بررسی آثار سینمایی ضد ایرانی با نگاهی به فیلم«آرگو»
چرا 13 آبان روز پیروزی ماست
آمریکاییها در مقابل ماجرای گروگانگیری عرصه سیاسی و حتی نظامی را واگذار کردند و این رویداد باعث شد تاریخ آمریکا از مسیر متعارفی که در عرصه سیاست خارجی پیشگرفته بود خارج شود، حتی حادثه طبس برشدت شکست ایالات متحده افزود و ماجرای تسخیر لانه تبدیل به یک سرخوردگی بزرگ تاریخی برای آن ها شد.
اما آمریکاییها در حوزه فرهنگ اهل واکنش سریع هستند اما در این مورد شوک حاصل از ماجرای تسخیر سفارت چنان سنگین بود که 35 سال بعد بدان پاسخ دادند. وقتی ساختار فیلم «آرگو» را بررسی میکنیم نمیتوانیم اعتباری سینمایی و حتی سیاسی برای اثر قائل شویم اما برخلاف اسلوب استاندارد نقد و تحلیل سینمایی و حتی سیاسی، وقتی فیلم در جشنواره تورنتو در تاریخ 7 سپتامبر 2012 رونمایی شد، موجی از تمجیدها و تشویقها، در رسانهها درباره فیلم منتشر شد. اگر نقدهای زمان پخش و نمایش فیلم در جراید آمریکایی مرور کنیم، با موجی غیرمتعارفی از نقدهای مثبت مواجه میشویم.
صفحه نقد و بررسی روزنامههای معتبر آمریکا، نیویورکتایمز ، والاستریت ژورنال، دیلی نیوز تا روزنامه عمده شهرهای بزرگ، اغلب نقدهای تمجید آمیز فیلم آرگو را با عکسهای بزرگی منتشر کردند، تا سومین فیلم افلک در مقام کارگردان را یک موفقیت بزرگ سینمایی - اسکاری و یک فیلم خیلی سرگرمکننده توصیف کنند.
در فیلم آرگو مثل فرمول عملیات نجات در اغلب آثار هالیوودی، با بمباران اعصاب تماشاگر در مواجه با خطرها و چالشهای ساختگی، به انضمام پیروزی نهایی رهاییبخش مواجه هستیم، تا تماشاگر آمریکایی واکنشی جز دست زدن و هورا کشیدن انجام ندهد و موج این هورا کشیدن به کاخ سفید میرسد.
اجماع کلی در مطبوعات آمریکایی این بود که آرگو استحقاق دریافت جایزه بهترین فیلم را دارد، بااینکه «بن افلک» برای کارگردانی و بازیگری، نامزد دریافت هیچ جایزه سینمایی نشد و حتی پس از اعلام نامزدها، واکنشهای شدیدی درباره بیمهری رأیدهندگان اسکار به بن افلک منتشر میشد؛ بااینحال شرطبندیهای سیاسی و هنری در صفحات نشریات اصلی آمریکایی روی آرگو بود.
منتقدان آمریکایی با یک نشانه نقادانه مشخص اغراقشده، مهارت افلک را در قصهگویی ستایش کردند، ضریب اغراق بهجایی رسید که افلک را با استیون اسپیلبرگ مقایسه کردند.فیلم «آرگو» درباره سخیر سفارت آمریکاست. در این حادثه شش تن از کارکنان موفق شدند بگریزند و در منزل سفیر کانادا پنهان شدند. «آرگو» بر اساس کتاب خاطرات تونی مندز، مأمور سازمان مرکزی اطلاعات (سیا) ساختهشده که فرار این شش آمریکایی را از ایران سازماندهی کرد.
تونی مندز از متخصصانی بود که سازمان سیاه آن ها را برای نقل و انتقال ماموران مخفی و یا منابع اطلاعاتی به کار می گیرد و به عنوان متخصصان خارج کردن افراد از چالش های سیاسی – امنیتی شناخته می شوند.
