زیارت شهدای کربلا نشان از زنده بودن یک جریان دارد
پژوهشگر برجسته حوزه دین ضمن شرح و تبیین فرازهایی از زیارت شهدای کربلا بیان کرد: با وجود اینکه اصل قضیه امام حسین(ع) است اما تنها نباید به زیارت امام اکتفا کرد و باید به زیارت شهدا نیز پرداخت چنانکه در این زیارتنامه آمده است که أَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ وَ نَحْنُ لَکُمْ تَبَعٌ» که این فقرات حکایت از زنده بودن جریانی دارد که شهدا پیشتاز آن هستند. همچنین این زیارت ما از نگاه تک بعدی نیز دور نگه میدارد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : دوشنبه 1397/08/07
مراسم سوگواری حضرت سیدالشهدا(ع) شب گذشته با سخنرانی سید مجتبی حسینی، پژوهشگر برجسته برگزار شد که در این جلسه به شرح فرازهایی از زیارت شهدای کربلا که میفرماید: «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ أَیُّهَا الشُّهَدَاءُ أَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ وَ نَحْنُ لَکُمْ تَبَعٌ أَبْشِرُوا بِمَوْعِدِ اللَّهِ الَّذِی لَا خُلْفَ لَهُ اللَّهُ مُدْرِکٌ لَکُمْ وِتْرَکُمْ- وَ مُدْرِکٌ بِکُمْ فِی الْأَرْضِ عَدُوَّهُ أَنْتُمْ سَادَةُ الشُّهَدَاءِ فِی الدُّنْیَا وَ الآْخِرَةِ» پرداخته شد. در ادامه مشروح این سخنان از نظر میگذرد؛
در جلسه گذشته بحثی را مطرح کردیم که برای مخاطبان تازگی داشت و به همین جهت نیز بررسی لازم دارد و حتی گاهی اوقات شاید فکر کنیم که فایده این بحثها چیست؟ گفتیم یک جسم، جسد و بدن است و همه را یکجا به کار میبریم و در کاربردهای معمولی همگی یک معنا را دارند و اشکالی هم ندارد که کدام کلمه را به کار میبریم اما اگر کسی بخواهد با دقت بیشتری از این کلمات استفاده کند و یا دقت کند که چرا از این کلمه استفاده شده به جای دیگری، در اینجا تفاوتهایی بین این سه کلمه به وجود میآید و به چشم میخورد. کلماتی که ما معمولاً مترادف به کار میبریم.
نکته دیگر این است که آن بدن قالب مثالی است که میشناسیم و در ذهن بسیاری است که انسان در دوران برزخ یا به عبارت بهتر در فضای برزخ و نه زمان برزخ چنانکه در فلسفههای قدیم با زمان و مکان حرف میزدیم اما وقتی با تاأمل جدید نگاه کردیم به جای اینها از فضا صحبت کردیم. در فضای برزخی انسان یک بدنی هم دارد که آنجا شما خیلی راحت میتوانید بگویید که نه جسم است و نه جسد که معمولاً آن را به نام بدن برزخی میشناسیم.
برای تقریب به مفاهیم باید بگوییم که گاهی در فضایی قرار میگیریم که فضای برزخی به معنای اصطلاحی خودش است و نه برزخ به معنای اصطلاحی که در این فضای برزخی با بدنمان کار داریم و نه جسم و جسد که در آنجا بدن، بدن برزخی است.
در طی تاریخ آدمهای متعددی داشتهایم که زندگی آنها در این حد نبوده و تغذیه آنها فقط برای این جسم و جسد نبوده و کارهایی نیز برای بدن داشتهاند البته بخشی در حد اغراق است ولی بخشی از آنها واقعیت است. البته به دلیل گسستهای اعتقادی که وجود آمده است برخی از مسائل برای ما قابل فهم نیست به قدری قابل تحلیل نیست که اسم آن را عجائب هفتگانه دنیا گذاشتهایم. چگونه در گذشته عمل جراحی میکردند؟ یک اتفاقی افتاد و شاید بحثش نیز در دوران روشنگری بود که فاصله پیدا کردیم.
