تبیان، دستیار زندگی

زمینه‌های داخلی و خارجی هجرت امام به فرانسه

در اواخر شهریور امیرخسرو افشار، وزیر خارجه وقت ایران، در ایام شرکت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک طی سه بار ملاقات با وزیر خارجه عراق، مذاکراتی پیرامون امام‌خمینی انجام داد. او پس از پایان مذاکرات از اینکه با فراهم کردن مقدمات اخراج امام از عراق بزرگ‌ترین خدمت را به شاه کرده به خود می‌بالید...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
هجرت امام
مبارزان سیاسی برای پیگری فعالیتهای سیاسیشان همواره نیازمند تغییر رویکرد و تاکتیک بوده‌اند. در واقع آنها برای این که به اهداف خود برسند نیازمند تغییر راه و روش و بعضا تاکتیکهایی هستند که مسیر مبارزه را هموارتر می‌سازد. این مسئله در مورد تحولات معاصر ایران نیز صدق می‌نماید. در واقع فعالان سیاسی که برای تغییر موازنه قدرت و بعضا جا‌به‌جایی ساخت سیاسی، اقتصادی دست به مبارزه زده‌اند همواره تلاش کرده‌اند راه‌ها و مسیرهای گوناگونی را امتحان کنند تا برای رسیدن به هدف کمترین هزینه را پرداخت نمایند.

یکی از مهترین مقاطع مبارزه، تحولات منتهی به انقلاب اسلامی است. انقلابی که زمینه‌ساز تغییرات شگرفی در صحنه سیاسی ایران گردید. در همین ارتباط، یکی از سوالهایی که پیش روی ماست نحوه مبارزه فعالان سیاسی در این عرصه و به‌خصوص نحوه زیست سیاسی رهبر انقلاب امام خمینی است.


این‌ که امام چگونه تهدیدها و محدودیت را تبدیل به فرصتی برای مبارزه مجدانه‌تر با رژیم پهلوی ساخت و به عبارت بهتر چگونه از کمترین فرصتها بیشترین بهره را برد. یکی از مواردی که در این زمینه قابل ذکر می‌باشد تبعیدهایی است که امام در طول دوران مبارزه با آنها روبه‌رو بود. به ویژه تبعید امام به فرانسه که وی را تا حدود زیادی از نظر مکانی و بعد مسافت از ایران دور می‌کرد. بر همین اساس در پی آن هستیم تا زمینه و دلایل تبعید امام از عراق به پاریس و رویکرد ایشان در قبال این مسئله را مورد ارزیابی قرار دهیم.

زمینه خارجی: پس‌لرزه‌های بیانیه الجزایر

سید احمد می‌گوید نظر امام را در مورد مقصد بعدی جویا شدم امام گفتند: من سوریه را انتخاب می‌کنم و به سوریه می‌روم. عرض کردم اگر سوریه راه نداد چه کار کنیم؟ ایشان فرمودند خوب به جایی برویم که ویزا احتیاج نداشته باشد و ما از آنجا بتوانیم به سوریه برویم. چرا که اگر لب مرز سوریه هم ما را برگردانند، دیگر برای رفتن جایی نداریم. فرانسه را پیشنهاد کردم. امام پذیرفتند.

در پی انعقاد توافقنامه 1975 ایران و عراق معروف به بیانیه‌ الجزایر دولت ایران و عراق پذیرفتند به منظور تعیین حدود مرزی و برقراری امنیت و اعتماد متقابل و پایان دادن به هر نوع اخلال در روابط دو کشور یک راه حل جامع و کامل را دنبال نمایند و هرگونه خدشه به توافقات را مغایر روح بیانیه الجزایر دانستند.

دو کشور تصمیم گرفتند کلیه‌ عوامل منفی را در روابط خود از بین ببرند و همکاریهای متقابل را توسعه دهند. معنی ضمنی توافقنامه الجزایر این بود که رژیم شاه در قبال مسئله‌ کُردها سیاست حمایت‌آمیز خود از این قم را علیه عراق کنار بگذارد و در عوض از دولت عراق انتظار داشت فعالیتهای امام‌ را محدود و از آن جلوگیری کند. در همین زمینه نشستها و گفت‌و‌گوهای هماهنگی میان وزرای خارجه و مقامات امنیتی دو کشور برگزار گردید.

زمینه داخلی: بحران سیاسی در کشور

در همین حال، با تشدید بحران سیاسی در ایران در پی برگزاری مراسم بزرگداشت مرحوم حاج آقا مصطفی در شهرهای مختلف، رژیم برای جلوگیری از فراگیر شدن آوازه امام‌خمینی، با یک اقدام نابخردانه‌، مقاله اهانت‌آمیزی علیه امام در روزنامه اطلاعات در دی ماه 1356 منتشر کرد تا به مقابله با تبلیغات طرفداران امام برود. این رویکرد اشتباه وضعیت را به ضرر رژیم پیچیده‌تر کرد و در نهایت منجر به قیام 19 دی مردم قم و کشتار تعداد زیادی از انقلابیون شد.

