تبیان، دستیار زندگی

تمایلی به پرکار بودن نداشتم و ندارم!

«از ابتدا که وارد این عرصه شدم تمایلی به پرکار بودن نداشتم و ندارم، اولویتم این بود که نقش خوب بازی کنم، در این مدت هم پیشنهاد کار داشتم اما بیشتر آن‌ها را دوست نداشتم.»
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نوید پورفرج

  جشنواره فیلم فجر هر سال پدیده‌ای را در عرصه‌‌های مختلف معرفی می‌کند. چند سال پیش بود که هومن سیدی با فیلم «آفریقا» در قامت یک کارگردان معرفی شد، آنقدر نگاه‌‌ها را به سمت خودش جلب کرد که بیشتر مردم می‌دانستند او یکی از آینده‌‌های کارگردانی سینماست. این پدیده امسال با «مغزهای کوچک زنگ‌زده» به جشنواره فجر آمد و از یکی از پدیده‌‌های بازیگری در چند سال آینده رونمایی کرد. نوید پورفرج که سال‌ها پیش تجربه بازی در چند سریال را داشت پس از مدت‌‌ها با یک اثر سینمایی به عرصه بازیگری برگشت و شروع پرقدرتی را ثبت کرد. «مغزهای کوچک زنگ‌زده» این شروع پرقدرت بود و برای او کاندیدای سیمرغ بلورین را به همراه داشت. با نوید پورفرج گپ‌وگفتی داشتیم که در ادامه می‌خوانید.

برخلاف این‌که خیلی‌‌ها با دیدن «مغزهای کوچک زنگ‌زده» این تصور برایشان پیش آمد که شما اولین بار است در یک اثر به‌عنوان بازیگر حضور دارید اما اگر اشتباه نکنم شما سال‌ها پیش در چند سریال «دیوار»، «مادرانه» و... هم ایفای نقش کرده بودید، به‌عبارتی با تلویزیون آغاز کردید اما پس از مدتی درست وقتی که انتظار می‌رفت در این مدیوم اتفاقات خوبی برایتان بیفتد دیگر شما را ندیدیم تا این فیلم. چرا این وقفه چندساله پیش آمد؟
واقعیت این است که از ابتدا تمرکزم روی بازی در سریال و فعالیت در تلویزیون نبود و خیلی دغدغه آن را نداشتم. در آن سال‌ها در چند تجربه‌ای که جلوی دوربین رفتم احساس کردم هنوز خیلی آماده نیستم و نیاز به تمرین بیشتر دارم، همیشه معتقدم در این حرفه یا باید صفر باشی یا صد و مابین این دو خیلی برای من جذاب و جالب نیست. برای آن‌که بتوانم پخته‌تر وارد کار شوم مدتی را صرف تمرین و آموزش بیشتر در حرفه بازیگری کردم و چنین وقفه‌ای پیش آمد. در دوره‌‌های بازیگری خود آقای سیدی حضور پیدا کردم و به‌نوعی آخرین تیرم بود. تمام انرژی خود را برای آن کلاس‌‌ها گذاشتم تا بتوانم حداقل خودم را تخلیه کنم. دنبال چیز عجیب و غریبی نبودم، فقط احساس می‌کردم چند سال آموزش و تمرین باید یک جا بیرون ریخته و عینی شود.

با این‌که بازی در تلویزیون دغدغه‌تان نبود اما این حسن را داشت که احساس کردید باید پخته‌تر ظاهر شوید.

سریال‌‌هایی که در آن ایفای نقش کردم برایم کارهای بسیار ارزشمندی هستند چرا که حضور در آن پروژه‌‌ها باعث شد من بتوانم تجربیات خوبی را به دست آوردم.

بین کارهایی که بازی کرده بودید، نقش و بازی‌تان مشخصا در سریال «دیوار» قابل توجه بود اما به نظرم سینما برایتان خوش‌یمن‌تر بود برخلاف آن‌که خیلی‌‌ها از تلویزیون گل می‌کنند و بعد به سینما می‌روند، شما در اولین حضور سینمایی‌تان یک نقطه عطف را تجربه کردید!
واقعیتش این است که از نظر خودم حضورم در تلویزیون قابل قبول نبود و با آنچه دوست داشتم و در ذهنم بود فاصله داشت. ایراداتی را در خودم می‌دیدم که باید برطرف می‌شد و خوشبختانه تا به امروز کارهایی که کردم جواب داده، امیدوارم از این‌جا به بعد هم همه چیز به‌خوبی پیش برود.

