مثالهاى علمى قرآن

مقدمه
قرآن در آیات زیادى به حركت زمین و خورشید و زوجیت گیاهان و... اشاره دارد. به طورى كه انسان را در مقابل عظمت علمى خود خاضع مىكند. ولى آنچه مهم است این است كه روشن شود هدف قرآن از ذكر مثالهاى علمى چیست؟
در این مورد مىتوانیم سه نظریه ارائه كنیم:
الف) ذكر مطالب و مثالهاى علمى در قرآن كریم هدف اصلى و نهایى قرآن نیستبلكه هدف اصلى قرآن هدایت انسان به سوى خداست اما براى مثال و شاهد آوردن از مطالب علمى واقعى استفاده مىكند. پس علوم تجربى و پرداختن به آنها از اهداف اصیل و اولیه قرآن محسوب نمىشود. این قول مطابق نظر بعضى بزرگان و كسانى است كه مىگفتند قرآن تبیان هر چیزى است كه در رابطه با هدایت دینى باشد. (36)
ب) همان طور كه بیان هدایت و معنوى انسان و معارف الهى از اهداف اولیه و اصیل قرآن كریم است، بیان مطالب علمى هم از اهداف اصیل قرآن است و لذا قرآن به علوم طبیعى و شناخت طبیعت توجه زیادى كرده است. این كلام مىتواند مطابق نظر كسانى باشد كه مىگفتند در قرآن همه علوم و معارف دینى و بشرى و تجربى وجود دارد. (37)
نكته جالب این جاست كه بعضى از مسائل مطرح شده در قرآن مثل حركت زمین و یا زوجیت گیاهان و یا توده عظیم گازها و اتمها با تفكر علمى موجود در اعصار بعد از نزول قرآن مطابقت نداشت ولى قرآن با شجاعت مطالب علمى و محكم و به دور از خرافات را بیان مىكند.
ج) قرآن در داستانها و مثالهاى علمى به صورت سمبلیك و طبق فرهنگ مخاطبان خود سخن مىگوید و هدف آن بیان مطالب علمى به صورت اصلى یا عرضى نیست و چون در بحث قبل، ما وجود همه علوم در ظواهر قرآن را رد كردیم، پس مبناى قول دوم باطل شده است لكن براى روشنتر شدن مطلب كلام یكى از نویسندگان را در مورد مطالب علمى قرآن مىآوریم:
بعضى از بزرگان معاصر این طور فرمودهاند در قرآن كریم بحث درباره جهان و طبیعت و انسان به طور استطرادى و تطفلى به میان آمده است و شاید هیچ آیهاى نیابیم كه مستقلا به ذكر آفرینش جهان و كیفیت وجود آسمانها و زمین پرداخته باشد، هماره این بحثها به منظور دیگر عنوان شده است. در موارد بسیار گفتگو از آفرینش جهان و انواع آفریدهها براى آگاهانیدن انسان و رهنمونى اوستبه عظمت الهى و سترگى حكمتهایى كه خدا در آفرینش به كار برده است. در همه جا نیز این هدف ممكن است منظور باشد كه انسان با نگرش به عالم از آن جهت كه آفریده خدا و در چنبره تدبیر اوست معرفت فطرى و شناختحضورى خود را شكوفایى دهد، و شدت و نیروى بیشترى بخشد (و عقربه دل او را در جهتخدا نگاه دارد.)
به عبارت دیگر، قرآن كتاب فیزیك، گیاه شناسى، زمین شناسى و یا كیهان شناسى نیست. قرآن كتاب انسان سازى است و نازل شده است تا آنچه را كه بشر در راه تكامل حقیقى (تقرب به خداى متعال) نیاز دارد به او بیاموزد و لذا آیات مربوطه به جهان و كیهان در هیچ زمینه هیچ گاه به بحثهاى تفصیلى در مورد موجودات نپرداخته بلكه به همان اندازهاى كه هدف قرآن در هدایت مردم تامین مىشده بسنده كرده است. به همین جهت، بر خلاف بسیارى از آیات دیگر این آیات داراى ابهامهایى است و كمتر مىتوانیم یك نظر قطعى به قرآن نسبت دهیم (38) ».
فواید ذكر مثالهاى علمى در قرآن كریم:
1 - راه قرآن را در زمینه خداشناسى هموار مىكند. چون هدف قرآن بیان آیات الهى و توجه دادن مردم به جلوههاى فیض و قدرت الهى بوده است تا مردم را بیشتر متوجه خدا كند این از راه ذكر مثالهاى علمى و آیات الهى در آسمانها و زمین و دریاها و عجایب خلقت انسان و جانوران تامین شده است، لذا احتیاج به ذكر فرمولها و تفاصیل هر مطلب یستبلكه اشاره ضمنى كافى است.
