مجموعه مقالات تبیانی با محتوای استکبار ستیزی منتشر شد
وبسایت فرهنگی اطلاعرسانی تبیان همزمان با سیزدهم آبان ماه سالروز تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، مجموعه ای از مقالات با محتوای استکبارستیزی را منتشر کرد.
به گزارش روابط عمومی، بخش سیاسی موسسه فرهنگی اطلاعرسانی تبیان این مقالات با دیدگاه تاریخی و سیاسی بررسی کرده است.
مصطفی ساجدی در یکی از این مقالات می نویسد:«آمریکاییها علاوه بر ایران، در قبال کشورهای مختلف همچون، نیکاراگوئه، کوبا، پاناما، کره جنوبی، ژاپن، ویتنام، ترکیه، اندونزی، عراق، اروگوئه، بولیوی، سوریه، شیلی، ونزوئلا، چین و.... سیاستهای مختلفی چون حمله نظامی،کودتا، حمایت از شورشیان و حمایت از حاکمان وابسته برای سرکوب استقلال طلبان را اتخاذ کردهاند. اگرچه این سیاست و خط مشی همچنان در حال اجرا است و نباید از آن غافل شد اما باید در نظر داشت که شاید بسته به شرایط نظامی و سیاسی کشورهای مختلف ممکن است کودتا و یا حمله نظامی از دستورکار آمریکاییها خارج شده باشد، اما نمیتوان گفت کشورها از دوگانه ساخته شده توسط دولت ایالات متحده، در امان هستند. شرایط کنونی کشور نشان میدهد که دو تکنیک حمله نظامی و یا کودتا در قبال ایران اگر از دستور کار آمریکاییها خارج نشده باشد هم خود آنها چندان امیدی به موفقیت در این عرصه ندارند. اما آیا در این شرایط میتوان با قطعیت گفت که امثال علی امینی که پس از سرنگونی مصدق، مورد وثوق دولت ایالات متحده بود تا راه را برای تأمین منافع بعد از کودتا هموار کند از بین رفتهاند؟ آیا میتوان با اطمینان کامل گفت که دیپلماسی دلار، جنگ موز، عملیات آژاکس، ماجرای واترگیت و. .. در قبال ایران اجرا نخواهد شد؟ایده کدخدا محورانه که رابطه با دولتهای ایالات متحده را بر اساس خوش بینی تنظیم میکند، رابطه روسای جمهور دموکرات و یا جمهوری خواه آمریکا را در دوگانه دوستی – دشمنی تعریف کرده و بر همین اساس این باور را در جامعه تزریق میکنند که جلب رضایت آمریکاییها هنگامی صورت خواهد گرفت که رابطه دشمنی ما به پایان برسد.شاید به همین دلیل است که بعد از گذشت چند سال از ماجرای تسخیر لانه جاسوسی، تعدادی از دانشجویان آن روزها، امروز از لزوم رابطه با آمریکا سخن میگویند؛ زیرا ماجرای تسخیر و بهتبع آن رابطه آمریکا با ایران را در دوگانه دوستی –
دشمنی تعریف میکنند نه استقلال – وابستگی. علی امینیها و شعبان بی مخهای امروز ایران، همین جریانی است که ایده کوتاه آمدن از استقلال را در زرورق تنش زدایی و دوگانه دوستی-دشمنی کادوپیچ میکنند و هنوز از شکست تجربه برجام بهعنوان پایان این ایده درس نگرفته است. تجارب کشورهای مختلف و تجارب تاریخی ایران در دورههای زمانی گوناگون، همچون دوران مصدق، نشان میدهد که رابطه ایالات متحده با کشورها در قالب دوستی-دشمنی تعریف نمیشود؛ آنچه که تقابل میان جمهوری اسلامی و آمریکا را
تاکنون حفظ کرده است، سیریناپذیری آمریکاییها برای دخالت در استقلال دولتها است.»
متن کامل این مقاله در اینجا قابل مشاهده است.
مصطفی ساجدی در یکی از این مقالات می نویسد:«آمریکاییها علاوه بر ایران، در قبال کشورهای مختلف همچون، نیکاراگوئه، کوبا، پاناما، کره جنوبی، ژاپن، ویتنام، ترکیه، اندونزی، عراق، اروگوئه، بولیوی، سوریه، شیلی، ونزوئلا، چین و.... سیاستهای مختلفی چون حمله نظامی،کودتا، حمایت از شورشیان و حمایت از حاکمان وابسته برای سرکوب استقلال طلبان را اتخاذ کردهاند. اگرچه این سیاست و خط مشی همچنان در حال اجرا است و نباید از آن غافل شد اما باید در نظر داشت که شاید بسته به شرایط نظامی و سیاسی کشورهای مختلف ممکن است کودتا و یا حمله نظامی از دستورکار آمریکاییها خارج شده باشد، اما نمیتوان گفت کشورها از دوگانه ساخته شده توسط دولت ایالات متحده، در امان هستند. شرایط کنونی کشور نشان میدهد که دو تکنیک حمله نظامی و یا کودتا در قبال ایران اگر از دستور کار آمریکاییها خارج نشده باشد هم خود آنها چندان امیدی به موفقیت در این عرصه ندارند. اما آیا در این شرایط میتوان با قطعیت گفت که امثال علی امینی که پس از سرنگونی مصدق، مورد وثوق دولت ایالات متحده بود تا راه را برای تأمین منافع بعد از کودتا هموار کند از بین رفتهاند؟ آیا میتوان با اطمینان کامل گفت که دیپلماسی دلار، جنگ موز، عملیات آژاکس، ماجرای واترگیت و. .. در قبال ایران اجرا نخواهد شد؟ایده کدخدا محورانه که رابطه با دولتهای ایالات متحده را بر اساس خوش بینی تنظیم میکند، رابطه روسای جمهور دموکرات و یا جمهوری خواه آمریکا را در دوگانه دوستی – دشمنی تعریف کرده و بر همین اساس این باور را در جامعه تزریق میکنند که جلب رضایت آمریکاییها هنگامی صورت خواهد گرفت که رابطه دشمنی ما به پایان برسد.شاید به همین دلیل است که بعد از گذشت چند سال از ماجرای تسخیر لانه جاسوسی، تعدادی از دانشجویان آن روزها، امروز از لزوم رابطه با آمریکا سخن میگویند؛ زیرا ماجرای تسخیر و بهتبع آن رابطه آمریکا با ایران را در دوگانه دوستی –
دشمنی تعریف میکنند نه استقلال – وابستگی. علی امینیها و شعبان بی مخهای امروز ایران، همین جریانی است که ایده کوتاه آمدن از استقلال را در زرورق تنش زدایی و دوگانه دوستی-دشمنی کادوپیچ میکنند و هنوز از شکست تجربه برجام بهعنوان پایان این ایده درس نگرفته است. تجارب کشورهای مختلف و تجارب تاریخی ایران در دورههای زمانی گوناگون، همچون دوران مصدق، نشان میدهد که رابطه ایالات متحده با کشورها در قالب دوستی-دشمنی تعریف نمیشود؛ آنچه که تقابل میان جمهوری اسلامی و آمریکا را
تاکنون حفظ کرده است، سیریناپذیری آمریکاییها برای دخالت در استقلال دولتها است.»
متن کامل این مقاله در اینجا قابل مشاهده است.