درباره بازگشت بهروز افخمی به برنامه سینمایی شبکه سه
افخمی با هفت چه خواهد کرد
مدیر شبکه سه که روز یک شنبه برای روشنگری درباره چالش برنامه نود به برنامه «حالا خورشید» آمده بود از بازگشت دوباره بهروز افخمی به برنامه سینمایی «هفت» خبر داد که از دیماه از سر گرفته میشود.
ماهها بر سر انتخاب مجری هفت گمانهزنیهای زیادی صورت گرفته و گزینههای پیشنهادی متعددی درباره آن مطرح شد تا سری چهارم این برنامه با جذابیت بیشتری به روی آنتن برود و نواقص و کاستیهای قبل را نداشته باشد اما دوباره قرعه به نام بهروز افخمی افتاد. البته بعد از افخمی به شکل کوتاه و موقتی رضا رشید پور در ایام جشنواره فیلم فجر اجرای هفت را به عهده داشت که با این انتقاد همراه شد که او سینمایی نیست و اشراف لازم و کافی در این حوزه را ندارد.
از این حیث انتخاب بهروز افخمی که هم کارگردان سینماست و هم تلویزیون و اجرا را میشناسد و تجربه این کار را دارد میتواند یک امتیاز محسوب میشود اما قطعاً این انتخاب بدون شرط و شروط و اما و اگرهایی که برآمده از ملزومات رسانهای و سینمایی در اجرای برنامه هفت است نمیتواند راه بهجایی ببرد و بازتولید و تکرار همان روند گذشته خواهد بود که در نتیجه بازگشت هفت کمکی به حل مشکلات سینمای ایران و رشد آن نخواهد کرد.
قطعاً بازگشت بهروز افخمی نباید بازگشت همان هفت و ساختار و رویکردهایش باشد اگرچه نباید از آیتمهای خوب و خلاقانه آنهم بهسادگی گذشت. بهروز افخمی اکنون دو ماه فرصت دارد تا برای سری جدید هفت، ساختار متفاوت و جذابتری طراحی کند و هفت را به نقطه اثربخشتری برساند تا بتوان این بازگشت را به فال نیک گرفت. خوشبختانه او یکبار اجرای این برنامه را تجربه کرده و هم با نقاط ضعف و قدرت خود و هم نقاط ضعف و قوت برنامه آشنا است و برنامههای قبلی هم بهاندازه کافی مورد نقادی و تجزیهوتحلیل افراد و تفکرات مختلف قرارگرفته و این میتواند در بازخوانی و بازشناسی یک برنامه کارآمدتر از هفت کمک کرده و درنهایت حاصل کار تعداد بیشتری از مخاطبان برنامه و علاقهمندان سینما را به خود جلب کند.
بدیهی است نمیتوان انتظار داشت که با حضور افخمی همه طیفهای مخاطبان یا سینماگران از این برنامه راضی باشند و قطعاً هر فرد دیگری هم که بهعنوان مجری هفت به صحنه میآمد بازهم این قاعده حاکم بود. کاش مجری دیگری برای هفت انتخاب میشد تا هم علاقهمندان سینما نسخه جدیدتری از این برنامه را تجربه میکردند و هم با پیشفرض و ذهنیتی که از برنامه هفت قبلی و مجریاش دارند به تماشای آن ننشینند اما حالا که بهروز افخمی برای بار دوم بهعنوان مجری هفت انتخابشده بهتر است که هفت را از مجری محوری دور کرده تا ماهیت و هویت برنامه بانام و نگاه شخصی او به سینما گره نخورد و سویه سینمایی-رسانه ای هفت برجستهتر شود.
ازجمله انتقاداتی که برنامه هفت وجود داشت حضور منتقد ثابت این برنامه و اساساً رویکرد نقد برنامه به آثار سینمایی بود که موجب دلخوری خیلی از فیلمسازان و کارگردانها شد و هفت را به یک منتقد و شیوه نقادی محدود و محکوم کرد. به نظرم پاشنه آشیل برنامه هفت، بحث کارشناسی و نقد آن است. بر این اساس به نظر میرسد اگر افخمی بتواند طیف بیشتری از منتقدان سینمایی را با دیدگاههای متفاوت به برنامه دعوت کند و از تک منتقدی بودن بپرهیزد میتواند گام بسیار مهمی در موفقیت و تأثیرگذاری هفت بردارد.
درواقع هفت نیازمند این است که هویت مستقل پیداکرده و وابسته به مجریاش نباشد چنانکه به هر دلیلی مجری برنامه عوض شد یا نتوانست به کارش ادامه داد شیرازه برنامه فرونپاشد و به هم نخورد. اگرچه مجری برنامههای تحلیلی مثل هفت غالباً تهیهکننده یا دستکم طراح و سردبیر آنهم هستند و نگاه و رویکرد آنها در محتویای برنامه مؤثر است اما اگر هفت یک شورای سیاستگذاری یا سردبیری داشته باشد و از تفکرات و سلیقههای مختلف سینمایی در آن نماینده داشته باشند میتوان این مشکل را حل کرد.
هفت نیازمند چندصدایی بودن و رهایی از معضل تکصدایی است تا از اتهام انحصاری و یکسویه بودن رها شود. بهروز افخمی که سالها در بدنه سینما حضورداشته و تجربه مدیریت سینمایی را در کنار تجربه اجرای برنامه هفت دارد میتواند حلقه وصل تفکرات مختلف سینمایی شود و از این طریق به پوشش حداکثری دیدگاههای سینمایی در هفت بپردازد.
