فیلمها را در قواره خودشان ببینید و بسنجید
فیلمها را در قواره خودشان ببینید و بسنجید. چه تماشاگر خاص باشیم چه عام حتما فیلمها را در سینما ببینیم و اگر فیلمی در قواره خودش برایمان دلنشین بود سعی کنیم مبلغ آن فیلم باشیم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : دوشنبه 1397/08/14 ساعت 09:24
مریم بحرالعلومی پس از سالها دستیاری کارگردان، خودش دست به کار شد و اولین فیلم بلند سینمایی خود را ساخت. «پاسیو» عنوان اولین فیلم بلند اوست که این روزها در گروه هنر و تجربه اکران است و پیشتر نیز با حضور در جشنواره جهانی فجر توانست یکی از سیمرغهای این جشنواره را کسب کند، به بهانه «پاسیو» با مریم بحرالعلومی بهگفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
یکی از موضوعاتی که شما در فیلمنامه آن را مورد توجه قرار دادید تنهایی است؛ دغدغه جهانشمولی که بهنوعی همه انسانها با آن درگیر هستند. چطور شد در ساخت اولین فیلم بلند خود به سراغ این مسئله رفتید؛ و چه اندازه نگاه زنانه شما در پرداخت این فیلمنامه دخیل بوده است؟
نمیتوانم منکر این شوم که نگاه و دغدغه شخصی در شکلگیری فیلمنامه دخیل بوده است، به نظرم سینما این دغدغهمندی را میپسندد. هرچه خالق یک اثر دغدغهمندتر باشد(در تمام هنرها)، آن اثر تاثیرگذارتر و همذاتپندارانهتر خواهد بود. یکی از دغدغههای شخصی من درگیری انسانها بهویژه زنان با تنهایی است، تنهاییهایی که ممکن است بهدلیل معضلات و مشکلات اجتماعی، انتخابها و مسیرهای اشتباهی باشد که حتی بیرون آمدن از آن هم ممکن است برایشان دردسر ایجاد کند. این تنهایی صرفا نبود آدمهای خاصی در زندگیمان نیست. همانطور که در خلاصه داستان «پاسیو» هم نوشتم گاهی واقعا در یک ازدحام و جمعیت در یک مورد خاص احساس تنهایی میکنیم و این تنهایی صرفا حضور یا عدم حضور خانواده یا افرد دیگر را شامل نمیشود. ممکن است این موضوع در خانمها بهشکل دیگری بسط پیدا کند و در مردان به آن شکل نباشد که البته من در «پاسیو» سعی کردم خیلی فراجنسیتی فکر کنم و زن یا مرد را صرفا در سوژه تنهایی درگیر نکنم چرا که مردها و زنهای قصه «پاسیو» مسئله و مشکلشان از همین تنهایی نشأت میگیرد. به قول شما تنهایی مسئلهای است که نه جغرافیا دارد نه طبقه اجتماعی و سن و سال میشناسد. اگر قرار باشد که دامنگیر شود، میشود و شرایط مقابله با آن و بیرون آمدن از آن یک شرایط خاصی را میخواهد. همان طور که فیلم حرفش را میزند، شاید عشق ناجی موقعیتهای اینچنینی باشد و ما را از اشتباه دربیاورد.
«پاسیو» فیلمی از سینمای قصهگو است و برای مخاطب خودش قصه میگوید. اما در کارگردانی به نظر میرسد به سمت تجربهگرایی رفتید. و بهرغم آنکه سالها سابقه دستیاری کارگردان داشتید اما نگاه خاص خودتان را در «پاسیو» پیاده کردید، چقدر خودتان به این مسئله قائل هستید و در ادامه قصد دارید همین مسیر را طی کنید یا ممکن است بعدها شما را در مقام یک کارگردانی که فرم کلاسیک سینما را جلو میبرد ببینیم؟
وقتی شما کار اولتان را آن هم در شرایط مستقل و با همراهی دوستان پیش میبرید قاعدتا بعد از سالها دستیاری در کنار کارگردانان مختلف و دانش آکادمیکی که از دانشگاه یا جاهای دیگر آموختهاید، چیزی که ابتدا به ساکن جذابیت کار را برای شما بیشتر میکند، این است که برای خودتان بهعنوان کارگردان چالش ایجاد کنید؛ یعنی موقعیتی که برای خودت ایجاد کردی موقعیت سخت فیلم ساختن صرف نباشد. من چه در کارگردانی، چه در اجرای صحنههای فیلم و بازیگردانی که خودش بخش مهمی در حوزه کارگردانی است، میخواستم که این چالش ایجاد شود. این چالشها باعث شده موقعیت را اول برای خودمان و بعد برای تماشاگر جذابتر کنیم، یعنی این تفاوتی که شما بهعنوان تماشاگر خاص و عضوی از اصحاب رسانه احساس کردی تماشاگر عام هم این را احساس میکند و در مورد