2 - اعجاز علمى قرآن را ثابت مىكند. این مثالهاى حق و واقعى كه با مطالب اثبات شده و یقینى علوم (به نظریات متزلزل و ظنى) مطابقت دارد، ما را متوجه مىكند كه قرآن این مسائل را از محیط اجتماعى خود الهام نگرفته است، چون نزول قرآن در جزیرةالعرب انجام شده كه فاقد تمدن قوى بوده است و حتى تمدنهاى آن زمان كه در ایران و روم بر پا بوده چنین پیشرفتهاى علمى نداشتهاند تا بتواند نظریات علمى قرآن را به پیامبر صلى الله علیه وآله القا كرده باشند. پس این قرآن از طرف خداى حكیم و عالم نازل شده است.
نكته جالب این جاست كه بعضى از مسائل مطرح شده در قرآن مثل حركت زمین و یا زوجیت گیاهان و یا توده عظیم گازها و اتمها با تفكر علمى موجود در اعصار بعد از نزول قرآن مطابقت نداشت ولى قرآن با شجاعت مطالب علمى و محكم و به دور از خرافات را بیان مىكند. (39)
3 - مثالهاى علمى واقعى در قرآن موجب كنجكاوى بشر و تفكر او در عجایب آسمانها و خلقت انسان و دیگر موجودات مىشود و بشر را متوجه نیروهاى ناشناخته طبیعت مىكند. یعنى كار مهم قرآن ایجاد سؤال در ذهن انسان است زیرا تا انسان سؤال نداشته باشد به دنبال كشف علمى نمىرود، چون گمان مىكند همه چیز را مىداند و دچار یك جهل مركب مىشود ولى قرآن مسائل ناشناخته كهكشانها و موجودات ناشناخته را بزرگ جلوه مىدهد و دعوت به تفكر در طبیعت مىكند، و این موجب پیشرفت علوم و صنایع بشر مىشود، چنان كه در چند قرن اولیه تمدن اسلامى، همین امر موجب پیشرفتبلكه جهش علمى مسلمانان شد. (40)
4 - همین توجه اسلام و قرآن به علم و مطالب علمى است كه منشا بسیارى از علوم و الهام بخش بسیارى از معارف بشرى شد هر چند بیان كردیم كه تمام علوم با جزئیات آنها در قرآن وجود ندارد و یا رشد علوم را تسریع كرد.
براى مثال توجه اسلام به آسمانها و حركتخورشید و ستارگان و سیارات موجب شد تا علم نجوم در میان مسلمانان به سرعت رشد كند هر چند مساله قبله در نماز و احتیاج جهتشناسى هم در آن تاثیر زیادى داشت.
جمعبندى و نتیجهگیرى: در این جا به چند مطلب مهم اشاره مىكنیم:
اول: در مورد مطالب علمى قرآن چند هدف قابل توجه است:
مىتوان گفت كه قرآن یك هدف اصلى و عمده دارد و آن به كمال رساندن انسان (كه همانا تقرب الى الله است) مىباشد، و اهداف فرعى دیگرى هم دارد كه در طول و راستاى همان هدف اصلى است، از جمله آن اهداف اثبات معاد و نبوت و اعجاز خود قرآن (كه مقدمهاى براى پذیرش وحى توسط مردم است) مىباشد
الف - ظاهر مطالب علمى قرآن گاهى درباره شناخت آیات الهى و توجه به مبدا هستى است <قال الله تعالى: ان فى خلق السموات والارض واختلاف اللیل والنهار لآیات لاولى الالباب» (41) <در پیدایش آسمانها و زمین آمد و شد شب و روز نشانههایى براى صاحبان خرد وجود دارد».
ب - گاهى آیات علمى قرآن نشانه عظمت آن مطلب است، یعنى گوینده سخن قصد دارد كه اهمیتیك مطلب علمى را برساند پس آن را ذكر مىكند براى مثال، قسمهاى قرآن به خورشید، ماه و... (42) از این قبیل است.
ج - گاهى آیات علمى قرآن براى اثبات معاد است، براى مثال مىفرماید: <فلینظر الانسان مم خلق خلق من مآء دافق یخرج من بین الصلب والترائب انه على رجعه لقادر» (43) پس آدمى بنگرد از چه چیز آفریده شده است از آبى جهنده آفریده شده است كه از میان پشت و سینه بیرون مىآید خداوند به باز گردانیدن او قادر است.»
دوم: مىتوان گفت كه قرآن یك هدف اصلى و عمده دارد و آن به كمال رساندن انسان (كه همانا تقرب الى الله است) مىباشد، و اهداف فرعى دیگرى هم دارد كه در طول و راستاى همان هدف اصلى است، از جمله آن اهداف اثبات معاد و نبوت و اعجاز خود قرآن (كه مقدمهاى براى پذیرش وحى توسط مردم است) مىباشد.