«آرگو» نام فیلمی خیالی است که سناریوی آن را مندز به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارائه کرد تا اجازه ساخت آن را بگیرد. آشنایی با یک گریمور هالیوودی به تونی مندز ثابت کرد که این فکر قابلاجراست، برای اینکه گروههای فیلمبرداری سفر زیاد میروند و جستجوگرانی برای محل فیلمبرداری به سراسر دنیا میفرستند، این فکر بهقدری عجیب و بود که هیچکس به آن ظن نمیبرد.
شخصیت آلن آرکین در فیلم آرگو به آنها میگوید ضریب موفقیت نقشه آنها پایینتر از مأموریتهای انتحاری زمان جنگ است. ماجرای این فرار واقعی به داستان فیلمهای هالیوودی شبیه است. تونی مندز فقط میخواست دو روز در ایران باشد، باید میرفت و برای پروژه کسب اعتبار میکرد و از ایران به همراه شش تن از کارکنان سفارت از ایران خارج میشد. خروج او یک روز به تعویق افتاد، به خاطر اینکه مقامات وزارت فرهنگ وقت برنامه دیدن لوکیشنها را برای او تصویب کرده بودند و با او برای بازدید تماس گرفتند.
افلک مجبور میشود گریم کند و در نقش جستجوگر همراه با سایر کارکنان گریخته سفارت به محل فیلمبرداری یعنی بازار تهران برود. مندز کارکنان سفارت آمریکا را با هویتهای جدید کاناداییشان تمرین میدهد تا آنان را بهصورت قانونی از ایران خارج کند و درنهایت موفق انجام این مأموریت میشود.
برای ساختن این فیلم سازمان سیا، بهعنوان حامی مالی بن افلک را انتخاب کرد. ویدئوهایی متعددی از حضور این بازیگر در مقر سازمان سیا در برنامه FILM&STARS و Entertainment Tonight شبکه CBS پخش شد تا بررسی و ارزیابی فیلمنامه بهصورت گروهی صورت پذیرد.
افلک با آنان مشورت و با رئیس وقت سازمان سیا ملاقات کرد. او در گفتگو با FILM&STARS روی این مسئله تأکید داشت که به دلیل عدم دسترسی به لوکیشن تهران، مقامات قول مساعدت دادهاند و برایش مهم است فیلم به واقعیت نزدیک باشد و میخواست از نمایش ابر جاسوسهای افسانهای مثل اتان هانت و جیمز باند پرهیز کند.
فیلمهای متعددی برای دریافت جایزه اسکار در هشتاد و پنجمین مراسم سالانه اسکار شایسته دریافت جایزه اسکار بودند اما در میان آثاری نظیر لینکلن، سی دقیقه نیمهشب، جانگوی آزادشده و ... چرا بهترین فیلم جایزه نصیب آرگو شد؟ دلیل این اتفاق ریشه سیاسی دارد چرا که آرگو رقیب جدی برای دریافت جایزه اسکار نبود. این فیلم یک اثر «پاپ کورنی» برای تماشاگر عام آمریکایی است ؛ فیلمی پر از صحنههای خنثی و فاقد هیجان. پس چرا اینقدر در محافل رسانهای و هنری موردتوجه قرار گرفت؟
سی سال از جریان گروگانگیری میگذشت و با توجه به شکست دولت کارتر (رئیسجمهور وقت) در مقابل دولت ایران، آرگو تلاش میکند با پارامتر نمایشی بسیار سطحی، غرور نخبگان و ستایشگران رؤیایی آمریکایی را جریحهدار کند و در تقابلی سیاسی و خاموش با توجه به اینکه در مراسم هشتاد و چهارمین دوره اسکار فیلم جدایی از ایران به این جایزه دست پیدا کرده بود، فرصت خوبی برای احیای غرور جریحهدار شده آمریکاییها، پس از تسخیر سفارت فراهم آمد. به همین دلیل اعطای جایزه را به کاخ سفید و بانوی اول آمریکا (همسر باراک اوباما) واگذار کردند.