به فراخور حرکتهای داخلی، دامنه صدور اعلامیه و سخنرانیهای امام نیز افزایش یافت، به‌طوری که این اعلامیه‌ها و متن سخنان ایشان با سرعت بیشتری نسبت به گذشته به ایران می‌رسید. سرعت ارسال و توزیع اعلامیه‌های امام در ماه‌های آخر سال 1356 باعث انتقاد مقامات امنیتی ایران از دولت عراق شد.

مقامات دولتی و امنیتی عراق با مراجعه به امام در چند نوبت، از ایشان خواستند فعالیتهای سیاسی خود را متوقف کند. حتی در یک نامه مکتوب اتمام حجت‌گونه که تاریخ دقیق آن معلوم نیست، این موضوع را مطرح کردند، ولی امام بدون اعتنا به این تذکرات، فعالیتهای خود را دنبال می‌کرد.

گسترش دامنه فعالیتهای سیاسی امام

در 4 اردیبهشت 1357 امام با نشریه لوموند فرانسه مصاحبه‌ای کرد که با توجه به اعتبار این مجله در اروپا، از اهمیت زیادی برخوردار بود. در ماه‌های بعد نیز اعلامیه‌های امام مدام به ایران می‌رسید؛ به‌ویژه پیام ایشان در ماه مبارک رمضان که شعار مرگ بر شاه را شعاری ملی نامید و تاکید کرد این شعار تا برچیده شدن دستگاه ظلم و انقراض دودمان جنایتکار پهلوی ادامه خواهد داشت.

این امر باعث شد تا سفیر ایران در عراق از دولت این کشور برای چندمین بار خواستار جلوگیری از اقدامات سیاسی امام‌خمینی شود. از همین زمان یعنی ماه رمضان بود که اقداماتی برای محدود ساختن و در تنگنا قرار دادن امام از سوی دولت بعثی عراق صورت گرفت.

تمام صحبت مسئولین امنیتی عراق این بود که ما تعهداتی به دولت ایران داده‌ایم که فعالیتهای شما با آن همخوانی ندارد. در پاسخ گفتم که من هم تعهداتی در قبال ملت مسلمان ایران و دین مبین اسلام دارم که نمی‌توانم از آنها دست بردارم. همین شد که دامنه فعالیت ما را به شدت محدود کردند و این خود زمینه‌ای شد برای ترک عراق و رفتن به فرانسه.

در اواخر شهریور ماه فعالیتهای دیپلماتیک ایران و عراق افزایش یافت. در 27 شهریور سفیر ایران در ملاقات با صدام حسین از دولت عراق خواست به طور جدّی از فعالیتهای آیت‌الله خمینی جلوگیری کند. در اواخر شهریور امیرخسرو افشار، وزیر خارجه وقت ایران، در ایام شرکت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک طی سه بار ملاقات با وزیر خارجه عراق، مذاکراتی پیرامون امام‌خمینی انجام داد. او پس از پایان مذاکرات از اینکه با فراهم کردن مقدمات اخراج امام از عراق بزرگ‌ترین خدمت را به شاه کرده به خود می‌بالید.

با شکست سیاست آشتی ملی دولت شریف امامی و ناکامی در جلب نظر امام، رژیم از سر استیصال، به قدرت‌نمایی و ایجاد رعب و وحشت دست زد؛ حادثه خونین 17 شهریور تهران ثمره این سیاست بود. از سویی سهم اساسی در سازماندهی حرکتهای اعتراض‌آمیز مردم و عامل مهم تحریک‌کننده مردم، اعلامیه‌ها و رهنمودهای امام و برنامه‌ریزیهای شاگردان و یاران ایشان بود؛ از این رو رژیم در پی ساکت کردن عامل اصلی بروز ناآرامیها برآمد.

به دنبال مواضع آشتی‌ناپذیر امام، منزل ایشان در نجف از اوّل مهر 1357 به صورت رسمی و علنی به محاصره نیروهای امنیتی عراق درآمد و مأموران از آمد و رفت افراد به بیت امام جلوگیری کردند و به این ترتیب ارتباط امام با خارج از منزل قطع شد.

ایشان در اعتراض به این رفتار ناشایست، از رفتن به مسجد برای ادای نماز جماعت و تشرف به حرم حضرت علی(ع) خودداری ورزیدند. انتشار اخبار مربوط به محاصره منزل امام، خشم و انزجار و اعتراض عمومی اقشار مختلف مردم ایران را در پی داشت. هر چند مدت کوتاهی سیاست رژیم بعثی به سبب اعتراضات اندک تغییری یافت، اما امام تصمیم گرفت از عراق خارج شود. در واقع در این مقطع به زعم امام، تغییر محل برای ادامه مبارزه و ارتباط بهتر با انقلابیون ضروری به نظر می‌رسید.