پس بیان مطالب علمى از اهداف قرآن است، چون اعجاز قرآن را ثابت مىكند ولى هدف اصلى و عمده قرآن نیست. این مطلب ... خصوصا با توجه به این نكته روشن مىشود كه بیان كردیم آیاتى كه همه چیز را به قرآن نسبت مىدهد در مورد هدایت و دین است. بنابراین، هدف اصلى هدایت انسان و بیان معارف دینى است لكن یكى از امورى كه مربوط به دین است اثبات اعجاز قرآن است و یكى از ابعاد اعجاز قرآن اعجاز علمى آن است. از این رو، مطالب علمى قرآن (در بعضى موارد) خود از اهداف قرآن است لكن هدف عمده و اصلى نیست.
------------------------------------------------------------
پیوند به:
پی نوشت ها:
1- انعام 59.
2- نحل 89.
3- انعام 38.
4- تفسیر صافى، جلد 1، ص 57 (فیض كاشانى <ره»).
5- تفسیر مجمع البیان، جلد چهارم، ص 289 ذیل آیه شریفه 38 سوره انعام (طبع اسلامیه).
6- الاتقان، جلد 4، ص 38، طبع رضى.
7- الاحیاء، جلد 1، ص 289، طبع دار المعرفة.
8- شعراء 80.
9- جواهر القرآن، فصل چهارم، ص 18.
10- التفسیر و المفسرون (دكتر ذهبى) جلد 2، ص 475 - 484.
11- تفسیر نور الثقلین، جلد 3، ص 74.
12- اصول كافى، جلد اول، ص 388، حدیث دوم (چاپ تهران)، دفتر نشر فرهنگ اهل البیتعلیهمالسلام).
13- میزان الحكمه، جلد 8، ص 94 - 95.
14- احیاء العلوم، جلد 1، ص 289، طبعدار المعرفة.
15- تفسیر مجمع البیان، جلد 4، ص 298; تفسیر كشاف، جزء ثانى، ص 628; المیزان، جلد 14، ص 325.
16- معارف قرآن (استاد مصباح یزدى) ص 229.
17- انعام 38.
18- تفسیر القرآن الحكیم، معروف به المنار، جلد 7، ص 395.
19- تفسیر الجواهر (طنطاوى)، جلد 8، ص 130، ذیل آیه 89 سوره نحل.
20- به نقل از التفسیر و المفسرون، جلد 2، ص 489.
21- تفسیر مجمع البیان، جلد 4، ص 298 و جلد 6، ص 380 (طبع اسلامیه).
22- تفسیرالكشاف، طبع بیروت جزءالثانى، ص 628، ذیل آیه 89 سوره نحل
23- المیزان، طبع بیروت جلد 14، ص 325.
24- تفسیر مجمع البیان، طبع اسلامیه جلد چهارم، ص 298، ذیل آیه شریفه 38 سوره انعام.
25- تفسیر الكشاف زمخشرى، طبع بیروت جزءالثانى، ص 21 و ص 31 (سوره انعام) - تفسیر الجواهر (طنطاوى) جلد 4 ص 37 چاپ اسلامیه.
26- تفسیرمجمعالبیان، طبع اسلامیه جلد چهارم، ص 311 ذیل آیه شریفه 59 سوره انعام.
27- تفسیر الكشاف زمخشرى، طبع بیروت جزءالثانى، ص 31، ذیل آیه 59 سوره انعام.
28- تفسیر البرهان، جلد اول، ص 529.
29- تفسیر البرهان، جلد اول، ص 524.
30- نحل 89.
31- المیزان، جلد 14 ص 325 طبع بیروت با تلخیص.
32- ما در اینجا درصدد بررسى اسناد و متون احادیثبطون و علم ائمهعلیهمالسلام نیستیم و به بحث ما هم ربطى ندارد و این مطلب باید در جاى خود بررسى شود و روایات زیادى در این مورد وارد شده است.
33- در این دلیل از كتاب رابطه علم و دین تالیف عباسعلى سرفرازى، ص 49 به بعد استفاده شد.
34- التفسیر و المفسرون، جلد 2، ص 491 با تلخیص و اضافات.
35- التفسیر و المفسرون، جلد 2، ص 492 با تلخیص و اضافات.
36- مثل مؤلف المیزان، جلد 14، ص 325 و مجمع البیان، جلد 4، ص 298 در یك احتمال كه ذكر كرده و صاحب كشاف، جزء الثانى، ص 21 و 31.
37- مثل مرحوم فیض كاشانى <ره» در تفسیر صافى (جلد 1، ص 57) و صاحب مجمع الببان در یكى از احتمالاتى كه ذكر كرده است (جلد 4، ص 298).
38- استاد محمدتقى مصباح یزدى، معارف قرآن، ص 225 و 226 و 228 با تلخیص.
39- براى اطلاع بیشتر دراین مورد به كتاب درآمدى بر تفسیر علمى نوشته نویسنده مقاله مراجعه فرمائید.
40- در این قسمت از كتاب علم و دین (سرفرازى) از ص 43 به بعد استفاده شده است (با تلخیص و اضافات).
41- آل عمران 190.
42- و الشمس 1 به بعد.
43- الطارق 5 - 8.
-----------------------------------------------------------
منبع:
كتاب پژوهشى در اعجاز علمى قرآن