لذا گسستی اتفاق افتاد و نفهمیدیم که گذشته چطور شد و اینها خیلی روی علوم تجربی متمرکز هستند واقعا فکر میکنند که گذشتگان انسانهای عقب ماندهای بودهاند و ما بسیار میفهمیم، اما اصلاً اینطور نبوده است و هنوز نمیدانیم که آنها حتی آزمایش میکردند اما نه از جنس کارهای ما، بنابراین فکر میکنیم آنها بیسواد بودند و ... در حالی که ۱۳ هزار سال این بشر دارد زندگی میکند. چرا منقرض نشدند و چه چیزی موجب شکوفایی این نسل بود؟ ما به این دانش جدید رسیدیم و در دنیای جدید قرار گرفتیم و گفتیم کسی نمیفهمد و اینقدر پیش رفت که آن پزشک گفت من تا خدا را زیر چاقوی جراحی نبینم باور نمیکنم.
ما از ابتدا نیز صحبت سر این نبود که خدا با چاقو قابل کشف است شما ما را محروم کردید از بخشی از حوزه شناخت و امروزه متأسفانه حتی در بیان دین و توجیه احکام دین اصلا توجه نداریم که حوزههای دیگری نیز وجود دارد و همه چیز را میخواهیم در همین حوزه که در دبیرستان و ... کتابی خواندهایم توجیه کنیم.
یک بشر امروزی را اگر در شرایط گذشته بگذارند نمیتواند دوام بیاورد، نه قبلهنما دارد و نه میداند که باران میآید و ...، پس این بشر میتوانست ارتباطی با جهانش برقرار کند پس ما بخشی از قوای درون وجودمان را رها کردهایم به همین جهت بحثی که مطرح کردم که تازگی داشت این بود که یک جا یک چیزی را میگوییم جسم، یک جا میگوییم جسد و یک جا نیز میگوییم بدن. در قضیه فرعون فرمود «فَالْیَوْمَ نُنَجِّیكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آیَة»، یعنی اگر قرار است آیهای باشد قرار است با بدنش باشد و نه جسم و جسدش، البته این بحث ممکن است سختتر هم بشود لذا این را خلاصهوار عرض کردم که بگویم ما بدن قالب مثالی داریم.
این بدن قالب مثالی، بدن است اما جسم و جسد نیست اما ارتباط با جسم و روح آن فرد دارد و برزخ بین روح و جسم او است. ما میگوییم صلی الله علی روحک و بدنک و بدن حالتی دارد که میتوانید با آن ارتباطات ارزشی داشته باشید، با جسم نمیتوانید این را داشته باشید، جسم جنبه ارزشی ندارد اما بدن اینطور نیست، فیزیک به معنای اعم نیست. چیزی بیش از فیزیک است. مثلاً امروزه میگویند دستگاههایی نیز آمده است که هاله اطراف را شناسایی میکنند که البته تأیید نمیکنم که این را اختراع کرده باشند.
اینکه ما خون داریم و خون ما میتواند در اختیار دیگری قرار گیرد جسم ماست اما بدن ما نیست، بدن ما با ما است و روز قیامت میآید و او است که به او نگاه میکنیم و با آن برخورد داریم و آن بدن بدنی است که شما دارید آن را میسازید که با اعمال تو ساخته میشود.
در قرآن این عبارت بدن یکی در قضیه فرعون به کار رفته و یکی نیز در قضیه قربانی است که فرمود «وَ الْبُدْنَ جَعَلْناها لَكُمْ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ» این موجودات که میخواهید قربانی کنید اینها را قرآن مجموعه بدن معرفی کرده که شعائر هستند، وقتی حالت قربانی شوند میشوند حالت بُدن و بعد فرمود «لَنْ یَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا»، اینقدر چشم شما به خون و ... آنها نباشد «وَلَكِنْ یَنَالُهُ التَّقْوَى مِنْكُمْ»، این نگاه نگاه دیگری است ولی ما همه چیز را ساده و سطحی نگاه میکنیم.
ما خیلی اوقات درگیر جهل مرکب هستیم اما اگر بگوییم نمیدانیم از جهل مرکب بیرون آمدهایم که میشود «لا ادری نصف العلم»، ولی دوست داریم یک چیزی بگوییم، روایاتی وجود دارد که کمی ثقیل است اما عدهای میگویند یا سندش ضعیف است یا ... اما نباید اینطور باشد که ما هر چیزی را متوجه نشدیم بگوییم سند ندارد و صحیح نیست بلکه بهتر است که انسان بگوید نمیدانم.
