تبیان، دستیار زندگی

مرگ پرنده باورکردنی نیست؛ یاراحمدی رفت اما با آثارش زنده است

مراسم تشییع رضا امیریاراحمدی با حضور اعضای هیئت مدیره خانه تئاتر و همچنین تعدادی از هنرمندان تجسمی صبح امروز در مقابل خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
 یاراحمدی رفت اما با آثارش زنده است

 مراسم تشییع رضا امیریاراحمدی با حضور محمد امیریاراحمدی (رئیس انجمن نمایشنامه‌نویسان خانه تئاتر)، هیئت مدیره خانه تئاتر و همچنین تعدادی از هنرمندان تجسمی صبح امروز در مقابل خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

در ابتدای این مراسم، شجاع‌الدین شهابی، هنرمند تجسمی و از دوستان نزدیک آن مرحوم گفت: صحبت کردن در این شرایط برایم به شدت سخت است، ولی شاید بهتر باشد به تاریخ رجوع کنیم و ببینیم یاراحمدی چطور یاراحمدی شد. ۳۰ سال پیش درست بعد از تعطیل شدن دانشگاه‌ها و حذف هنر مجسمه‌سازی او را دیدم. ناامید و غمگین بود. به او پیشنهاد دادم که به کارگاه هنر من بیاید و قبول کرد و از آنجا به بعد در آنجا مشغول به کار شد و از نظر من بهترین دوران زندگی خود را در آنجا سپری کرد.

وی افزود: بهترین آثار یاراحمدی در آن کارگاه خلق شد که این موضوع به‌نوعی منجر به شکوفایی کارگاه هنر شد. یعنی درست در زمانی که مجسمه‌سازی در ایران تعطیل شده بود؛ او همراه با افراد دیگر در کارگاه هنر راه مجسمه‌سازی را ادامه دادند و آن را رو به جلو بردند.

شهابی در پایان گفت: هنرمند کسی است که کار خلاق کند و یاراحمدی کار خلاق می‌کرد. او همیشه آدم مثبتی بود و هرجا که مشکلی پیش می‌آمد؛ او به‌عنوان راه‌حل عمل می‌کرد. در پایان باید بگویم مرگ پرنده باورکردنی نیست و یاراحمدی با آثارش زنده است.

در ادامه مراسم محمد امیر یاراحمدی برادر آن مرحوم و رئیس انجمن نویسندگان خانه تئاتر بیان کرد: سخن گفتن در این شرایط برایم بسیار دشوار است و به‌همین دلیل دل‌مویه‌ای را شب گذشته دوات کردم و آن را برایتان می‌خوانم.

یاراحمدی در ادامه یادداشتی احساسی را برای حاضرین در مراسم خواند و موجب تاثر حاضرین شد.

همچنین مراسم امیری یکی دیگر از هنرمندان تجسمی در ادامه اظهار کرد: سال ۵۸ در نمایشگاهی که در موزه معاصر برگزار می‌شد با رضا یار‌احمدی آشنا شدیم و ایشان از همان زمان برای آموزش ما و خیلی از جوان‌های بابل بدون هیچ چشم‌داشت مالی کار کرد و درس‌هایی را که در آن زمان یاد گرفته بود به ما یاد داد.

وی افزود: کاری که ایشان در سال ۵۸ برای بچه‌های بابل کرد، هیچ وقت فراموش نمی‌شود. رضا امیریاراحمدی ذهن خلاق و فوق‌العاده‌ای داشت و حرف‌هایی می‌زد که ما فقط از او می‌شنیدیم که به‌نوعی بیان‌کننده این بود که صحبت‌هایش تماماً ‌برای خود او است.

در ادامه مراسم عباس مشهدی‌زاده یکی دیگر از هنرمندان مجسمه‌ساز هنرهای تجسمی اظهار داشت: رضا رفیق دوست‌داشتنی ما بود؛ ولی چه کنیم که زندگی مثل نسیمی است که بعد از وزیدن تمام می‌شود. دنیای هستی پنجره‌ای است که هر اهل گذر از آن به دنیا نگاه می‌کند و می‌رود و این مهم است که چطور از آدم‌ها یاد شود. بنده فکر می‌کنم زندگی یاراحمدی متفاوت از زندگی ما بود. رضا آدم درستکار، مستقیم‌رو، ایستاده و قائم قامتی بود. او در مجسمه‌هایش صفای طبیعت را نشان می‌داد. مجسمه‌سازی را می‌توان تجسدی یا مفهومی دید و رضا آن را مفهومی می‌دید.

همچنین در ادامه مراسم لیلی گلستان، مدیر گالری گلستان گفت: هیچ وقت فکر نمی‌کردم که روزی بیایم و از رفتن یک مجسمه‌ساز خیلی بزرگ صحبت کنم. رضا یاراحمدی حساس‌ترین هنرمند گالری گلستان بود و به‌دلیل همین حساسیت حال خوبی نداشت که به‌نوعی حق هم داشت، چراکه در این مدت فضای خوبی برای هنرمندان حاکم نبوده و نیست. به‌همین دلیل امیدوارم فضا بهتر شود تا هنرمندان بتوانند به کار خود ادامه دهند. از رفتن ایشان بسیار متاثر شدم؛ ایشان هنرمند فوق‌العاده‌ای بود که متاسفانه از خودش مراقبت نکرد.

منبع : خبرگزاری ایلنا