در میانه صحبت‌هایتان به بحث آموزش و تمرین اشاره کردید چقدر کلاس بازیگری و گذراندن دوره‌‌های مختلف در بحث ورود به این عرصه و ماندگاری یک بازیگر می‌تواند تعیین‌کننده باشد کمااین‌که اشاره کردید دوره‌‌های مختلفی را پشت سر گذاشتید!

من دوره‌‌های مختلفی را سپری کردم اما دوره بازیگری که زیر نظر هومن سیدی گذراندم به‌نسبت بقیه برایم بسیار متفاوت بود، در همه این سال‌ها احساس می‌کردم بُعد‌‌هایی در من وجود دارد که باید آن‌ها را پیدا کنم و به نمایش بگذارم و این اتفاق سر کلاس‌‌های هومن سیدی برایم افتاد، این‌که این اتفاق برای بقیه هم می‌افتد یا نه را نمی‌دانم چرا که به نظرم هدف همه کسانی که در این کلاس‌‌ها شرکت می‌کنند با یکدیگر فرق دارد و به همین دلیل آن اتفاقی که باید برای برخی می‌افتد و برای برخی دیگر نه!


حاشیه‌ای وجود دارد که بعضا هم گریبانگیر کسانی می‌شود که تازه به دنیای سینما راه پیدا کرده‌اند و ازقضا درخشیده‌اند. این‌که بازیگر برای حضور در پروژه‌ای بخشی از سرمایه ساخت را تامین می‌کند این صحبت درخصوص شما هم عنوان شد، تمایلی دارید در رابطه با آن صحبت کنیم؟

این مطلب را تازه الان از شما شنیدم و هیچ علاقه‌ای به صحبت درباره آن ندارم.


فضای فیلم «مغزهای کوچک زنگ‌زده» فضای آشنا و تکراری برای مخاطب نیست، گرچه در نزدیکمان چنین بافتی در شهر وجود دارد اما به هر حال در این فیلم مخاطب با فضا و کاراکتر‌‌های متقاوتی مواجه می‌شود. بالطبع در ابتدا این فضا برای شما به‌عنوان بازیگر هم خیلی ملموس نبوده است، برای درک فضا و نزدیک شدن به شخصیت، چقدر به کدگذاری‌‌های هومن سیدی بسنده کردید و چقدر میان حاشیه‌نشینان به‌دنبال مابه‌ازای بیرونی برای ایفای آن بودید؟

کاراکتری که من آن را ایفا می‌کنم امیر حرکت است و این شخصیت همان‌طور که از اسم آن بر می‌آید بدنش حرکت و تکان‌‌های بسیار داشت، این همان کدگذاری و بُعدی بود که باید روی آن تمرین می‌کردم اما فارغ از این برای درک بهتر فضا مدتی را میان کارتن‌خواب‌‌ها در حاشیه تهران، نزدیک اتوبان آزادگان گذراندم و چند روزی را همراه افرادی که در کمپ ترک کرده بودند به محله‌‌هایی رفتم که تقریبا غیر از خودشان کسی را راه نمی‌دادند. پیش از این برخورد، برخی چیزها را من ندیده بودم و حتی آنچه همه ما در خیابان‌‌ها می‌بینیم جزیی از آن چیزی است که وجود دارد، فکر نمی‌کنم صحنه‌‌هایی که من در آن محله‌‌ها دیدم را پیش بیاید دوباره در جایی ببینم مگر این‌که دوباره به آن بیابان‌‌ها بروم. به هر حال همه این‌ها در درک بهتر فضا تاثیرگذار بود به‌علاوه این‌که درنهایت هم باید به‌گونه‌ای ظاهر می‌شدیم که جذابیت نمایشی برای مخاطب داشته باشد.