آن با من صحبت میکند. این کارگردانی در اختیار من به دلنشین شدن کار برای تماشاگر کمک کرده، من خیلی نخواستم از حرکات عجیب و غریب دوربین، ویژگیهای عجیب در صدا یا اتفاقات خیلی ماورای واقعیت استفاده کنم و از همه اینها فاصله گرفتم. در یک سادگی و در یک شکل کاملا در اختیار سعی کردم کارگردانی را به مرحله اجرا برسانم که قطعا مدیر فیلمبرداری و مدیر صدابرداری و همین طور طراح گریم و صحنه و لباس هم به مددم آمدند که بتوانیم سادهترین شکل ممکن اما کاملا مفهومی و دلنشین را پیاده کنیم. البته شاید نتوان گفت ۱۰۰درصد «پاسیو» تجربهگراست اما چون تجربه اول است این تجربهگرایی در پسزمینه فیلم وجود دارد. کارگردان در تجربه اولش برای خودش ایجاد چالش کرده که به زعم تماشاگر این به تجربهگرایی تعبیر میشود. «پاسیو» برای من یک جوابیه سخت بوده، برای من بهنوعی یک رونوشت پیش از مشق است که برای مشق اصلی خودم را آماده کردم این مشق اصلی قطعا متفاوت خواهد بود اما نه در نگاه، دغدغهمندی و شکل رویارویی با معضلات بلکه در شکل اجرایی و مدیوم متفاوت خواهد بود. «پاسیو» یک فیلم با پروانه ویدئویی با بودجه شخصی و خیلی محدود بود اما سعی دارم در اولین فیلم سینماییام بعد از «پاسیو» و یا اگر در تلویزیون و در قالب سریال کار کردم معضلاتی که دغدغهام هستند را با تماشاگر در میان بگذارم و این برایم مهم است که حرفی را به زبانی به قول شما جهانشمول به مردمان نه فقط این سرزمین بلکه مردم سرزمینهای مختلف بزنم.
در میانه صحبتتان به مستقل بودن فیلم «پاسیو» اشاره کردید، به هر حال ساخت فیلم اول در این شرایط که جذب سرمایهگذار سخت است حرکت بزرگی به حساب میآید از سوی دیگر وقتی حرف از سینمای مستقل و بودجه شخصی وسط است لاجرم تنگناهایی در مراحل فیلمبرداری وجود دارد و همچنین دغدغه برگشت سرمایه نیز وجود دارد. همه اینها بهنوعی یک چالش عجیب و غریب است که کارگردان فیلم اولی باید به جان بخرد!
اساسا حیات امید میطلبد، بهلحاظ شخصیتی همواره با امید زندگی کردم، کار خودم را ادامه دادم و سعی کردم آن را با قوت هر چه تمامتر حفظ کنم. اینکه میگویم امید، صرفا به فیلم «پاسیو» خلاصه نمیشود. همانطور که گفتید در شرایطی هستیم که جذب سرمایه و یا تهیهکننده سختترین کار ممکن است. این قدم سخت را برداشتم چرا که در ذهنم بود این آزمون و خطا شاید برای تهیهکنندگان و صاحبان سرمایه ریسکپذیر باشد اما من شاید بتوانم برای خودم این ریسک شخصی را قائل شوم و بتوانم بعد از حدود ۱۶سال کار حرفهای در سینما از دوستان خودم که بهنوعی سرمایههای غیرمادی من به حساب میآیند و خیلی فراتر از سرمایه مادی کاربرد داشت، استفاده کنم. من برای قدم اول این ریسک را به جان خریدم تا ادامه مسیر را برای خودم کمی فقط کمی هموار کنم. سختی برداشتن این قدم و استارت اول برای من و همراهان من بود، به جهت مدیریت مالی، ما هزینه حسابشدهای را صرف تولید این اثر کردیم که خیلی درگیر برگشت آن نباشیم چراکه این برگشت میتواند برای ما همین اعتبار، جایزه سیمرغ، دیدهشدنها، نقدها و... باشد. همانطور که دوستانم یعنی سرمایههای غیرمادی که در این کار حضور داشتند را پررنگتر میبینم به همان نسبت این بازخوردها و نگاهها را حائز اهمیتتر میدانم تا اینکه بخواهم صرفا همه چیز را روی ماشینحساب بیاورم. طبیعتا بعد مالی ساخت فیلم مهم است اما چون همه چیز حسابشده جلو رفت و از تجربه سالها همکاری با تهیهکنندگان و مدیران تولید صاحبنام سینمای ایران در مدیریت مالی این فیلم استفاده کردم در حال حاضر چندان ذهنم درگیر این مسئله نیست و فقط به دیده شدن فیلم فکر میکنم، منظورم از دیده شدن صرف فروش بلیت نیست بلکه میخواهم کسانی با کیفیت نه کمیت در گروه سینمای هنر و تجربه با سالنهای محدود و سانسهای ناپیوسته حضور پیدا کنند و این فیلم را به تماشا بنشینند.