بازگشت افخمی به هفت بهخودیخود نه خبر خوشحالکنندهای است نه ناامیدکننده. این به رویکرد و تصمیم تازه او برای چگونگی مدیریت هفت وابسته است. بااینحال نمیتوان از بازگشت دوباره خود برنامه هفت به تلویزیون خوشحال نبود.
از این حیث انتخاب بهروز افخمی که هم کارگردان سینماست و هم تلویزیون و اجرا را میشناسد و تجربه این کار را دارد میتواند یک امتیاز محسوب میشود اما قطعاً این انتخاب بدون شرط و شروط و اما و اگرهایی که برآمده از ملزومات رسانهای و سینمایی در اجرای برنامه هفت است نمیتواند راه بهجایی ببرد و بازتولید و تکرار همان روند گذشته خواهد بود که در نتیجه بازگشت هفت کمکی به حل مشکلات سینمای ایران و رشد آن نخواهد کرد.
قطعاً بازگشت بهروز افخمی نباید بازگشت همان هفت و ساختار و رویکردهایش باشد اگرچه نباید از آیتمهای خوب و خلاقانه آنهم بهسادگی گذشت. بهروز افخمی اکنون دو ماه فرصت دارد تا برای سری جدید هفت، ساختار متفاوت و جذابتری طراحی کند و هفت را به نقطه اثربخشتری برساند تا بتوان این بازگشت را به فال نیک گرفت. خوشبختانه او یکبار اجرای این برنامه را تجربه کرده و هم با نقاط ضعف و قدرت خود و هم نقاط ضعف و قوت برنامه آشنا است و برنامههای قبلی هم بهاندازه کافی مورد نقادی و تجزیهوتحلیل افراد و تفکرات مختلف قرارگرفته و این میتواند در بازخوانی و بازشناسی یک برنامه کارآمدتر از هفت کمک کرده و درنهایت حاصل کار تعداد بیشتری از مخاطبان برنامه و علاقهمندان سینما را به خود جلب کند.
هفت نیازمند چندصدایی بودن و رهایی از معضل تکصدایی است تا از اتهام انحصاری و یکسویه بودن رها شود. بهروز افخمی که سالها در بدنه سینما حضورداشته و تجربه مدیریت سینمایی را در کنار تجربه اجرای برنامه هفت دارد میتواند حلقه وصل تفکرات مختلف سینمایی شود و از این طریق به پوشش حداکثری دیدگاههای سینمایی در هفت بپردازد.
بدیهی است نمیتوان انتظار داشت که با حضور افخمی همه طیفهای مخاطبان یا سینماگران از این برنامه راضی باشند و قطعاً هر فرد دیگری هم که بهعنوان مجری هفت به صحنه میآمد بازهم این قاعده حاکم بود. کاش مجری دیگری برای هفت انتخاب میشد تا هم علاقهمندان سینما نسخه جدیدتری از این برنامه را تجربه میکردند و هم با پیشفرض و ذهنیتی که از برنامه هفت قبلی و مجریاش دارند به تماشای آن ننشینند اما حالا که بهروز افخمی برای بار دوم بهعنوان مجری هفت انتخابشده بهتر است که هفت را از مجری محوری دور کرده تا ماهیت و هویت برنامه بانام و نگاه شخصی او به سینما گره نخورد و سویه سینمایی-رسانه ای هفت برجستهتر شود.
ازجمله انتقاداتی که برنامه هفت وجود داشت حضور منتقد ثابت این برنامه و اساساً رویکرد نقد برنامه به آثار سینمایی بود که موجب دلخوری خیلی از فیلمسازان و کارگردانها شد و هفت را به یک منتقد و شیوه نقادی محدود و محکوم کرد. به نظرم پاشنه آشیل برنامه هفت، بحث کارشناسی و نقد آن است. بر این اساس به نظر میرسد اگر افخمی بتواند طیف بیشتری از منتقدان سینمایی را با دیدگاههای متفاوت به برنامه دعوت کند و از تک منتقدی بودن بپرهیزد میتواند گام بسیار مهمی در موفقیت و تأثیرگذاری هفت بردارد.
درواقع هفت نیازمند این است که هویت مستقل پیداکرده و وابسته به مجریاش نباشد چنانکه به هر دلیلی مجری برنامه عوض شد یا نتوانست به کارش ادامه داد شیرازه برنامه فرونپاشد و به هم نخورد. اگرچه مجری برنامههای تحلیلی مثل هفت غالباً تهیهکننده یا دستکم طراح و سردبیر آنهم هستند و نگاه و رویکرد آنها در محتویای برنامه مؤثر است اما اگر هفت یک شورای سیاستگذاری یا سردبیری داشته باشد و از تفکرات و سلیقههای مختلف سینمایی در آن نماینده داشته باشند میتوان این مشکل را حل کرد.
هفت نیازمند چندصدایی بودن و رهایی از معضل تکصدایی است تا از اتهام انحصاری و یکسویه بودن رها شود. بهروز افخمی که سالها در بدنه سینما حضورداشته و تجربه مدیریت سینمایی را در کنار تجربه اجرای برنامه هفت دارد میتواند حلقه وصل تفکرات مختلف سینمایی شود و از این طریق به پوشش حداکثری دیدگاههای سینمایی در هفت بپردازد.
بازگشت افخمی به هفت بهخودیخود نه خبر خوشحالکنندهای است نه ناامیدکننده. این به رویکرد و تصمیم تازه او برای چگونگی مدیریت هفت وابسته است. بااینحال نمیتوان از بازگشت دوباره خود برنامه هفت به تلویزیون خوشحال نبود.