اولین حضورتان در سینما به یک بزنگاه برایتان تبدیل شد، کاندیدا شدن برای دریافت سیمرغ بلورین شرایط را می‌تواند متفاوت کند، بعد از این اتفاق پیشنهادات به چه شکل بود؟ همین قضیه انتخاب را برایتان سخت‌تر نکرده است؟
از ابتدا که وارد این عرصه شدم تمایلی به پرکار بودن نداشتم و ندارم، اولویتم این بود که نقش خوب بازی کنم، در این مدت هم پیشنهاد کار داشتم اما بیشتر آن‌ها را دوست نداشتم.

به هر حال کاراکتر امیر در «مغزهای کوچک زنگ‌زده» یک کاراکتر متفاوت و کامل بود اما این اتفاق خیلی در سینما نمی‌افتد که کاراکترهای متفاوتی نوشته شود، باتوجه به دیدگاهی که شما دارید وجود این مسئله کارتان را کمی سخت خواهد کرد، به‌طور کل منظور از نقش خوب و پروژه خوب از دید شما یعنی چه؟ چه ملاک‌‌هایی باید داشته باشد؟
مطمئنا اولین ملاک فیلمنامه است، فیلمنامه خوب اگر به دستم برسد و در کنار آن کارگردان و تیم خوبی وجود داشته باشد همین کافی است تا به‌عنوان یک بازیگر بخواهم در آن اثر حضور پیدا کنم. البته وجود همه این‌ها در کنار هم مهم است و هر کدام از این ملاک‌‌ها به‌صورت جدا از هم بالطبع نمی‌تواند دلیلی قانع‌کننده برای حضور در یک اثر باشد، به علاوه این‌که ترجیحم بر این است نقش‌‌هایی که ایفا می‌کنم از یکدیگر فاصله داشته باشند اگر هم نداشتند من تلاش کنم آن را به‌شکل دیگری به نمایش بگذارم.

اما در «مغزهای کوچک زنگ‌زده» چقدر اسم خود هومن سیدی برایتان دخیل و تعیین‌کننده بود؟
فکر نمی‌کنم اگر این موقعیت به هر کسی پیشنهاد شود به‌راحتی آن را از دست بدهد، کار کردن با هومن سیدی اتفاقی است که خیلی‌‌ها دوست دارند آن را تجربه کنند و من خیلی خوش‌شانس بودم که در این موقعیت و تیم قرار گرفتم و در کنار نوید محمدزاده توانستم بازی کنم. موقعیت ایده‌آلی بود نه‌تنها برای من که برای هر بازیگر دیگری چنین موقعیتی بسیار جذاب و دوست‌داشتنی است.

در ادامه فعالیتتان در عرصه بازیگری همچنان می‌خواهید در فضای سینمای اجتماعی حضور پیدا کنید؟ این امکان وجود دارد که بعد‌‌ها شما را در ژانر‌‌های دیگری مثلا حتی کمدی ببینیم؟
بله، امکانش هست، به نظرم کمدی هم می‌تواند چالش خوبی برای یک بازیگر باشد به همین دلیل ژانر خیلی برایم اهمیت ندارد.

همه عوامل برای این کار تمام انرژی خود را وسط گذاشتند، در قدم اول که چیزی حدود دو سال ‌آقای سیدی برای فیلمنامه این فیلم زمان صرف کردند و به قول معروف نکته‌سنج عمل کردند، بعد از آن همه عوامل از ایمان امیدواری و پیمان شادمانفر گرفته تا بازیگران آقای محمدزاده، اصلانی، سجادی‌حسینی، خانم اتفاقیان تا کسانی که نقش‌‌های کوتاه‌تر داشتند تمام انرژی خود را به کار گرفتند چرا که این کار برای همه یک دغدغه بود.

حرف نگفته‌ای مانده است؟
در صحبت‌‌هایمان از حاشینه‌نشینان گفتیم، دوست دارم این نکته را اضافه کنم کسانی شبیه به کاراکتر‌‌های فیلم «مغزهای کوچک زنگ‌زده» در شرایط عجیب‌وغریبی زندگی می‌کنند که اصلا فضای زندگی نیست، خیلی دوست دارم و امیدوارم روزی برسد که در حاشیه شهر، وسط اتوبان، زیر پل‌‌ها و... چنین افرادی را به این شکل نبینیم، همه حق خوب زندگی کردن را دارند.


منبع: روزنامه صبا/ملیکا مومنی‌راد