یکی از مسائل جالب توجه در زیارات ائمه(ع) این است که وقتی زیارات را ملاحظه میکنید و اهلبیت(ع) را زیارت میکنید میبینید که یکجایی ما را توجه دادهاند به شهدا، یعنی میخواهد بگوید شما به صورت تک مورد یک قضیه را نگاه نکنید، قرآن در مورد پیامبر(ص) فرمود «قُلْ مَا كُنْتُ بِدْعًا مِنَ الرُّسُلِ». وگرنه نمیتوانید بفهمید داستان چیست و اگر سلسله رسالت را از ابتدا نفهمید مسئله ظهور را نیز نمیتوانید فهم کنید.
به صورت عرضی که نگاه میکنیم وقتی به بحث سیدالشهدا(ع) میشود تقریباً بدون استثنا، زیارات شما را ارجاع میدهند که سری هم به شهدا بزنید. اینجا این سؤال پیش میآید که علت چیست؟ ما که امام حسین(ع) را زیارت کردیم و بالاتر از آن چیزی نداریم، چرا باید شهدا را زیارت کنیم؟ مثلاً بنده به زیارت شهدای کربلا بروم چه چیزی قرار است به من برسد، اینها خودشان همه چیز را از سیدالشهدا(ع) دارند.
همه این روایات که خواندهایم نیز زیارت امام حسین(ع) است البته به ندرت زیارت شهدا را نیز داریم. ما میخواهیم یک جبههای در درون خود داشته باشیم و ما به جبهه درون آنجا برویم، یک جبهه در درون ما است و تجلی بیرونی آن اینطور میشود که شما در یک جبههای بروید، لذا وقتی زیارت امام حسین(ع) تمام شد نباید رفت.
شما به شهدا میگویید «أَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ وَ نَحْنُ لَکُمْ تَبَعٌ»، شما کسانی بودید که جلوتر از ما رفتید و ما دنبال شما هستیم. ممکن است فرد یک ارتباط با امام حسین(ع) بگیرد اما زمانی که در آزمون قرار میگیرد ممکن است که ببازد مانند شمر، شمر فرمانده زمان امام علی(ع) بوده اما امام(ع) را به عنوان فرمانده قبول داشته است.
«أَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ وَ نَحْنُ لَکُمْ تَبَعٌ»، پس معلوم است من حرکتی کنم و شما در این حرکت پیشتاز هستید، اینطور نیست که ارتباط نقطهای باشد و تمام شود خیر گویی ما تازه در یک جریان هستیم، در باقی زیارات امام حسین(ع) نیز همین است. یکی از شیرینترین عبارات لبیک یا داعی الله است، یعنی سال ۶۰ هجری؟ خیر «إِنْ كَانَ لَمْ یُجِبْكَ بَدَنِی عِنْدَ اسْتِغَاثَتِكَ وَ لِسَانِی عِنْدَ اسْتِنْصَارِكَ فَقَدْ أَجَابَكَ قَلْبِی وَ سَمْعِی وَ بَصَرِی» اگر آن زمان که تو داشتی دعوت میکردیم جواب ندادم «فقد اجابک قلبی» پس اکنون جواب میدهم لذا «نَحْنُ لَکُمْ تَبَعٌ»، شما جلودارهای ما هستید و ما دنبال شما هستیم.
در کوهنوردی همیشه یک نفر جلودار است و مهم است که بدانید جلودار شما کیست، اول انقلاب در کوه یکسری از معرکهها بود و گروهها هر کدام میآمدند و با شعارهایی که داشتند و انسان ممکن بود به دلیل شعار آنها جذب شود، اما تو میخواستی بروی باید میدیدی که جلودار شما کیست؟ از زمان پیامبر(ص) خیلی از این گروهها راه افتادند اما وقتی شما میگوییم که «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ أَیُّهَا الشُّهَدَاءُ أَنْتُمْ لَنَا فَفَرَطٌ وَ نَحْنُ لَکُمْ» یعنی من میخواهم جایگاه خود را روشن کنم.
