تبیان، دستیار زندگی

خوشا پرنده که بی‌واژه شعر می‌گوید- سپیده نیک رو

اغلب شاعرانی که دست به تألیف آثار علمی یا منتقدانه زده‌اند به هر حال در یکی از این دو حوزه سرآمدتر از دیگری هستند یا در یکی از حوزه‌ها لغزش‌های جدی داشته‌اند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
خوشا پرنده که بی‌واژه شعر می‌گوید- سپیده نیک رو*

شفیعی‌کدکنی اما در هر زمینه که وارد شده است، نامی از خود به یادگار گذاشته است. در تاریخ ادبیات ایران کمتر کسی مانند محمدرضا شفیعی‌کدکنی به این پایه رسیده است که هم از لحاظ آثار علمی و هم از لحاظ کاروبار شاعری به جایگاهی اینچنین درخور و مانا رسیده باشد که بتوان هم‌زمان او را منتقد و محققی روشن‌بین و شاعری حرفه‌ای دانست.

در زمینه‌ علمی قسمت اعظم کار او شرح، تفسیر و تحقیق درباره متون عرفانی است. او با تدقیق در زمینه‌ آثار عرفانی به نتایج انتقادی جالبی رسیده که در کتاب «زبان شعر در نثر صوفیه» به چاپ رسیده است و نگاه روشنی از آسیب‌شناسی اثرات عرفان در جامعه و تاریخ ایران ارائه می‌دهد که پیشرو و موشکافانه است و با آن‌همه تعلق خاطر او به متون عرفانی باید گفت شجاعانه و از سر صداقت است.

اما کار او محدود به این حوزه نیست. نگاه انتقادی و نوین او به صنایع شعری فارسی آغاز روش‌های نو در حوزه‌ معانی، بیان و بدیع بود که توسط استادان دیگری چون سیروس شمیسا و تقی پورنامداریان و .. توسعه یافت و روح تازه‌ای به تحلیل‌های صوری از زبان شعر و امکانات آرایه‌های ادبی و پالایش آن‌ها دمید.

خیل آثار شفیعی‌کدکنی که همچون کتاب درسی برای کاروبارشاعری لازم و مفید است، نیاز به معرفی ندارد. از بین آن‌ها ‌شخصا به «موسیقی شعر» که مبنای پرسشی در من و انجام پژوهشی شد بیشتر مدیونم. این کتاب سنگ‌بنای بررسی‌های این‌چنینی است و مبحث موسیقی شعر را از عروض به آنچه موسیقی درونی کلمات می‌دانیم گسترش داد و مفهوم «جادوی مجاورت» را که اثر دقت‌نظر اوست، به‌عنوان تجربه‌‌ سال‌ها پژوهش و زیستن با واژه‌ها و روح شاعرانه‌ او به حوزه‌ نگاه به موسیقی شعر اضافه کرد.

نثر روشن و‌ پیراسته‌ او نشان می‌دهد وقتی نویسنده‌ای موضوعی را کامل می‌داند، نیازی نیست لقمه را دور سر خود بپیچاند و این شعبده‌ها بیشتر از آنِ کسانی است که آشنایی سطحی با موضوعات دارند و تلاش می‌کنند به مدد واژه‌های ثقیل، کم‌دانی خود را بپوشانند. نثر شفیعی‌کدکنی نیز مانند استادان پیشین ادبیات فارسی نمونه‌ و الگو و معیاری برای نثر علمی است.

در جای جای کتاب‌های او نشان فروتنی و پذیرش اشتباه پیداست. هر جا که به او ثابت شده در موضوعی اشتباه کرده است در نهایت صداقت و امانت آن را مکتوب کرده و به اشتباهش اعتراف کرده است. و اگر مطلبی را از کسی وام گرفته یا اگر کسی از دوستان یا شاگردانش او را در تألیف کتابی یاری رسانده ، به دقت و با امانت نام برده و به تفصیل حتی انگیزه‌بخشی افراد را برای جمع‌آوری و تألیف اثری شرح داده است که می‌تواند الگوی خوبی برای جامعه‌ نه‌چندان دقیق علمی ما باشد.

در سال‌های اخیر حجم هجمه‌ها علیه شفیعی کدکنی تا آنجا پیش رفت که بعضی دست به فحاشی‌های مجازی زدند و او را کم‌مایه و حقیر جلوه دادند. عده‌ای هم بخش‌هایی از «با چراغ و آینه» را از اینترنت جدا کردند و دست گرفتند و او را تخطئه کردند. نظرات او درباره شعر معاصر و تعلق خاطر او به سبک خراسانی و نماینده‌ آن «مهدی اخوان ثالث» که از لحاظ تصویر و موسیقی حد نهایت آن چیزی است که شفیعی‌کدکنی در پژوهش‌هایش طی سال‌ها درباره آن‌ها سخن گفته است و در عین حال انتقادات او به شعر غیرعروضی و بالاخص شعر سپید و نماینده‌ آن «احمد شاملو» مهم‌ترین دست‌مایه‌ این هجمه‌ها بوده است.

واقعیت این است که اگر کسی به پایه و‌ مایه‌ای رسیده که او را صاحب‌نظر بخوانیم، چه بخواهیم و چه نخواهیم نظر او اهمیت دارد. درست یا غلط ، موافق یا مخالف وظیفه‌ ماست که او را کامل، دقیق و درست بخوانیم.

در خصوص شعر سپید همان‌طور که گفته شد نظرات ایشان روشن است. شعر غیر عروضی را، روشن‌تر و از زبان خودشان بگویم شعر «بدون فرم‌» را شعر نمی‌دانند. به‌عنوان شاعر فعال در حوزه‌ شعر سپید باید بگویم: خب! چه باک. این نظر شفیعی‌کدکنی است. شاید دویست سال دیگر معلوم شد که درست می‌گفته یا نه! روشن شد که آنچه او شعر نمی‌داند و مانا نمی‌شناسد راه خود را باز کرده است. چه نیاز به این‌ همه توهین‌ها!

به هر حال خوشم که در عصر او زیسته‌ام، حتی اگر مرا نپذیرد و خوشم که او را خوانده‌ام و همچنان می‌خوانم.

منبع : خبرگزاری ایرنا