تبیان، دستیار زندگی

آسیب های یک برنامه سرگرم کننده

برنده نباش بلکه کتاب‌خوان باش

برنده باش، با اجرای محمدرضا گلزار، مسابقه‌ای که قرار بود بیننده را با مطالعه و کتاب‌خوانی آشتی دهد، اما کتاب را به وسیله‌ای دم‌دستی و بی‌اهمیت تنزل داد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
  
برنده باش

استادی داشتیم که در حوزه فرهنگ صاحب‌نظر بود در خلال همه گفتگوها و دیدارهایش اشاره‌ای هم به کتاب و کتابخوانی می‌کرد. او معتقد بود هرچند ترویج کتابخوانی در یک جامعه هدفی متعالی است و در این مسیر کتاب وسیله است اما اگر همین کتاب را به یک وسیله بی‌اثر، ابزاری یا شیک و بی‌خاصیت تبدیل کنیم، آن‌وقت باید فاتحه کتابخوانی را هم خواند.

تعداد برنامه‌هایی که در رسانه ملی و خصوصاً تلویزیون با موضوع کتاب یا درباره آن ساخته‌شده، کم نیست و همین‌طور برنامه‌هایی هم که کتاب، مطالعه و در پله‌ای بالاتر فرهنگ را دستمایه قراردادند
.حتی سازنده‌هایی که در لابلای جملات و بندهای طرح توجیهی‌شان، ترویج فرهنگ کتابخوانی را در میان بینندگان تلویزیون جای داده‌اند.

مسابقه تلویزیونی برنده باش با اجرای محمدرضا گلزار، به‌زعم آنچه در سایت اصلی این برنامه آمده است به‌عنوان بزرگ‌ترین مسابقه تلویزیونی تاریخ صداوسیماست که از شبکه سوم سیما پخش می‌شود. جایزه هر برنامه 2 میلیارد ریال است که به برندگان آن تعلق می‌گیرد. حضور در این مسابقه از طریق شرکت در آزمون یک اپلیکیشن موبایلی است. برنده باش یا برنده شو تا اینجای کار همانند مسابقات تلویزیونی است که نمونه اش را پیشتر دیده ایم: یک مجری، شرکت‌کننده و تماشاگران و جایزه‌ای که به برنده تعلق می‌گیرد.

 

جایی که جذابیت برنامه‌های ما کم است و باعث می‌شود که مسابقات ما برای دیده شدن به مجری معروف و جایزه هنگفت روی بیاورند. حالا این وسط پُز کتاب و کتابخوانی را بدهیم، یحتمل به‌جایی برنمی‌خورد.


قصه اما از جایی آغاز می‌شود که افزایش نرخ مطالعه و طبعاً ترویج فرهنگ کتابخوانی یکی از اهداف اصلی ساخت این مسابقه اعلام می‌شود. قصه‌ای که تبدیل به غصه همیشگی اهل فرهنگ تبدیل‌شده است. به نام کتاب و به کام دیگران!

در عمل برنده باش هنوز نتوانسته به یکی از اهداف خود یعنی ترویج مطالعه برسد، چراکه اصولاً کارکردش مبارزه با کتابخوانی است. نتیجه‌ای که جز ایجاد توهم دانایی برای مخاطب ندارد. مخاطبی که امروز در معرض بمباران اطلاعات و آگاهی‌های سطحی است. از هرجا لقمه‌ای و از هر لقمه‌ای، خرده‌ای را به‌عنوان علم، دانایی و به‌زعم خودش سواد برمی‌دارد و باقی‌مانده را به دست‌نخورده رها می‌کند.

اینکه بنشینیم در منزل و به سؤالات یک اپلیکیشن موبایل پاسخ دهیم، «خود دانا پنداری» عجیبی ما را فرامی‌گیرد. مثل این است که استادی، از دانشجویانش، امتحانی کتاب ‌باز بگیرد و همه هم نمره بیست بگیرند. احتمالاً همه این دانشجوها فکر می‌کنند نخبه هستند و لابد دانشگاه هم استاد را نخبه پرور فرض می‌کند
. داستان جالب‌تر می‌شود وقتی همین دانشجوها را به المپیاد علمی اعزام کنند و توقع مدال هم داشته باشند. البته اگر المپیاد مذکور، آزمونی سطحی و در حد معلومات دم‌دستی باشد، چه‌بسا که مدال‌آور هم باشند و دانشگاه هم به این افتخارات ببالد.

