح لازم به نظر می رسد تا از این رهگذر نقش امام در هدایت فكری جامعه و نگرش صحیح مسلمین به علم روشن تر گردد. آنچه غیرقابل تردید است آشفتگی فكری و عقیدتی موجود در جامعه عصر امام ـ علیه السّلام ـ بود كه مسافرت های امام رضا ـ علیه السّلام ـ به بصره و كوفه نیز در راستای همین مطلب قابل توجیه است. اشاره به دو نمونه از این آشفتگی ها خالی از لطف نیست.

1. وقتی امام صادق ـ علیه السّلام ـ به شهادت رسید، پیروان او به گروههایی با عقاید خاصی بدین شرح تقسیم شدند، ناووسیه كه معتقد بودند امام صادق ـ علیه السّلام ـ نمرده است و نمی میرد و او همان مهدی موعود است.

اسماعیلیه: كه اسماعیل فرزند امام صادق را بعد از او، امام دانستند با اینكه اسماعیل قبل از امام صادق ـ علیه السّلام ـ از دنیا رفته بود ولی اینها معتقد بودند كه اسماعیل نمرده بلكه امام برای حفظ جان او، او را مخفی كرده است.

فرقه مباركه: قائل شدند به اینكه چون اسماعیل قبل از امام صادق ـ علیه السّلام ـ از دنیا رفته، بعد از امام صادق باید امامت به پسر اسماعیل یعنی محمد بن اسماعیل برسد.

سمطیه: كه امامت بعد از امام صادق را به فرزندش محمد و بعد از او برای فرزند محمد قائل بودند كه رئیس اینها یحیی بن ابی اسمیط است .

فطحیه: این گروه این گروه معتقد بودند امام بعد از امام صادق، عبدالله افطح فرزند امام صادق ـ علیه السّلام ـ است به این دلیل كه در بین فرزندان امام، از همه بزرگتر بود و بعد از پدر هم ادعای امامت كرد و عده زیادی هم به او گرویدند.

قطعیه: آن دسته از شیعیان واقعی كه معتقد بودند امام بعد از امام صادق ـ علیه السّلام ـ امام كاظم ـ علیه السّلام ـ است .

قابل توجه است كه این فرقه ها هم در زمان امام رضا ـ علیه السّلام ـ بودند و خطوط فكری خود را دنبال می كردند.

2. آشفتگی دوم در جامعة مسلمین پس از شهادت امام كاظم ـ علیه السّلام ـ بود كه پس از زندانی شدن امام كه منتهی به شهادت او نیز گردید پیروانش به عقاید مختلفی متغیر شدند از جمله:

واقفیه: كه معتقد بودند موسی بن جعفر زنده است و او همان مهدی موعود است ـ اینها دشمن ترین افراد نسبت به امام رضا ـ علیه السّلام ـ بودند.

بشریّه: كه معتقد بودند موسی بن جعفر نه مرده است و نه زندانی شده است بلكه غایب شده و او مهدی موعود است، با این تفاوت كه می گفتند پس از غیبت، محمد بن بشیر را به عنوان جانشینی خود انتخاب كرده و او بعد از موسی بن جعفر، امام است.

قطعیه: وفاداران به امام رضا ـ علیه السّلام ـ كه معتقد بودند امام كاظم در زندان به شهادت رسیده و فرزندش امام رضا ـ علیه السّلام ـ پس از او امام است.

بدیهی بود كه با این وضعیت، انحراف فكری به اوج خود برسد، سوای آنكه انحرافات ناشی از ترجمه كتب بیگانه نیز اعتقادات اصیل دینی را هدف قرار داده بود ـ بهینه ترین اقدام در این وضعیت ترویج فرهنگ دینی و عقاید اصیل اسلامی با ارایه طرق شناخت حق از باطل و در واقع یك كار معرفت شناختی در خصوص عقاید رایج در راستای تثبیت عقاید حقه بود كه امام رضا ـ علیه السّلام ـ با انجام مسافرت هایی به مراكز پخش این اندیشه های انحرافی از قبیل بصره و كوفه و انجام مناظره با آنها، تأثیری مهم در نگرش صحیح مسلمین به مسائل دینی و علمی گذاشت.