خاطره تلخ تسخیر سفارت آمریکا، حداقل برای سه نسل از آمریکاییهای تبدیل به یک عقده سیاسی – اجتماعی بزرگ شده بود که در تشریح جزئیات فیلم «آمریکا زیباست» (بابک شکریان) بهصورت تفصیلی بدان اشاره شد. حالا مدارک محرمانه مربوط به فرار این شش نفر از طبقهبندی خارج شده بود و برای احیای غرور آمریکایی باید تبدیل به فیلم میشد تا با اهدای جایزه اسکار ،غروری که سه دهه پایمال شده بود را احیا میکرد. برای نخبگان آمریکایی با هر گرایشی، آمریکا یعنی دولت آمریکا.
کتاب خاطرات تونی مندز، مبنای فیلم است، اما این فیلم دو قسمت دارد. داستان قسمت اول بین دودنیای جاسوسی و دنیای سینما میگذرد. آرگو از جنبه غیر هیجانی ضدآمریکایی، فیلمی انتقادی درباره هالیوود است. شباهت صحنهسازی سینمایی و صحنهسازی سیاسی را می توان به فیلم Wag the Dog تشبیه کرد که سیا بهواسطه ساخت فیلم آرگو، وجه دیگری از صنعت سینمای شلخته، چاخانباز و غیراخلاقی هالیوود را توصیف میکند. در این صنعت ارتباط ظاهری باقدرت واقعی مماس میشود.
پیروزی «تونی مندز» مأمور سیا با کمک مقامات کانادا در فیلم آرگو برای آمریکایی ها یک پیروزی ملی است؛ هرچند جزئیات آن با حقایق تاریخی فاصله بسیاری دارد.غرور ملی زخمخورده از گروگانگیری و تلاش ظاهراً بینتیجه برای منصرف کردن ایران از ادامه برنامهسازی غنیسازی اورانیوم در فرامتن فیلم آرگو تسکینی سیاسی محسوب میشود و در متن فیلم خارج کردن کارکنان سفارت بهحساب زحمات سازمان سیا گذاشته میشود.
در فیلم آرگو مثل فرمول عملیات نجات در اغلب آثار هالیوودی، با بمباران اعصاب تماشاگر در مواجه با خطرها و چالشهای ساختگی، به انضمام پیروزی نهایی رهاییبخش مواجه هستیم، تا تماشاگر آمریکایی واکنشی جز دست زدن و هورا کشیدن انجام ندهد تا موج این هورا کشیدن به کاخ سفید برسد.
پایان فیلم طوری طراحیشده که تماشاگر برای آمریکای در اوج جنگ سرد اما بهگلنشسته -دوران پسا جیمی کارتر، رونالد ریگان - در اوایل دهه 1980 احساس غرور کند. فیلم کاملاً فرمولیزه است و بهجای آلمان نازی در فیلمهای زمان جنگ دوم، بهجای اتحاد شوروی دوران جنگ سرد و بهجایی تروریستها در پیامد 11 سپتامبر، جمهوری اسلامی بهعنوان دشمن خارجی ایالاتمتحده تصویر میشود، طبق همان روش همیشگی هالیوود.
«فیلم آرگو یک اثر هالیوودی است با سناریوی فرمولی، چرخشهای ساختگی، پایان خوش، ستارگان آشنا و ضمناً فیلمی درباره هالیوود و صنعت سینما با شخصیتهای هالیوودی مثل آلن آرکین و جان گودمن، با شوخی و کنایههایی به رأیدهندگان آکادمی اسکار که چهرههای آشنا از صنف خود را در فیلم ببینند و اسکار فرصتی برای صنعت سینمای آمریکاست تا با تجلیل از آرگو حسن نیت خود را به سازمان سیا اثبات کند.»