الغرض داستان فوق بی‌شباهت به مسابقه یادشده، مدل و الگوی ارزیابی شرکت‌کنندگان و البته صاحب اصلی آن یعنی رسانه‌ای که قرار است نقش دانشگاه را برای جامعه و مردم بازی کند، نیست.

 برنامه‌های موفق و پرمخاطبی چون «کتاب‌باز» یا «شابک» در تلویزیون ساخته‌شده که به هدف اصلی‌شان یعنی افزایش مطالعه و علاقه‌مند کردن مخاطب به کتاب رسیدند. در ژانر مسابقات تلویزیونی هم برنامه‌هایی بدون ادعا تولیدشده که کتاب را وسیله‌ای برای رسیدن به کتابخوانی تلقی کردند، نه صرفاً جذب مخاطب با حضور یک سلبریتی و جوایز میلیونی.

مسابقه هفته را باید الگوی موفق این حوزه دانست که علاوه بر اجرای مسلط و تکرار نشدنی مرحوم منوچهر نوذری، با طرح سؤالات و پرسش‌هایی متوسط به بالا تأثیر بسزایی در ارتقای آگاهی و دانایی مخاطب داشت. مخاطبی که برای شرکت در برنامه و برنده‌شدن و حتی برنده ماندن باید جستجو می‌کرد، کتاب و مجله می‌خواند و خلاصه در پی بالا بردن معلوماتش می‌رفت.

اصلاً چرا راه دوری برویم، همین مسابقه دیدنی مشاعره، با اجرای دکتر اسماعیل آذر را در نظر بگیرید. برنامه‌ای بی‌ادعا، با کمترین هزینه و شوی تبلیغاتی، اما پرثمر و لذت‌بخش. اینجا شعر یک سوژه برای برنده شدن است اما بدون خواندن و مطالعه، هیچ‌کس برنده نمی‌شود یا حتی شرکت داده نمی‌شود. مشاعره برای مخاطب عام هم جذاب است چون می‌تواند بیاموزد و از آموخته‌هایش استفاده کند.از این‌ها هم که بگذریم، بد نیست یادی کنیم از مسابقه «باغ کتاب» که نزدیک دو سال از شبکه تهران پخش می‌شد و مخاطبش از مقاطع ابتدایی و راهنمایی تا سنین بالا مادربزرگ و پدربزرگ‌ها بودند. 

با ذکر این نمونه‌ها، برگردیم به موضوع اصلی خودمان یعنی برنده باش. اینکه بدانیم شتر چهارزانو دارد یا فیل؟ کدام حیوان موقع خواب چشمش باز است؟ شورای نگهبان چند عضو دارد؟ یعنی مسابقه به هدفش رسیده و آمار مطالعه کتاب بالا رفته و ما هم از خوانش کتاب مبرا شده‌ایم. ظاهراً سازندگان برنامه یادشان رفته، در عصر اطلاعات دیگر حتی نیازی به مشورت هم نیست، کافی است شرکت‌کننده موردنظر، عبارت موردنظر را در جستجوی اینترنت تایپ کند تا به انبوهی از اطلاعات دست یابد.

حتی در شکل اجرا هم پرسش‌هایی بی‌پاسخ مطرح است. مسابقه در دو مرحله برگزار می‌شود. در مرحله اول، شرکت‌کنندگان با نصب اپلیکیشن «برنده باش» به ۱۶ هزار سؤال طراحی‌شده در مسابقه دسترسی خواهند داشت؛ سوالاتی که برای پاسخ به آن‌ها نیازمند مطالعه و جست‌وجو هستند. با موفقیت در این مرحله شرکت‌کنندگان وارد مرحله حضوری خواهند شد. افرادی که در پاسخ به سؤالات به حدنصاب نمی‌رسند، از دو روش می‌توانند به سؤالات بیشتر دسترسی داشته باشند. درروش اول با مشاهده فیلم‌های تبلیغاتی و آموزشی امکان پاسخ‌دهی سؤالات بیشتر خواهند داشت ؛ درروش دوم با خرید سؤال امکان دسترسی به سؤالات جدید برای پاسخگویی فراهم می شود.

با این شرح مفصل، هنوز هم نقش کتاب و کتابخوانی در این برنامه گنگ و نامفهوم است. بگذارید حرف اول را آخر بزنیم. جایی که جذابیت برنامه‌های ما کم است و باعث می‌شود که مسابقات ما برای دیده شدن به مجری معروف و جایزه هنگفت روی بیاورند. حالا این وسط پُز کتاب و کتابخوانی را بدهیم، یحتمل به‌جایی برنمی‌خورد.