از دیگر عواملی كه در هدایت فكری مسلمین مؤثر بود و توسط امام رضا ـ علیه السّلام ـ صورت پذیرفت، ایجاد فضای علمی مناسب جهت طرح نظرات و اندیشه های مخالف بود. از آنجا كه محیط جامعه اسلامی مملو از نظرات و اندیشه های صحیح و سقیم بود و اهل اندیشه بلكه جامعه به طور روزمره با این اندیشه ها درگیر بودند، طبیعتاً درصد تأثیرپذیری از اندیشه های انحرافی در صورتی كه بطلان آنها ثابت و محرز نشود، بالا می رود. برای رهایی از چنین ورطه ای لازم بود اندیشه های مخالف به خوبی مطرح شود و پس از آن مورد نقد و بررسی قرار بگیرد. بدیهی است رسیدن به چنین هدفی مستلزم ایجاد فضای مناسب علمی جهت طرح اندیشه هاست تا در سایه آزادی بیان مطالب طرح شود و سپس مورد نقد و بررسی منطقی و عقلانی قرار گیرد. دقیقاً چنین رویه ای از سوی امام رضا ـ علیه السّلام ـ پیگیری می شد و ایشان با ایجاد فضای مناسب، در بیان آزادانه اندیشه های مخالف و سپس نقد عقلانی آنها، در نگرش صحیح و منطقی مسلمین در خصوص تحقیق در گزاره های دینی و علمی و یا فرضیه های ارایه شده قابل بحث و نظر، تأثیر شگرفی ایجاد كردند

یكی دیگر از موارد تأثیرگذاری امام رضا ـ علیه السّلام ـ بر نوع تفكر جامعه متحول آن زمان، القاء این نكته بود كه دفاع از هر قضیه ای، باید بر اسلوب منطق و متد عقلانی منطبق باشد. دفاع عقلانی از یك اعتقاد، امری بود كه امام ـ علیه السّلام ـ در مواضع متعدد آن را به عنوان روش منطقی و عقلانی مورد توجه قرار می دادند، با این رویكرد، صاحب هر عقیده ای اول كاری كه بایستی انجام می داد منطبق كردن مدعای خود با اسلوب منطقی و عقلانی بود و همه طرف های گفت و گو در این امر مشترك بودند ـ هر كس كه مدعایش منطبق با اصول عقلانی بود به مرحله بعد كه اثبات ادعا باشد می رسید و الا در همان مرحله ابتدایی قابلیت بحث و بررسی را از دست می داد. با ترویج و تأكید بر این مهم توسط امام ـ علیه السّلام ـ راه هرگونه مغالطه و سفسطه و مجادله های غیر منطقی بسته شد. نتیجه چنین رویكردی آن شد كه جامعه علمی در راستای شناخت و پذیرش انظار و اندیشه های مختلف، به ارزیابی عقلانی و منطقی آنها بپردازد و همین مسئله باعث شد كه بطلان بسیاری از فرقه ها، مذاهب و اندیشه های رایج، روشن شده از موجودیت ساقط شوند. و این خود از بزرگترین تأثیرهایی بود كه امام ـ علیه السّلام ـ به نگرش فكری جامعه اسلامی گذاشتند.

یك تأثیرگذاری دیگر امام ـ علیه السّلام ـ مربوط به حوزة عمل است كه خود امام ـ علیه السّلام ـ با شركت در جلسات مناظره ای كه یا خودشان (قبل از ولایتعهدی) و یا مأمون (بعد از ولایتعهدی) تشكیل می دادند، عملاً روش منطقی و عقلانی بحث و مناظره و تحقیق و تتبع را به مردم القاء می كردند. ایجاد زمینة ارایة آزادانه اندیشه های مخالف توسط صاحبان ادیان و مذاهب مختلف و پاسخگویی عقلانی و منطقی به آنها با استفاده از مقبولاتشان و در نتیجه مغلوب شدن آنها، امری بود كه در نگرش اهل نظر نقش بسزایی را ایفا كرد.

امام رضا ـ علیه السّلام ـ رواج تمدن اسلامی و بالندگی علمی
نقش امام رضا ـ علیه السّلام ـ در ایجاد شكوفایی و بالندگی علمی مسلمین از جهاتی قابل توجه است. یك جهت مربوط به آثار علمی ایشان است كه می توان گفت جهش عمده ای در حوزه های مختلف علمی ایفا كردند. گفتار آن حضرت دربارة امور پزشكی، خداشناسی، مناظرات آن حضرت از جمله با صباح بن نصر هندی و عمران صابی دربارة خدا، پیدایش زمین، تغییر اشیاء و مسائل علمی دیگر، كلمات آن حضرت دربارة مسائل فقهی و بیان فلسفه احكام، و نیز مباحث اخلاق همه و همه حاكی از گستردگی معلومات آن حضرت است[2] و مسلماً‌ كسی كه از چنین موقعیت علمی برخوردار باشد خود وجود او اصلاً در ایجاد نهضت علمی مؤثر است. رساله ذهبیه دربارة امور پزشكی توسط خود ایشان ـ علیه السّلام ـ تدوین گردید كه جزئیات احكام دربارة بهداشت صحیح، خوراكیها و آشامیدنی های لازم و زمان خوردن و آشامیدن و آنچه مربوط به تقویت قوای جسمانی و خلاصی از امراض و بیماری هاست همه در آن آمده است كه مأمون كه درخواست كننده تدوین چنین كتابی از سوی امام بود، سخت تحت تأثیر علم امام قرار گرفت.