مت بروانی منتقد مشهور شبکه AMC در میزگرد بررسی هشتاد و پنجمین مراسم سالانه اسکار و 10 روز مانده به این مراسم گفت: «فیلم آرگو زیرکانه یکگوشه خوشحالکننده و خوشعاقبت از فصل تاریخی تاریک و استیصال آور آمریکا را نشان میدهد که با شکست دولت کارتر درباز آوردن گروگانها را نادیده میگیرد و جزئیات تاریخی دیگر را وارونه جلوه میدهد.»
پسازاین تحلیل AMC جیمی کارتر (رئیسجمهور وقت آمریکا) هم در مقابل دروغها فیلم به خشم آمد و در CNN حضور پیدا کرد و موضع آرگو را به صورت بنیادین مورد انتقاد قرار داد و گفت: سازمان سیا بدترین دورانش را پشت سر میگذاشت و آقای مندز و همکارانش عملاً دست مرا در ماجرای گروگانگیری بستند تا جایی که من متوسل به ارتش شدم. (اشاره به حادثه طبس). آرگو دروغ بزرگی را به مردم آمریکا میگوید چون سازمان سیا کمترین نقش را در بیرون آوردن کارمندان سفارت آمریکا داشت و آرگو فیلمی اغراقآمیز است. تونی مندز یک روز بیشتر تهران نبود و فکر اصلی متعلق مال کاناداییها بود و زحمت اصلی را کاناداییها کشیدند.»
ریچارد کورلیس منتقد سینمایی TCM فیلم را نقد جانانهای میکند و در برنامه اختصاصیاش میگوید:«فیلم تبلیغاتی (پروپاگاندا) به مفهوم دقیق واژگان است، حتی عقیده سیاسی و ایدئولوژیک ندارد و تصویری از آمریکای مستأصل دهه هشتاد میدهد و بهمراتب تصویری کاذب است و به همین اسکار بهترین فیلم را خواهد گرفت، چون با واقعیت تطبیق نمیکند و یک ماه مانده به مراسم اسکار مقالات بیشتری به تشریح و تحریفهایش اختصاص پیدا کرد.»
حتی چند روز مانده به مراسم، «اندرو اوهر» منتقد نشریه آلترنایتو اوهر مقاله ای مفصل خطاب به رأیدهندگان نوشت و این طور گفت:«تحریف تاریخ از دید آکادمی در مدار قضاوت برای اعطای اسکار بهترین فیلم موضوعیت نداشت. موجی که به نحوی آرگو و بن افلک را بالا برد و این موج فروکش کرد.»
نشریه تخصصی ورایتی در مقالهای بحث کرد که وقتی رأی انجمنهای صنفی جمع میشد رأی دادن به آرگو رأی دادن به فیلم ضعیف بود و لینکلن مظلوم شد که قافیه را به سیاست خارجی در سینما باخت.حتی نویسنده این نشریه در فیس بوک خود نوشت اوباما و حضور او در مقام ریاست جمهوری حاصل پایهگذاری آبراهام لینکلن است اما کاخ سفید نام آرگو را از پاکت بیرون میآورد تا ضربالاجل اسکار برای برند سیاست خارجی اوباما در سینما نمود پیدا کند.
این نویسنده در ادامه یادداشت اشاره میکند: «بار دیگر رأیدهندگان آکادمی با سؤال و پرسشهای جدی مواجه شدند و نزدیک بهروز جایزه این سؤال مطرح شد که آیا آرگو فیلمی سطحی نیست؟ فیلمی نیست که تماشاگر را به تفکر وادارد؟» استنلی فیش در ادامه این مقاله مینویسد: «آرگو یک فیلم کلیشهای درباره فرار است و فیلم در خاطر تماشاگران جدی سینما نمیماند.»
شلیک هالیوود به بالسرخ شیعیانتاراج هویت به سبک آمریکاتسویه حساب سینمایی «صمد» با انقلابکارگردان از «مریم» چه میخواستسرپوش سینمایی برای رسوایی آمریکایی