متأسفانه دنیای مدرن هویتزدایی میکند، دنیای مدرن برای شما مرزبندیهای مجازی گذاشته این هویتها مزاحم هستند و باید هویتهای دیگری ساخته شود. حالا ما برای اینکه این وسط ببینیم تابع چه چیزی هستیم.
فرمود که «أَبْشِرُوا بِمَوْعِدِ اللَّهِ الَّذِی لَا خُلْفَ لَهُ» بشارت میدهیم به وعدههای خدا که خلف وعده نمیکند. اینها که شهید هم شدند شما چطور به اینها بشارت میدهید؟ انسان به صورت معمولی که میمیرد همه چیز را میمیرد اما من به مسلم و حبیب و ... بگویم به شما بشارت میدهم؟ انگار من دارم میبینم و او نرسیده است. این کجا است؟ همینطور که معنا ندارد، ما به اصحاب امام حسین(ع) بشارت بدهیم؟ اما کان که شما در فضای زیارت سیدالشهدا(ع) قرار دارید. یک چیزی در دل شما افتاده که انگار دارید این را با یک زبان جدیدتری به او میگویید و به شهید درونمان که هنوز به این نقطه نرسیده میگوییم ««أَبْشِرُوا بِمَوْعِدِ اللَّهِ الَّذِی لَا خُلْفَ لَهُ» بعد میگوییم « لَهُ اللَّهُ مُدْرِکٌ لَکُمْ وِتْرَکُمْ» خدا خونخواه شما است و شما را درک میکند و در عبارت بعدی فرمود «وَ مُدْرِکٌ بِکُمْ فِی الْأَرْضِ عَدُوَّهُ» خدا به وسیله شما دشمن خود را میگیرد.
یک کسی بخواهد پنهانیتر نگاه کند این دلیل بر رجعت است، یعنی اهل بیت(ع) در درجه اول رجعت هستند و میرسد به شیعیان و خلص از مؤمنان، یعنی در رجعت بر خلاف قیامت حشر جمعی نیست. برخیها جزء اصحاب رجعت هستند و کسانی مانند سلمان و ... از این افراد هستند، اصحاب سیدالشهدا(ع) نیز اینگونه هستند. خداوند وقتی میخواهد انتقام بگیرد به وسیله آنها میگیرد یعنی ما هنوز نفهمیدهایم که حبیب بن مظاهر کارشان چه بوده است. گویی آنها منتظر بودند که این داستان تمام شود و داستان اصلی شروع شود.
اینها میگفتند چه زمانی زودتر تمام میشود، به وسیله شما عدو شما را خداوند میگیرد، بعد در ادامه زیارت شهدا فرمود شما در بین شهدا آقای آنها هستید، معلوم میشود که ما نباید درجات همه را یکی بدانیم، چنانکه سید همه شهدا امام حسین(ع) است. شهید هم درجه دارد.
فرمود شما آقای شهدا در دنیا و آخرت هستید و گویی که در قیامت نیز آنها جای خاصی دارند. اما آیا در آن دنیا نیز با آنها کار داریم؟ بله، البته خدا با آنها کار دارد. در روایت دارد که روز قیامت که میشود انبیاء میآیند و میگویند حساب ما را برس، خطاب به پیامبر میرسد و میگوید اینها وضعشان چطور بوده است و دارد که پیامبر(ص) به حمزه سیدالشهدا و جعفر(رض)، به اینها دستور میدهد که بروید و بگویید این پیامبران کارشان درست بوده است. لذا کارهای دیگری نیز این شهدا انجام میدهند.
اصل داستان کربلا داستانی از ابتدا تا انتها است، سیدالشهدا(ع) در قلهای قرار گرفت و بگویم که روز ظهور همه حرکتها از اینجا شروع میشود و آخرش نیز با سیدالشهدا تمام میشود. وقتی حضرت از کعبه میآید میفرماید «ان جدی الحسین قتلوه عطشانا»، و گویا این کدی است که همه عالم این را میگیرند لذا روز ظهور حضرت حجت(عج) برای اینکه خود را معرفی کنند میگویند «ان جدی الحسین قتلوه عطشانا».
یادآور میشود، این مراسم در میدان هروی، خیابان وفامنش، خیابان آزادی، خیابان افتخارآفرین، کوی مریم، پلاک ۲۳ برگزار شد.
منبع : خبرگزاری قرآن