با یك نگاه اجمالی به مفاد رساله ذهبیه می توان دریافت كه امام فردی بصیر و دارای احاطه كامل بر علومی از قبیل فیزیولوژی كه علم مربوط به عملكرد طبیعی بدن است، آناتومی و تشریح ساختمان بدن انسان، هواشناسی، بهداشت عمومی و میكروبیولوژی داشته اند و همچنین رساله یاد شده شامل دانش شیمی و تغذیه و بسیاری از دانش هاست. و جالب این است كه امام این رساله را در حدود 201 هجری نوشتند و تا آن زمان دانش پزشكی صورت علمی نداشت، میكروب ها كشف نشده بود، از ویتامینها آگاهی ای در دست نبود[3] و... این حركت عظیم علمی حاصل در 1200 سال قبل، نقطه جهشی برای توجه اندیشمندان به علم در حوزه های مختلف شد خصوصاً وقتی روز به روز با كشفیات علمی، انطباق این قواعد با واقع و صحت آنها پیش صاحبان علم و اندیشه ظاهر گشت.

مسافرت های علمی امام نیز در تحقق نهضت علمی تأُثیر بسزایی داشته است. كه در جای خود قابل توجه است فعالیّت های امام در موقع ولایتعهدی در راستای تبلیغ دین و مسائل علمی نیز یكی از نقش های عمده را در تحقق و كمال نهضت علمی ایفا كرد.

مؤلفه های مورد نظر امام ـ علیه السّلام ـ در ایجاد حركت علمی مسلمین
می توان گفت عمده ترین مؤلفه و پیش زمینه حركت امام در راستای نهضت علمی مسلمین آموزه های دینی مربوط به كتاب و سنت بوده است. عقلانیت تحصیل علم نیز می تواند یكی از این پیش زمینه ها بوده باشد. از دیگر پیش زمینه ها در واقع توجه به اصول علم و معارف كلیدی در جریان تولید علم است كه امام با تكیه بر اصول علمی و معارف كلیدی نهضت علمی را به اوج خود رساندند.

اعتقاد شدید آن حضرت به لزوم ارتقای علمی مسلمین در سطح بین المللی نیز یكی از مؤلفه های مورد نظر امام ـ علیه السّلام ـ بود كه اگر مسلمین بخواهند در جامعه علمی جهان منشأ‌ اثر باشند و جایگاه مناسب شأن خود را پیدا كنند، لازم است جنبة علمی خود را ارتقا دهند و این همان نكته ای است كه امام رضا ـ علیه السّلام ـ در سیره علمی و عملی خویش در خصوص تولید و گسترش علم، دنبال می كردند ـ اما در این میان آنچه برای جامعة اسلامی خصوصاً‌ فرهیختگان ضروری می نماید، تأسی به حضرات ائمه ـ علیهم السّلام ـ است یعنی پیروی از سیره و سنت و روش و منش آنها در جنبه های مختلف دنیوی و اخروی. به مقتضای همین امر، توجه به سیرة علمی ائمه ـ علیهم السّلام ـ و شخص امام رضا ـ علیه السّلام ـ برای پیروان آن حضرت امری لازم است. نتیجه این التزام نظری و عملی به سیره علمی آن امام، چیزی جز قدم گذاشتن در مسیری كه او اتخاذ كرده است، نخواهد بود. قدم گذاشتن در مسیر او هم یعنی تمام آنچه را كه دربارة سیرة علمی و راهكارهای عملی ایشان برای تولید علم بیان كردیم، عمل كنند و در مسیر تولید علم آنها را سرمشق و الگوی تحقیقات خود قرار دهند بدیهی است حركت در سایة چنین سیره علمی مقدسی، نتیجه اش موفقیت در نهضت تولید علم و جنبش نرم افزاری است.


منبع: خبرگزاری حوزه