تبیان، دستیار زندگی

میثاقی در میدان‌مین برای پیاده‌روی اربعین

از اینکه به تکلیف‌مان عمل کرده بودیم احساس رضایت می‌کردیم. خدا را شکر که معبر باز شد و هم رزمندگان و نیروهای پشتیبانی از آن به سلامت عبور کردند. امروز آن معبر هنوز هم باز است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

 میدان‌مین

سید محسن‌حسینی از جمله رزمندگان پیشکسوت تخریب چی دوران دفاع مقدس است. او در خاطره‌ای به روایت گشایش معبر مینی می‌پردازد که هم‌اکنون مسیری برای زیارت اماکن مقدس در کشور عراق است.

او می‌گوید: خاطره‌ام به شب دهم تیرماه عملیات «کربلای 1» اختصاص دارد. آن شب من و شهید امیر تابش و دونفر از بچه‌های تخریب‌چی برای پاکسازی میدان مین مقابل خاکریز دشمن مأموریت داشتیم.


قبل از حرکت پشت خاکریز، شهید سیدمحمد زینال‌حسینی (فرمانده تخریب لشکر۱۰) بسیار نگران باز نشدن سیم خارداهای فَرشی دشمن بود. برای همین چهار نفری دست‌های‌مان را کف دست راست سید محمد گذاشتیم و عهد کردیم چنانچه تا آغاز عملیات سیم خاردارها باز نشد روی سیم خاردارها بخوابیم یا توی میدان مین بدویم و به هر صورت نیروها را از موانع رد کنیم. بعد از این پیمان  بود که سید محمد آرام گرفت و ما جلوی گردان حرکت کردیم.


پشت میدان مین که رسیدیم  متوجه نیروهای عراقی شدیم که در میدان مین مشغول کار بودند، بخاطر همین مدت کوتاهی  پشت میدان خوابیدیم تا اینکه نیروهای عراقی کارشان تمام شد و رفتند. ما برای پاکسازی میدان مین آغاز بکار کردیم. با کشیدن طناب معبر مسیری را برای عبور نیروها با قرص‌های شب‌نما مشخص کردیم و نیروهای رزمنده را با توکل برخدا ازمعبر عبور دادیم.

عملیات آغاز شده بود و دشمن با انواع سلاح و ادواتش روی معبر آتش می‌ریخت. یکی از رزمنده‌ها به خاطر آتش زیاد دشمن کنار من درون معبر زمین گیر شد. و هرکاری کردم که از معبر رد بشه و با بقیه رزمنده‌ها با دشمن درگیر بشود نشد. یکی از نیروهای دشمن که متوجه ما شده بود به طرف ما تیراندازی کرد و گلوله به بازوی راست آن رزمنده اصابت کرد. چاره‌ای نبود چفیه‌ام را باز کردم و دور بازویش بستم تا جلوی خونریزی را بگیرم. دشمن با خمپاره معبر را زیر آتش گرفته بود و ما مجبور بودیم جابجا بشویم. خونریزی زیاد بود و آن رزمنده‌ی مجروح،  تشنه شده بود و به این خاطر آب قمقه خودش و من را تا انتها سرکشید.


زیر بغلش را گرفتم تا با رساندن به به خاکریز خودی او را تحوبل بچه‌های امداد بدهم. همین طور که داخل  میدان‌مین عقب  می‌آمدیم. در بین میدان مین اول و دوم دیدم یک شهید روی زمین افتاده است. خوب که نگاه کردم دیدم  پیکر مطهر  شهیدغلامحسین رضایی است که پایش قطع شده بود. به خودم آمدم و دیدم لودر و بلدوزرهای خودی به طرف میدان مین درحرکت هستند.


 مجروح را پشت خاکریز تحویل آمبولانس دادم و بلافاصله به طرف بلدوزرها دویدم وآنها رابه طرف معبر خودمان که جهت عبور دستگاه‌های مهندسی گشاد کرده بودیم  هدایت کردم. ابتدای  میدان مین راننده بلدوزر دلهره داشت و ایستاد. به شهید تابش گفتم: «تو برو بالای بلدوزر من توی میدان مین حرکت می‌کنم اگر بازهم حرکت نکرد خودمون دستگیره‌های حرکت بلدوزر رو به عقب می‌کشیم  و بلدوزر به سمت  جلو حرکت می‌کنه تا از میدان رد بشه.»


خوشبختانه با حرکت شهید تابش و جذبه‌ای که داشت راننده راه افتاد و دستگاه‌های مهندسی را برای زدن خاکریز و جانپناه برای رزمندگان به سلامت از میدان مین عبور دادیم. میدان مین زیر بارش توپ و خمپاره بود و نیاز بود مدام معبر بوسیله ‌بچه‌های‌ تخریب ترمیم بشود. تا نزدیکی‌های صبح مشغول آماده  کردن معبر جهت تردد خودروها و وسایل نفلیه پشتیبانی بودیم.


هوا روشن شده بود که شهید سید محمد زینال‌حسینی به دنبال ما آمد. به عقب بازگشتیم. از اینکه به تکلیفمان عمل کرده بودیم احساس رضایت می‌کردیم. خدا را شکر که معبر باز شد و هم رزمندگان و نیروهای پشتیبانی از آن به سلامت عبور کردند. امروز آن معبر هنوز هم باز است و زائرینی که برای اربعین از مرز مهران به کربلا مشرف می‌شوند از آن  به سلامت عبور می‌کنند. باید به یاد رزمندگانی که برای باز نگهداشتن آن  معبر تا به امروز از پا افتادن هم  باشیم.


منبع: ایسنا