شما در اولین تجربهتان در ساخت فیلم بلند موفق به دریافت سیمرغ بلورین جشنواره بینالمللی فیلم فجر شدید که میتواند یک نقطه عطف در آغاز راه به حساب بیاید چقدر این جایزه برای مریم بحرالعلومی تعیینکننده است و میتواند شما را با وسواس بیشتری در کارهای بعدی مواجه کند؟
جایزهها اتفاقات جذابی هستند که برای هر کسی میتواند نقطه عطفی باشد اما این نقطه عطف میتواند صرفا یک خاطره، رویداد جذاب و یا بهنوعی خستهنباشید دلگرمکننده به صاحب اثر و همراهانش باشد. اساسا نباید دودستی جایزهها را چسبید. اینطور نیست که تصور کنم چون با ساخت فیلم اولم با آن همه سختی یک جایزه با این اعتبار گرفتم، اتفاق ویژهای برایم افتاده است پس باید آدم دیگری شوم و مثل برخی دوستان در نوع معاشرت با اطرافیان خود تغییر ایجاد کنم.
این جایزه از آنجایی که یک جایزه جهانی وطنی بود خیلی برایم جذابتر از هر جایزه دیگری است و اساسا همیشه اولینها در ذهن میماند. خیلی شیرین بود چرا که احساس کردم آبرویی را برای «پاسیو»، سینمای مستقل، فیلمسازی که از دستیاری میآید و... به همراه داشت. فکر میکنم شاید «پاسیو» و این جایزه که در کارنامه این فیلم مستقل ثبت شد به تمام فیلمسازان مستقلی که میخواهند با همین فرمان و فرمول جلو بروند کمی دلگرمی بدهد. این جایزه برای من بهنوعی خستهنباشید به همه کسانی بود که شانهبهشانه برای ساخت «پاسیو» همراهم بودند و از سویی دیگر بهمثابه اعتباری بود برای سینمای مستقل و کارگردانانی که کارشان را از دستیاری شروع کردند. توقعم از خودم نه صرفا با این جایزه، بلکه بعد از اولین بار که فیلم را با مردم در جشنواره جهانی فجر تماشا کردم بالا رفت و این جایزه را خودم آنجا به خودم دادم. پوریا پورسرخ افتخار داد و چند سکانس در این فیلم حضور داشت، بازخوردی که از تماشاگران فیلم و طرفداران او در اولین نمایش فیلم گرفتم برایم بسیار لذتبخش بود و این حس خوب ادامه داشت و بعدتر در مواجهه با منتقدان، مخاطبان و... این بازخوردها ادامهدار شد و درنهایت به سیمرغ جشنواره رسید. توقعم از خودم بالاتر رفت چرا که دیدم ماحصل کار چیزی است که چالشبرانگیز است و دوستان چه اهالی رسانه و چه سینماگران درباره آن گپ میزنند و دررابطه با آن صحبت میکنند. این سلسله اتفاقات نه اینکه کار را برایم سخت بکند نه، اما انگیزه من را طبیعتا بالاتر برده است و امیدوارم آن قدم اصلی را با انگیزه، مدیریت و قدرت هر چه بیشتر بردارم اما طبیعتا قرار نیست در سینما شقالقمری اتفاق بیفتد اینکه ما معضلات مردم جامعه و دغدغههای خودمان را از زاویهای دیگر در معرض تماشا بگذاریم که شاید لحظهای مخاطب به فکر وا داشته شود فکر میکنم سینما کار خودش را کرده است.
حرف نگفتهای باقی مانده است؟
فیلمها را در قواره خودشان ببینید و بسنجید. چه تماشاگر خاص باشیم چه عام حتما فیلمها را در سینما ببینیم و اگر فیلمی در قواره خودش برایمان دلنشین بود سعی کنیم مبلغ آن فیلم باشیم حتی اگر آن اثر، فروشی چندینمیلیاردی داشت و یا مثل فیلم خود من در گروه هنر و تجربه با سانسها و سالنهای محدود اکران میشد. امیدوارم برای تماشای فیلمها در سینما ذوق بیشتری داشته باشیم چرا که برای رساندن یک فیلم به این مرحله خیلیها زحمت کشیدند و دیده شدن فیلم در داخل سینما یک اتفاق بزرگ است بهخصوص برای فیلمهای سینمای مستقل مثل «پاسیو» کوچک ما!
منبع: خبرگزاری صبا