پس از قطعی شدن خروج امام خمینی از عراق، اولین کشوری که برای مهاجرت مطرح شد، سوریه بود. اما به دلیل تیرگی رابطه عراق و سوریه، دولت عراق اجازه خروج امام به مقصد سوریه را نمی‌داد. پس از منتفی شدن این گزینه، هجرت به کویت مطرح شد تا پس از اقامت کوتاه در کویت، از طریق آن کشور به سوریه برود.

سید احمد خمینی در همین ارتباط می‌گوید: جلسه‌ای در منزل ما تشکیل شد و قرار شد با حضرت آیت‌الله مهری از روحانیون مبارز کویت تماس بگیریم. حضرت آیت‌الله مهری هم آقازاده‌شان را با یکی دیگر از افراد با دعوتنامه‌ای برای امام روانه نجف کردند. پس از اخذ اجازه خروج از عراق، سحرگاه 12 مهر 1357، امام به همراه سید احمد خمینی و چند نفر دیگر به قصد عزیمت به کویت از نجف خارج شدند.

از نجف تا مرز کویت در منطقه صفوان، ماموران عراقی کاروان را همراهی کردند. مقامات کویتی پس از اطلاع از این امر، با ورود ایشان به کشورشان مخالفت کردند و امام خمینی و همراهان به‌ناچار ساعت یازده شب به بصره بازگشتند و شب را در هتلی گذراندند و سیزدهم مهر به بغداد رفتند.

براساس گفته‌های سیداحمد خمینی، فرانسه به این دلیل انتخاب شد که از طریق آن کشور در اولین فرصت به سوریه بروند: سید احمد می‌گوید نظر امام را در مورد مقصد بعدی جویا شدم امام گفتند: من سوریه را انتخاب می‌کنم و به سوریه می‌روم. عرض کردم اگر سوریه راه نداد چه کار کنیم؟ ایشان فرمودند خوب به جایی برویم که ویزا احتیاج نداشته باشد و ما از آنجا بتوانیم به سوریه برویم. چرا که اگر لب مرز سوریه هم ما را برگردانند، دیگر برای رفتن جایی نداریم. فرانسه را پیشنهاد کردم. امام پذیرفتند.

روایت امام از مسئله هجرت به فرانسه

اما آنچه جالب توجه به نظر می‌رسد روایت خود امام از مسئله هجرتشان به فرانسه است. ایشان طی دو سخنرانی در روزهای 19 و 21 مهر 1357 در جمع دانشجویانی که در نوفل لوشاتو به دیدار ایشان رفته بودند ابعاد و زوایایی از این مسئله را روشن ساختند.

امام در بیاناتی می‌فرمایند:
در اثر فشار دولت ایران، مقامهای امنیتی عراق ما را از هرگونه فعالیت سیاسی منع ‌کردند. آنها گفتند که شما در اینجا، هر جوری می‌خواهید باشید، اما فعالیت سیاسی نکنید. روحانی خوب است که درس بگوید و مسئله بگوید. من گفتم که اسلام از سیاست جدا نیست؛ اسلام مثل جاهای دیگر نیست، مثل مذاهب دیگر نیست که ذکر و دعا باشد.

در اسلام دین از سیاست جدا نیست و من در سیاست دخالت خواهم کرد. هم اعلامیه می‌دهم  و هم اگر اقتضای حال بود در منبر حاضر می‌شوم و حرفهایم را بی‌پرده با مردم در جریان می‌گذارم.  این یک تکلیفی است شرعی است که برعهده من گذاشته شده است. تمام صحبت مسئولین امنیتی عراق این بود که ما تعهداتی به دولت ایران داده‌ایم که فعالیتهای شما با آن همخوانی ندارد.

در پاسخ گفتم که من هم تعهداتی در قبال ملت مسلمان ایران و دین مبین اسلام دارم که نمی‌توانم از آنها دست بردارم. همین شد که دامنه فعالیت ما را به شدت محدود کردند و این خود زمینه‌ای شد برای ترک عراق و رفتن به فرانسه. در واقع آنها به نوعی ما را در حصر قرار داده بودند و ارتباط ما را با مردم به کلی قطع کرده بودند. بدین‌ترتیب زمینه هجرت امام به فرانسه به وجود آمد.

در مجموع آنچه می‌توان گفت این است که مجموعه‌ای از عوامل داخلی و خارجی سبب تغییر پایگاه فعالیت سیاسی امام شد. در نهایت ایشان هر چند از نظر مکانی و بعد مسافت از ایران دور شدند اما ارتباط مناسب‌تر با انقلابیون، فعالیتهای ایشان را وارد فاز جدیدی نمود که در نهایت به پیروزی انقلاب منجر شد.
منبع: موسسه تاریخ معاصر ایران